بررسی معنی و مفهوم کنایه چند مرده حلاج بودن

صفحه ۱۴۲ کتاب فارسی دوازدهم قسمت قلمرو ادبی درباره معنی و مفهوم کنایه چند مرده حلاج بودن سوال پرسیده است. چند مرده حلاجی؟ کنایه از سوال درباره توانایی و استقامت و ئایداری فرد است و بیشتر به کنایه به کسانی گفته می شود که خودستایی می کنند.

معنی و مفهوم کنایه چند مرده حلاج بودن

کنایه ها عبارات و جملاتی دو پهلو هستند که معنای دور آن‌ها مد نظر است. در این مطلب ابتدا به بررسی معنی و مفهوم کنایه چند مرده حلاج بودن می‌پردازیم سپس ریشه ضرب المثل چند مرده حلاج بودن را ذکر می‌کنیم. 

 

بررسی معنی و مفهوم کنایه چند مرده حلاج بودن

چند مرده حلاج بودن کنایه از پرسش درباره توانایی و پایداری یک فرد است. چند مرده حلاج بودن یعنی انجام دادن کاری که در حدود توانایی چند مرد باشد و یا استقامت و پایداری بسیار و سرسختانه. 

کاربرد این کنایه که تبدیل به ضرب المثل شده است، این است که هر وقت کسی شروع به خودستایی و تعریف از خود بکند با کنایه در جوابش می‌گویند: ببینیم چند مرده حلاجی؟

«باید دید چند مرده حلاجی» یعنی باید دید که در انجام کار تا چه اندازه موفق خواهی بود؟

 

چند مرده حلاجی کنایه از چیست
معنی و مفهوم کنایه چند مرده حلاج بودن

 

داستان و ریشه ضرب المثل ”چند مرده حلاجی“

این ضرب المثل به شخصیت و سرنوشت حسین بن منصور حلاج، از مشهور‌ترین عارفان ایران در قرن سوم هجری اشاره دارد که به معرفت رسیده بود. حلاج تا آخرین لحظات زندگی بر حقانیت عقیده و آرمان خودش پایدار ماند.

سرانجام به حلاج تهمت زدند که شعبده باز است و کفر می‌گوید و در شورش بغداد که در سال ۲۹۶ هجری روی داد متهمش کردند.
پس از مدتی حکم قتلش را گرفتند و در سال ۳۰۹ هجری در بغداد به فجیع‌ترین وضعی او را دار زدند، به این ترتیب که:

ابتدا دو دستش را بریدند ، حلاج خنده ای زد. گفتند: “خنده چیست؟” گفت: “دست از آدمی بسته جدا کردن آسان است.” سپس دو دست بریده خون آلودش را بر روی صورتش مالید و روی ساعد را خون آلود کرد. گفتند: “چرا کردی ؟ “گفت :” خون بسیار از من رفت. می‌دانم که رویم زرد شده و شما ممکن است فکر کنید که زردی من از ترس است. خون بر روی مالیدم تا در نظر شما سرخ روی باشم. زیرا آرایش صورت مردان، خون ایشان است.”

آن گاه چشمهایش را برکندند که سر و صدای از مردم برخاست و در این میان شورشیان چندین ساختمان و دکان را به آتش کشیدند و سر به طغیان برداشتند. سپس زبانش را بریدند و در شامگاه که سرش را بریدند حلاج در میان سر بریدن تبسمی کرد و جان داد.

سپیده دم همان شب پیکرش را به آتش کشیدند و خاکسترش را به رود دجله ریختند.

حسین بن منصور حلاج تا آخر پایداری کرد و بر عقیده اش ماند و از چیزی نترسید بلکه بر مرگ خندید.
تاثیر حلاج بر فرهنگ و ادبیات ایران بسیار عمیق بوده و در اشعار و متون ادبیات فارسی بسیار از او یاد شده است. حلاج در ادبیات فارسی تبدیل به نماد عاشقی، پایداری و شجاعت و فاش کردن اسرار الهی شده است.

در زمینه فرهنگ عامیانه نیز تاثیر حلاج به خوبی مشهود و محسوس است. امروزه وقتی می‌خواهند از پایداری و استقامت کسی سخن بگویند یا حتی استقامت و توانایی کسی را زیر سوال ببرند می‌پرسند: چند مرده حلاجی؟ یعنی: ببینیم تاب و توان تو چقدر است؟

⇐ معنی و مفهوم کنایه چند مرده حلاج بودن ⇒

نظرات و پرسش‌های خود را درباره معنی و مفهوم کنایه چند مرده حلاج بودنشما می‌توانید مفهوم کنایه پشت دست داغ کردن را نیز در ستاره بخوانید. 

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید