ستاره | سرویس فرهنگ و هنر – سازهای بادی یا هواصداها یا آیروفونها بسته به نوع زبانهی آنها، تعداد لولههای صوتی شان و … دارای انواع مختلفی هستند. یکی از این سازهای هواصدا ساز دودوک است که در ادامه با این ساز و ویژگیهای آن آشنا میشویم.
معرفی ساز دودوک
دودوک جزو سازهای هواصدا (یا آیروفون یا سازهای بادی) است. دودوک را یک هواصدای مقید زبانهدار با زبانه دو لایه معرفی میکنند که دارای لولهی صوتی منفرد است. دودوک و بالابان دو ساز خیلی مشابه هستند. بالابان ساز مربوط به آذربایجان شرقی است که به همین ساز در کردستان نرمه نای میگویند. ولی دودوک ساز معروف و مختص ارامنه است.
برخی هر دو ساز بالابان و دودوک را یکی دانسته، ولی با کمی دقت در نوای ساز دودوک و بالابان به راحتی میتوان متوجه تفاوت نوا و صدای آنها شویم.
تاریخچهی ساز دودوک
نحوهی ساخت ساز دودوک
ارامنه برای ساخت دودوک از شاخه و چوب کهنه شدهی ساقهی درخت زردآلو استفاده میکنند. برای ساخت آن از درخت پنجاه تا شصت ساله استفاده میشود. برای ساخت بخش دهانی دودوک نیز از یقک که در ساحل رود ارس میروید استفاده میکنند.
نحوهی نواختن ساز دودوک
تنظیم صدای دودک
صدای دودوک را با توجه به فرهنگ منطقه تنظیم میکنند، زیرا در مناطق با فرهنگهای متفاوت دودوک با سایزهای متفاوتی ساخته میشود که به دنبال آن باعث تفاوت در صدای دودوک میشود. ابعاد مرسوم آن ۲۸ سانتی متر (کوچک)، ۳۳ سانتی متر (متوسط)، ۴۰ سانتی متر (بزرگ) است.
دودوک دارای یک اکتاو، دو گام و دو نت است. ولی تکنیک استفاده از انگشتان نوازنده، توانایی نزدیک شدن به نتهای اضافی حدود هفت یا دوازده نت را به نوازنده میدهد.
معروفترین نوازنده دودوک
همان طور که گفتیم دودوک یک ساز مختص ارامنه است. جیوان گاسپاریان که در در سولاک ارمنستان زندگی میکند یکی از معروفترین و بهترین نوازندگان دودوک و آهنگسازان ارمنی است. او از شش سالگی شروع به نواختن و یادگیری دودوک کرده و در ۲۱ سالگی اولین اجرا و تکنوازیاش را در ارکستر سمفونیک تاتول آلتونیان داشته است.
گاسپاریان در بارهی اولین آشنایی خود با دودوک میگوید:
“تنها شش سال داشتم که مادرم فوت کرد. پدرم نیز به جنگ رفته بود و من در یتیم خانه دوران کودکی سختی را میگذراندم. در آن دوره جاهایی بود مثل سینما که فیلم نمایش میدادند. از آنجا که فیلمها صامت بودند سه نفر نوازنده زیر پرده مینشستند و با نواختن دودوک نمایش فیلم را همراهی میکردند. اولین بار که صدای دودوک را شنیدم خیلی خوشم آمد. در میان آن سه نوازنده، استادی هم بود به نام مارکار مارکاریان؛ خود را به او رساندم و از او خواهش کردم که یک دودوک هم به من بدهد؛ خیلی خشن جواب داد که میخواهی چکار؟ برو درست را بخوان مگر پدر و مادر نداری؟
روزی ظروف کهنه خانه را فروختم و پیش او رفتم و پول ناچیزم را به او دادم. او با دیدن پولها و دست کوچک عرق کرده من آن را پس زد و دودوک سادهای را از جیبش درآورده و به من داد و گفت: برو بزن؛ تو شاید برای خود آدم شوی. از خوشحالی در پوست نمیگنجیدم؛ در تمام طول زمستان یک لحظه دودوک را از لبانم دور نکردم و نواختن نخستین آهنگ را که «دِلِ یامان» نام داشت فرا گرفتم. بهار بعد، بار دیگر نزد استاد مارکاریان رفتم و از او خواهش کردم که به نواختن من گوش دهد. گوش کرد و اشک از چشمانش سرازیر شد. استاد دودوک بهتری به من داد و گفت: برو بزن؛ تو نوازنده زبردستی خواهی شد. این حرف استاد مشوق من شد و باعث شد که تا هفده سالگی در نواختن دودوک مهارت پیدا کنم و به آن مسلط شوم.”