رمان تخیلی بخوانید، زندگی واقعی بسازید

شما که همین الان این متن را می خوانید، در هر کجایی که باشید یک ورزشکار هستید. یک ورزشکار حرفه ای شنا. شما همین الان می توانید شیرجه هایی بزنید که هیچکس آن ها را تاکنون به چشم ندیده است. با شیرجه شما سالن به وجد می آید، تشویقتان می کنند و شنا و شیرجه به خاطر شما طرفداران بیشماری پیدا می کند. رقبا از دست شما خسته شده اند و این شما هستید که مدام تیتر یک اخبار هستید. بدون این که حتی صورتتان خیس شود و یا حتی کمی از جای خودتان تکان خورده باشید.

رمان تخیلی

ستاره | سرویس فرهنگ و هنر – معجزه تصور و خیال همین است، شما در تصور خود می توانید همه کار کنید. از بالا تا پایین اتفاقی را خودتان رقم بزنید، با آن قوانینی که خودتان دوست دارید دنیای ذهنی خودتان را بسازید و از آن لذت ببرید. این شاید عجیب ترین و البته جذاب ترین ویژگی انسان است که قادر است در دنیایی موازی بدون آن که کسی بداند و ببیند و متضرر شود، هر کاری دوست دارد انجام دهد. این اتفاق واقعا دوست داشتنی است.

اما همیشه یک پای اتفاقات دنیا می لنگد. اولین و شاید تنها قانونی که دنیای ما را واقعی کرده است این است که قانون دارد. قانون به این معنی که یک سری روابط پشت سر هم چیده می شود و از پی این روابط می توانیم اتفاقات را درک کنیم. حتی بی قانونی خود نیز در لقای قانون قرار دارد. وجود این قانون اساسی خط فرضی بین دنیای واقعی و دنیای خیال ما می باشد.

ما در تصور چند خطی بالا تا حدی توانستیم قوانین خودمان را رعایت کنیم اما با افزایش جمعیت انسان و گسترش روابط، حفظ این قوانین و ایجاد روابط جدید سخت و سخت تر می شود. به همین علت است که اکثر رویاهای ما یک شب و دو شب بیشتر دوام نمی آورند و سریع سراغ رویای دیگری می رویم. چون نمی توانیم قوانین بیشتری برای آن بسازیم و این دنیای ساخته شده محکوم به شکست و نابودی می شود. اینجاست که مفهومی به نام داستان تخیلی وارد عرصه می شود. گونه ای از ادبیات که زندگی واقعی بشر را زیر و رو کرد.

 

داستان تخیلی در تقابل دنیای واقعی

 

داستان تخیلی در تقابل دنیای واقعی

احتمالا برخی از ما چندان با رمان تخیلی و دیگر انواع این گونه ادبی خو نمی گیریم و نمی توانیم هدف اصلی آن را درک کنیم. برای ما نامانوس است که داستانی را بخوانیم که هیچگاه اتفاق نیفتاده است و احتمالا هیچگاه قرار نیست اتفاق بیفتد. به نوعی شکل روشنفکرانه ای از هدر دادن وقت را در خواندن انواع این داستان ها می دانیم. اما یک سوال. آیا شما آینده را تصور نمی کنید؟ آیا خواب نمی بینید؟ آیا هیچ اتفاق رویایی در نظر شما مجسم نمی شود؟ اگر همه این ها اتفاق می افتد، بنابراین درست به اندازه خواندن یک کتاب تخیلی وقت شما تلف می شود!

واقعیت این است که ذهن انسان بدون تخیل هیچ کاری نمیتواند بکند. ذهن بشر به گونه ای طراحی شده است که برای هر اقدامی که بخواهد انجام دهد، چند پیش نیاز باید داشته باشد. مهمترین این ها تصور و تخیل اقدام آن کار در ذهن است. بسیاری از ما به سبب تکراری بودن این تصورات آن ها را نمی بینیم و فراموش کرده ایم. اما هر قدمی که بر می داریم و هر حرفی که میزنیم، پیش از آن که به عرصه عمل برسد در ذهن ما تصویرسازی شده است. این اقدام به نوعی مکانیزم دفاعی بدن برای پیش بینی خطرات آینده می باشد.

بنابراین بخواهید یا نخواهید این نیرو و این توانایی در ذهن شما وجود دارد. در لابه لای صحبت های بالا یک نکته مهم وجود داشت. هر اتفاقی که بخواهد بیفتد باید ابتدا در ذهن تصویر آن شکل گرفته باشد. بنابراین هر آنچه که امروز دنیا به خود می بیند روزی در تصورات انسان ها وجود داشته است. اگر تصور و رویای پروازی وجود نداشت، امروزه هواپیمایی هم  نداشتیم.

اما یک نکته اساسی این جاست که هرچه تصور ما با قوانین موجود منطبق تر باشد و هرچه واقعی تر به نظر برسد، احتمال وقوع آن بیشتر است. با این حال همانطور که گفتیم ذهن انسان از ساختن قوانین ( هر چند کپی ) خسته می شود و نمی تواند جزئیات خوبی را تصویر کند.

 

از داستان های کودکانه تا حقایق بزرگانه

 

از داستان های کودکانه تا حقایق بزرگانه

رمان و داستان تخیلی در انواع مختلف آن این قدرت را می تواند به ذهن بدهد تا یاد بگیرد چگونه قوانین را درست تشخیص بدهد و درست آن ها را در کنار یکدیگر قرار دهد. در اصل نویسنده داستان تخیلی مانند یک خالق و خدا عمل می کند. دنیایی با قوانین خودخواسته می نویسد و سعی می کند داستان خود را بر اساس این قوانین پیش ببرد.

اما بجز این که قدرت ذهن خود را با خواندن این گونه ادبی بالا می برید و این قدرت ذهن به شما کمک می کند تا بتوانید هرچه را که می خواهید درست تصور کنید تا به واقعیت تبدیل کنید، خواندن داستان های تخیلی یک جذابیت خاصی دارد.

در اصل گاهی انسان از زندگی در این دنیا خسته می شود و می خواهد برای لحظاتی که شده دنیا و همه قوانین آن را بگذارد و به جای دیگری برود. همیشه جای جدید با قانون و قواعد جدید جذابیتی وصف ناشدنی دارد. اما کجای عالم می توان رفت که قانون دنیا در آن جاری نباشد. به بیان معروف، همه جا آسمان همین رنگی است. داستان های تخیلی می تواند به نوعی یک راه نجات شیرین برای ما باشد. کتاب هایی که ویژگی اصلی شان این است از دنیا فراتر هستند. قوانین جدایی دارند و نمی خواهند در بند قوانین دنیای واقعی باشند. از این رو خواندن این نوع کتاب ها حتی در قالب داستان های کودکانه به نوعی راه فراری مخفی در بن بست عجیب قوانین دنیایی است.

گاهی انسان به خاطر قضاوت هایی که دارد از دنیای آرامش دور می شود و خود را در بند قواعدی پر پیچ و خم گرفتار می کند. یک بار دل را به دریا بزنید. در این ایام قرنطینه کرونا که نباید از خانه خارج شد، به سایت هایی برای  دانلود رمان تخیلی مانند کتابچین سری  بزنید و قوانین شیرین خودتان را در این روزهای سخت قرنطینه بسازید.

 
یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

  • خیلی مقاله ای زیبا بودبازم ازاین مقاله ها بنوسید

نظر خود را بنویسید