ستاره| سرویس مذهبی – حتماً شما هم شنیدهاید که میگویند فلان چیز مایه مباهات است! تا به حال به معنی کلمه مباهات فکر کردهاید؟ آیا مباهات صفت پسندیدهای است؟ خداوند مباهات را چگونه در قرآن معرفی کرده است؟ دیدگاه امامان معصوم (ع) در اینباره چه بوده است؟
معنی مباهات چیست؟
مباهات به معنی نازیدن و افتخار کردن به مال و جاه و مقام است و مترادف آن در زبان عربی کلمه «تفاخر» است.
آیا مباهات صفت پسندیدهای است؟
مباهات به دو شکل قابل بررسی و ارزش گزاری است:
- اگر مباهات برگرفته از تکبر، نخوت و خودبینی باشد از صفات رذیله و گناهان کبیره به شمار میرود.
- گاهی اوقات اشخاص، صفات، رفتارها، مکانها و زمانهایی وجود دارند که مایه افتخار هستند و مباهات به آنها به خاطر تکبر و نخوت نیست بلکه در وجود آنها پاکی و قداستی وجود دارد که عامل ایجاد این فخرفروشی انسانها نسبت به آنهاست.
مباهات در قرآن
در قرآن مجید کلمه «فَخُور» به معنی مباهات آمده است و اشاره به کسی دارد که زیاد افتخار و مباهات میکند.
کلمه «فخور» ۴ بار در قرآن آمده است:
- آیه ۳۶ سوره نسا:
«وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا ۖ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَىٰ وَالْيَتَامَىٰ وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَىٰ وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا»
«و خدا را بپرستید و هیچچیز را همتای او قرار ندهید و به پدر و مادر، نیکی کنید؛ همچنین به خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و همسایه نزدیک و همسایه دور و دوست و همنشین و واماندگان در سفر و بردگانی که مالک آنها هستید؛ زیرا خداوند، کسی را که متکبر و فخر فروش است (و از ادای حقوق دیگران سرباز میزند) دوست نمیدارد.»
- آیه ۱۰ سوره هود:
«وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ نَعْمَاءَ بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّيِّئَاتُ عَنِّيۚ إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ»
«و اگر بعد از شدت و رنجی که به او رسیده، نعمتهایی به او بچشانیم، میگوید: «مشکلات از من برطرف شد و دیگر باز نخواهد گشت» و غرق شادی و غفلت و فخرفروشی میشود…»
- آیه ۱۸ سوره لقمان:
«وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا ۖ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ»
«(پسرم!) با بیاعتنایی از مردم روی مگردان و مغرورانه بر زمین راه مرو که خداوند هیچ متکبر مغروری را دوست ندارد.»
- و آیه ۲۳ سوره حدید:
«لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَىٰ مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ ۗ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ»
«این به خاطر آن است که برای آنچه از دست دادهاید تأسف نخورید و به آنچه به شما داده است دلبسته و شادمان نباشید و خداوند هیچ متکبر فخرفروشی را دوست ندارد»
مباهات در احادیث
امام صادق (ع) فرمود: «سه چیز عامل پشیمانی است: مباهات، فخرفروشی و عزت طلبی بیجا.» (بحارالانوار، ج. ۷۵، ص. ۲۳۲)
مباهات در سنت معصومین (ع)
ائمه معصومین (ع) همیشه تأکید داشتند که هیچ عاملی نمیتواند جای تربیت نفس و عمل صالح را بگیرد و انسانها نباید به امتیازات و عناوین دنیوی دلخوش کنند. داستان زیر ماجرایی است که بزنطی، یکی از اصحاب امام رضا (ع) نقل کرده است:
شبی امام رضا (ع) مرکب خود را برای من فرستاد که به محضرش شرفیاب شوم. در محلی به نام «حرباء» به حضورش رسیدم. آن شب مدتی در نزد آن حضرت بودم. سپس شام آوردند. حضرت پس از صرف شام به من فرمود: آیا امشب در اینجا میخوابی؟ پاسخ دادم: آری، فدایتان شوم. دستور داد بستری آوردند. حضرت برخاست تا از بام به زیر برود، فرمود: خداوند شبت را با سلامتی بگذراند.
هنگامی که حضرت رفت، با خود گفتم: من امشب (با ماندن خود در نزد حضرت) به آنچنان کرامت و عزتی دست یافتم که هرگز کسی به آن نائل نشده است.
ناگاه صدایی شنیدم که گفت: «ای احمد»! من نشناختم که صاحب صدا کیست، تا اینکه یکی از خدمتگزاران امام پیش من آمد و گفت: مولا و پیشوایتان شما را فراخوانده است، لطفاً وی را اجابت کنید. برخاستم که از پلههای بام به زیر روم. دیدم که امام خود از پلهها بالا میآید. هنگامی که به من رسید، فرمود: «دستت را بیاور»! پیش آوردم. دستم را گرفت و فشرد. سپس فرمود: صعصعة بن صوحان از یاران حضرت علی (ع) بود، وقتی بیمار شد، حضرت به عیادتش رفت. زمانی که خواست از نزد او برخیزد فرمود: ای صعصعه! مبادا عیادت مرا مایه افتخار خود قرار دهی! در فکر خودت باش.
حضرت افزود: حقیقت امر این است که ممکن است حالت صعصعه برای تو پیش آید، مبادا آرزوی بیاساس تو را سرگرم کند و اندیشه عجب در تو راه یابد.
سپس امام (ع) با این تذکر اخلاقی، از من خداحافظی نمود و فرمود: تو را به خدا میسپارم.
مباهات در فرهنگ لغت
مباهات در فرهنگهای لغت اینطور تعریف شده است:
- فرهنگ فارسی معین:
(مُ) [ع. مباهاة] (مص ل.) ۱- تفاخر. ۲- خودبینی، غرور. ۳- سرفرازی.
- لغتنامه دهخدا:
مباهات. [م ُ] (ع اِمص) (از «مباهاة» عربی) نازیدن و تفاخر کردن به چیزی. (غیاث). مأخود از تازی، تفاخر و ناز و مدح و ستایش بیجا و خودبینی و غرور و نخوت و خودستائی و مدح و ستایش و بزرگی و جلال. (ناظم الاطباء). نبرد کردن کسی را در حسن و خوبی و نازیدن به چیزی و با لفظ کردن و داشتن مستعمل است. (آنندراج). نازیدن. بالیدن. فخر. بالش. افتخار. نازش. مفاخره. سرافرازی. سربلندی. سرفرازی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا): و مباهاتی و مفاخرتی هرچه وافرتر فزود. (کلیله و دمنه). اما چون سوگند در میان است از جامه خانهٔ خاص برای تشریف و مباهات… برگیرم. (کلیله و دمنه).