ستاره | سرویس فرهنگ و هنر – صفحه ۱۲۰ کتاب فارسی پنجم دبستان مفهوم و معنی ضرب المثل از هر دستی بدهی از همان دست هم می گیری در کنار چند ضرب المثل دیگر آمده است که باید تناسب معنایی این ضرب المثلها با معنی حکایت حکمت فارسی پنجم مشخص شود. در این مطلب معنی این ضرب المثل را با بازنویسی ضرب المثل از هر دست بدهی از همان دست میگیری با یک حکایت میخوانید.
معنی ضرب المثل از هر دستی بدهی از همان دست هم می گیری
این ضرب المثل به معنی این است که نتیجه ی هر کار خوب و بدی به خود انسان بر می گردد. اگر خوبی کنیم خوبی می بینیم و اگر بدی کنیم آن بدی به خود ما بازمی گردد و در نهایت بد می بینیم.
خداوند در قرآن در آیه ۷ و ۸ سوره زلزال میفرمایند: «فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ. وَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ» یعنی: هر کس به قدر ذرهای کار نیک کرده باشد (پاداش) آن را خواهد دید. و هر کس به قدر ذرهای کار زشتی مرتکب شده آن هم به کیفرش خواهد رسید.
تناسب معنایی:
- ضرب المثل زمین گرد است
- ضرب المثل چاه نکن بهر کسی اول خودت دوم کسی
- ضرب المثل چاه کن همیشه ته چاه است
- ضرب المثل تو نیکی میکن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز
ضرب المثل از هر دست بدهی از همان دست میگیری به انگلیسی
What goes around, comes around
گسترش و داستان ضرب المثل از هر دست بدهی از همان دست میگیری
روزی مرد درویش و فقیری (که در باطن، بسیار وارسته و بی حرص و طمع بود)، مقداری ریسمان را از کار همسرش برداشته و آن را به قیمت یک درهم فروخت و خواست که با آن خوراکی تهیه کند. ناگهان دو نفر را دید که با یکدیگر به سختی دعوا میکنند. علت دعوای آنها را پرسید.
آنها گفتند به خاطر یک درهم دعوایشان شده است. مرد درویش مهربان با خود گفت که خوب است این یک درهم را به آن ها بدهم تا این دعوا و دشمنی، برطرف شود. پس همین کار را کرد و چون خودش بی پول شد با دست خالی بدون خوراکی به خانه بازگشت و ماجرا را برای همسرش تعریف کرد.
همسرش نه تنها به او اعتراضی نکرد بلکه از اینکه شوهرش باعث پایان یافتن یک دعوا و دشمنی شده است شادمان شد.
آن وقت زن برای پیدا کردن چیزی به جستوجو پرداخت و پارچه دست دومی را پیدا کرد و آن را به شوهرش داد که به بازار ببرد و بفروشد و با پولش برای رفع گرسنگی، خوراکی تهیه کند.
مرد درویش رفت و هر چقدر در بازار به گردش پرداخت، خریداری برای پارچه نیافت. سرانجام مردی را دید که یک ماهی برای فروش به دست گرفته و به دنبال خریدار میگردد.
جلو رفت و به ماهی فروش گفت: کالای من و تو خریداری ندارد؛ اگر موافق باشی آنها را با هم مبادله کنیم. آن مرد راضی شد. پس درویش ماهی را به خانه آورد و به همسرش داد تا بپزد.
زن وقتی شکم ماهی را شکافت تا تمیزش کند، مروارید درشتی را در شکم ماهی پیدا کرد. آن را به شوهرش نشان داد و هر دو شادمان شدند. مرد فقیر مروارید را پیش یکی از دوستان جواهر فروش برد و آن را با قیمت بالایی فروخت و ثروتمند شد.
خداوند مهربان در مقابل آن یک درهم که برای نیکی کردن از دست داده بود، او را ثروتمند و توانگر ساخت.
اینگونه است که میگویند : از هر دست بدهی از همان دست هم میگیری! اگر به کسی کمک کنی، خدا شخص دیگری را برای کمک کردن به تو سر راهت قرار خواهد داد.