مطالعه زندگینامه امامان (ع) از جمله مواردی است که همواره برای شناخت بیشتر این بزرگواران توصیه شده است. امام محمد تقی (ع) فرزند امام رضا (ع) و نهمین امام شیعیان است و عمر بسیار کوتاه، اما پربرکتی داشته است.
زندگینامه امام جواد (ع)
زندگینامه امام جواد در یک نگاه | |
نام | محمد بن علی بن موسی |
کنیه | ابوجعفر ثانی و ابوعلی |
القاب | جواد، تقی، ابن الرضا |
پدر | امام رضا (ع) |
مادر | سبیکه (خیزران) |
تاریخ و محل تولد | ۱۰ رجب ۱۹۵ ه. ق شهر مدینه |
تاریخ و محل شهادت | آخر ذی القعده ۲۲۰ ه. ق کاظمین |
همسران | ام فضل، سمانه مغربیه |
فرزندان | ۴ پسر و ۴ دختر (همگی از سمانه مغربیه) |
مدت امامت | ۱۷ سال |
آغاز امامت امام جواد (ع)
ازدواج امام جواد (ع)
با آغاز امامت امام محمد تقی (ع) مأمون برای این که ایشان را کاملاً تحت نظر داشته باشد، دخترش ام الفضل (لبابه) را به ازدواج امام جواد (ع) درآورد. امام جواد (ع) از ام الفضل فرزندی نداشت و بعد از ازدواج با همسر دیگرش که نامش سمانه مغربیه بود و به ام ولد شهرت داشت صاحب ۴ پسر و ۴ دختر شد.
فرزندان امام جواد (ع) عبارتاند از: امام علی النقی (ع)، ابواحمد موسی مبرقع، ابواحمد حسین، ابوموسی عمران، فاطمه، خدیجه، امکلثوم و حکیمه. برای دریافت اطلاعات بیشتر میتوانید به مقاله “همسران و فرزندان امام جواد (ع)” رجوع نمایید.
مناظرات امام محمد تقی (ع)
از جمله ترفندهایی که مأمون برای به زانو در آوردن امام رضا (ع) و فرزندش امام جواد (ع) به کاربرد برگزاری جلسات بحث و مناظره بود. او به خیال این که امام جواد (ع) کم سن و سال است و میتواند به راحتی او را در مناظرات شکست دهد این شیوه را به کار گرفت، اما غافل از این که مقام ولایت و امامت با علم لدنی همراه است و ارتباطی با سن و سال ندارد.
دوران امامت امام جواد (ع) با شکلگیری فرقههای مختلف اسلامی و غیر اسلامی همزمان بود و دانشمندان مختلفی با مطالعه منابع مختلف آماده مناظره و ایجاد شبهه در اسلام و مذهب شیعه بودند. با این حال امام محمد تقی (ع) با وجود سن کم به مناظره با این افراد میپرداخت و احکام اسلامی را به شکلی صحیح بین آنها ترویج میکرد.
نمونه ای از مناظرات امام جواد (ع) به این شرح آمده است:
عیاشی در تفسیر خود از ذرقان که همنشین و دوست احمد بن ابی دؤاد بود، نقل میکند که ذرقان گفت: روزی دوستش (ابن ابی دؤاد) از دربار معتصم عباسی با حالتی گرفته و پریشان برمیگشت. از او پرسیدم: چرا اینقدر ناراحتی؟ گفت: در حضور خلیفه و ابوجعفر فرزند علی بن موسیالرضا جریانی پیش آمد که مایه شرمساری و خواری ما شد.
گفتم: چگونه؟ گفت: سارقی را به حضور خلیفه آورده بودند که سرقتش آشکار بود و به گناهش اعتراف کرده بود. خلیفه از ما روش اجرای حد و قصاص را پرسید. عدهای از فقها حاضر بودند، خلیفه دستور داد بقیه فقیهان را نیز حاضر کردند و محمد بن علی الرضا را هم خواست.
وقتی همه حاضر شدند خلیفه از ما پرسید: حد اسلامی چگونه باید جاری شود؟ من گفتم: از مچ دست باید قطع گردد. خلیفه گفت: دلیلت چیست؟ گفتم: به دلیل آن که دست شامل انگشتان و کف دست تا مچ دست است و در قرآن کریم در آیه تیمم آمده است: «فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکُمْ وَ أَیدِیکُمْ». بسیاری از فقیهان حاضر در جلسه گفته مرا تصدیق کردند.
تعدادی از علماء گفتند: باید دست را از مرفق قطع کنید. به دلیل آیه وضو که در قرآن کریم آمده است: «.. وَ أَیدِیکُمْ إِلَى الْمَرافِقِ» و این آیه نشان میدهد که دست دزد را باید از مرفق برید. دسته دیگری از علما معتقد بودند که دست را باید از شانه باید برید، چون دست شامل تمام این اجزاء میشود.
زمانی که بحث و اختلاف پیش آمد، خلیفه رو به حضرت ابوجعفر محمد بن علی کرد و گفت: یا اباجعفر، شما در این مسئله چه میگویید؟ آن حضرت فرمود: علمای شما در این باره سخن گفتند. من را از بیان مطلب معذور بدار. خلیفه گفت: به خدا سوگند که شما هم باید نظر خود را بیان کنید. حضرت جواد فرمود: اکنون که من را سوگند میدهی پاسخ آن را میگویم:
این مطالبی که علمای اهل سنت درباره حد دزدی بیان کردند خطاست. حد صحیح اسلامی آن است که باید انگشتان دست را غیر از انگشت ابهام قطع کرد. خلیفه پرسید: چرا؟ امام (ع) فرمود:، زیرا رسولالله (ص) فرموده است سجود باید بر هفت عضو از بدن انجام شود: پیشانی، دو کف دست، دو سر زانو، دو انگشت ابهام پا و اگر دست را از شانه یا مرفق یا مچ قطع کنند برای سجده حقتعالی محلی باقی نمیماند و در قرآن کریم آمده است «وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ …»؛ «سجده گاهها از آن خداست»، پس کسی نباید آنها را ببرد.
معتصم از این حکم الهی و منطقی بسیار مسرور شد و آن را تصدیق کرد و دستور داد تا انگشتان دزد را با توجه به حکم حضرت جواد (ع) قطع کردند. ذرقان میگوید: ابن ابی دؤاد سخت پریشان شده بود که چرا نظر او در محضر خلیفه رد شده است.
شهادت امام محمد تقی (ع)
امام محمد تقی (ع) تنها ۲۵ سال عمر کردند که ۱۷ سال از این عمر کوتاه مربوط به دوره امامت ایشان بود. در سال ۲۱۹ هجری قمری معتصم عباسی از امام جواد (ع) دعوت کرد تا از مدینه به بغداد بیاید. وقتی که امام (ع) وارد بغداد شد معتصم به همراه ام الفضل و جعفر پسر مأمون اقدام به شهادت امام جواد (ع) کردند.
چنان که از نقلهای تاریخی برمیآید ام الفضل زنی نازا بوده و معتصم با استفاده از این نقطهضعف و بیان این که امام جواد (ع) مادر فرزندش امام هادی (ع) را بر او ترجیح میدهد او را تحریک کرد تا دست به قتل این امام همام بزند. ام الفضل به همراه جعفر انگوری را آغشته به سم کرده و امام محمد تقی (ع) را در آخرین روز از ماه ذیالقعده سال ۲۲۰ هجری قمری با آن مسموم کردند.
قبر امام محمد تقی (ع) در شهر کاظمین و در کنار مرقد پدربزرگش امام موسی کاظم (ع) قرار دارد.