گنج حکمت صفحه ۱۰۳ فارسی دهم حکایتی از گلستان سعدی درباره عدالت حاکمان و جلوگیری و مبارزه با ظلم و بی عدالتی است. بازنویسی و معنی حکایت عامل و رعیت را میتوانید با آرایه های ادبی و معنی کلمات آن در این مطلب بخوانید.
معنی حکایت عامل و رعیت
ذوالنون مصری پادشاهی را گفت: «شنیده ام فلان عامل را که فرستاده ای به فلان ولایت، درازدستی میکند و ظلم روا میدارد. گفت: «روزی سزای او بدهم.»
بازنویسی: ذوالنون مصری (یکی از صوفیان مشهور قرن سوم هجری است که حکایت های زیادی درباره او نقل شده است.) به پادشاه گفت: شنیده ام حاکمی را که برای حکومت به فلان سرزمین فرستاده ای، به مال و ناموس مردم تجاوز میکند و ظلم و ستم به مردم را جایز میداند. پادشاه پاسخ داد: در آینده او را مجازات خواهم کرد.
معنی کلمات: فلان: (ضمیر مبهم) اسم شخص یا جایی نامعلوم / عامل: حاکم، کارگزار، والی / ولایت: سرزمین / روا داشتن: جایز دانستن، اجازه دادن / سزا: جزا، مجازات، تقاص
نکته دستوری: «را» در «پادشاهی را گفت»: حرف اضافه به معنای «به» = به پادشاهی گفت
آرایه ادبی: دراز دستی: کنایه از تجاوز و ظلم و ستمگری
گفت: بلی روزی سزای او بدهی که مال از رعیت تمام ستده باشد. پس به زجر و مصادره از وی بازستانی و در خزینه نهی درویش و رعیت را چه سود دارد؟ پادشاه خجل گشت و دفع مضرت عامل بفرمود در حال.
معنی: (ذوالنون) گفت: بله زمانی او را مجازات میکنی که دیگر همهی مال و اموال مردم را به زور از آنها گرفته (کار از کار گذشته) آن وقت به زور آن اموال را از او پس میگیری و در خزانه و گنجینهی دولت خود قرار میدهی. این کار دیگر برای مردم فقیر فایده ای ندارد. پادشاه شرمنده شد و فورا از آسیب و گزند حاکم ظالم، جلوگیری کرد.
معنی کلمات: رعیت: عموم مردم / ستدن: گرفتن / زجر: آزار، اذیت، شکنجه / مصادره: مال کسی را به زور ضبط کردن، بازگیری / بازستاندن: پس گرفتن/ درویش: فقیر و تهیدست / خجل: شرمنده / دفع: جلوگیری، دور کردن، راندن از پیش خود / مَضِرّت: آسیب، ضرر و زیان، صدمه، گزند / درحال: فوری، بیدرنگ
نکته دستوری: «را» در عبارت «درویش و رعیت را چه سود دارد»: به معنای برای = برای درویش و رعیت … / درویش و رعیت را چه سود دارد؟: پرسش انکاری = سودی ندارد
آرایه ادبی: ولایت، رعیت، مضرت: سجع
سر گرگ باید هم اول برید / نه چون گوسفندانِ مردم درید
معنی: سر گرگ را باید همان اول ببریم. نه پس از زمانی که گوسفندان مردم را درید و کشت. (قبل از وقوع ظلم باید از آن پیشگیری کرد.)
آرایه ادبی: سر گرگر را باید اول برید: تمثیل / گرگ: استعاره از کسی که ظلم میکند و آسیب میزند / گوسفندان مردم: اینجا استعاره از مال و اموال و ناموس مردم / برید، درید: جناس
شما هم نظرات خود را درباره مفهوم و معنی حکایت عامل و رعیت برای ما بنویسید.