ستاره | سرویس روانشناسی – طبق نظریه فروید رشد شخصیت افراد وابسته به بخشهای مختلف بدن آنها است. با خواندن این مقاله متوجه میشوید که اگر مراحل دهانی در طول زندگی افراد صورت گیرد آنها رشد شخصیتی موفقی خواهند داشت.
فروید زیگموند:
زیگموند شلومو فروید يا زیگیموند شلومو فروید، در زبان آلمانی “Sigmund Schlomo Freud”، متولد ماه مه ۱۸۵۶ و متوفی ۲۳ سپتامبر ۱۹۳۹ است. فروید یک عصب شناس اتریشی بود که پدر علم روانکاوی شناخته شده است.
تجربیات اولیه، نقش موثری را در رشد شخصیت هر فرد ایفا میکنند و تاثیرات آنها در رفتارهای بعدی انسان در زندگی تداوم پیدا میکند. نظریه رشد شخصیت فروید، از معروفترین و بحث برانگیزترین نظریهها میباشد. فروید اعتقاد داشت که شخصیت انسانها در طی یک سری مراحل و از دوران کودکی شکل میگیرد و این مراحل بر نواحی تحریکپذیر خاصی در بدن متمرکز هستند. در حقیقت این حالت مانند یک رفتار روانی-جنسی است که به عنوان نیروی محرکی در پشت رفتارهای هر فرد قرار میگیرد. اگر مراحل تثبیت دهانی با موفقیت سپری شوند، شخصیت سالم در فرد حاصل میگردد. و در صورتی که مشکلی در هر یک از مراحل تثبیت دهانی صورت گیرد و آن مشکل حل نشده باقی بماند، اصطلاحا میگویند که فرد دچار “تثبیت” شده است. تثبیت به معنای ماندگاری فرد بر روی یک مرحله روانی- جنسی است و تا وقتی که حل نشود فرد در آن مرحله گرفتار میماند. فردی که در مرحله دهانی تثبیت شود امکان دارد بیش از حد ممکن به دیگران وابسته باشد و به دنبال تحریک دهانی از طریق سیگار کشیدن، نوشیدن و یا خوردن باشد.
تثبیت دهانی
علت اینکه چرا همیشه بعضی از افراد سیگار میکشند، ناخن میجوند و یا علاقه به مکیدن آب نبات چوبی دارند در نظریه رشد شخصیت فروید زیگموند و مفهوم تثبیت دهانی مشخص شده است.
پنج مرحله رشد روانی و شخصیتی با توجه به تثبیت دهانی:
طبق عقیده فروید شکل گیری شخصیت هر انسانی بلافاصله بعد از تولد او آغاز میشود و معمولا شخصیت هر فرد تا ۵ سالگی به طور کامل شکل میگیرد. در طی این مدت، رشد شخصیت وابسته به یک میل جنسی غریزی (میل جنسی) است. در اقع انرژی خاصی در فرد به وجود میآید که بر مناطق محرک احساسات جنسی متمرکز است. بنابراین نوزادان به دنبال استخراج این انرژی و لذت بردن از نقاط مختلف بدن خود هستند. بنابراین فروید رشد شخصیت انسانی را به پنج مرحله روانی – جنسی تقسیم بندی کرده است و هر یک از این مراحل با توجه به منطقه محرک احساسات جنسی و خواستههای فرد متمرکز هستند. ایجاد مشکل و ماندگاری در هر یک از مراحل گفته شده بر زندگی فرد در بزرگسالی تاثیرگذار است و در نهایت باقی ماندن فرد در آن مرحله از رشد جنسی را در پی خواهد داشت. نظریه جنسیت فروید در سال ۱۹۰۵ اثرات و گرایشهای جنسی در مراحل رشد انسان را تثبیت کرده است.
مرحله دهانی:
در خلال این مرحله، تنها راه تعامل نوزاد با جهان خارج از طریق دهان است و در نتیجه واکنش مکیدن اهمیت خاصی دارد. دهان برای خوردن، ضرورت دارد و نوزاد از تحریک دهانی از طریق فعالیتهای ارضاءکنندهای نظیر مکیدن و مزه کردن، لذت میبرد. به دلیل آن که نوزاد به طور کامل به پرستارش وابسته است (کسی که به او غذا میدهد)، نوعی حس اعتماد و آسایش از طریق این تحریک دهانی در او رشد مییابد. تعارض اصلی در این مرحله، فرایند از شیرگرفتن است- بچه باید وابستگی کمتری به پرستارش پیدا کند. اگر تثبیت در این مرحله اتفاق افتد، فروید معتقد است که فرد در آینده با مشکلاتی از قبیل وابستگی یا پرخاشگری روبرو خواهد شد. تثبیت دهانی میتواند به مسائلی در خوردن، آشامیدن، سیگارکشیدن یا ناخن جویدن منجر شود.
مرحله مقعدی:
در خلال این مرحله، به عقیده فروید تمرکز اصلی “زیست مایه” بر کنترل حرکتهای ادرار و دفع است. تعارض اصلی در این مرحله، آموزش آداب دستشویی رفتن است. بچه باید یاد بگیرد که نیازهای بدنی خود را کنترل کند. رشد این کنترل به حس استقلال و پیشرفت میانجامد. بنا بر گفته فروید، موفقیت در این مرحله به رویکرد پدر و مادر در آموزش آداب دستشویی رفتن دارد. نخستین رویکرد، مستلزم پاداش و تشویق به خاطر استفاده از دستشویی در زمان مناسب است و دومین رویکرد، تنبیه، تمسخر یا شرمنده کردن بچه به خاطر عدم استفاده از دستشویی است. اگر پدر و مادر رویکر خیلی ملایمی را برگزینند، “شخصیت مقعدی-دفعی” رشد خواهد کرد که شخصیتی مخرب، نامرتب و ولخرج خواهد بود و چنانچه پدر و مادر خیلی سختگیر باشند و یا آموزش آداب دستشویی رفتن را از خیلی زود شروع کنند، “شخصیت مقعدی-ضبطی” رشد خواهد کرد که شخصیتی محکم، منظم، جدی و وسواسی خواهد بود.
مرحله آلتی:
در این مرحله، تمرکز اصلی “زیست مایه” بر دستگاه تناسلی است. بچهها تفاوت بین زن و مرد را کشف میکنند. فروید عقیده داشت که پسرها شروع به در نظر گرفتن پدر به عنوان رقیبی برای عاطفه مادر میکنند. “عقده اُدیپ” به تشریح این احساس یعنی در اختیار داشتن مادر و تمایل به جایگزینی پدر میپردازد. از طرف دیگر، بچه میترسد که به خاطر این احساس مورد تنبیه پدر قرار گیرد. ترسی که فروید آن را “اضطراب اختگی” مینامد. از عبارت “عقده الکترا” برای تشریح احساسات مشابه در دختران جوان استفاده شده است. فروید این تجربه در دختران را “غبطه قضیب” مینامد. نهایتا بچه با پدر یا مادر همجنس خود (پسر با پدر، دختر با مادر) به شناخت جنسی بیشتری دست مییابد. در مورد دختران، فروید عقیده داشت که غبطه قضیب هیچگاه به طور کامل از بین نمیرود و تمامی زنان تا حدی در این مرحله تثبیت شده باقی میمانند. روانشناسانی چون خانم کارن هورنای این نظریه را رد کرده و آن را نادقیق و برای زنان تحقیرآمیز دانستهاند. خانم هورنای در مقابل ادعا کرده است که مردان به دلیل این که نمیتوانند موجود دیگری را به دنیا آورند با احساس حقارت و نقص دست و پنجه نرم میکنند.
دوره نهفتگی:
در این دوره، علائق “زیست مایه” سرکوب شدهاند. رشد “خود” (ego) و “فراخود” (superego) در این دوره آرامش دخالت دارد. این مرحله حدوداً زمانی آغاز میشود که کودک وارد مدرسه میشود و توجه بیشتری به روابط با همسن و سالان و بازیها و … پیدا میکند. دوره نهفتگی، زمان کشف کردن است که در آن، انرژی جنسی هنوز وجود دارد اما به ناحیههای دیگری نظیر تعاملات اجتماعی منحرف شده است. این مرحله در رشد مهارتهای اجتماعی و ارتباطی و اعتماد به نفس اهمیت دارد.
مرحله تناسلی:
در آخرین مرحله از رشد روانی-جنسی، میل جنسی شدیدی به جنس مخالف به وجود میآید. در حالی که در مراحل قبلی، تمرکز صرفا بر روی نیازهای فردی بود، در این مرحله توجه به خوشبختی دیگران رشد مییابد. اگر سایر مراحل با موفقیت تکمیل شده باشند، اکنون فرد باید متعادل، صمیمی، مهربان و نوع دوست باشد. هدف این مرحله، برقراری تعادل بین جنبههای مختلف زندگی است.
ارزیابی نظریه رشد روانی – جنسی فروید:
این نظریه تقریبا به طور کامل بر روی رشد مردان متمرکز است و توجه کمی به رشد روانی – جنسی زنان دارد. آزمایش علمی نظریه فروید دشوار است. مفاهیمی چون “زیست مایه” قابل سنجش و اندازهگیری نیستند و در نتیجه نمیتوان آنها را آزمود. تحقیقات به عمل آمده تا حد زیادی بیاعتباری نظریه فروید را نشان دادهاند. پیشبینیهای آینده خیلی مبهم هستند. چگونه میتوان دانست که یک رفتار فعلی مشخصا به دلیل یک تجربه در دوران کودکی میباشد؟ فاصله زمانی بین علت و اثر آنقدر زیاد است که به سختی میتوان رابطهای را بین دو متغیر در نظر گرفت. نظریه فروید بر پایه مطالعات موردی و نه پژوهشهای تجربی است. همچنین فروید نظریه خود را برپایه جمعی از بیماران بالغ خود بنا نهاده است، نه بر روی مشاهده واقعی و مطالعه کودکان.
باران
سلام وقت بخیر
مطالب جالبی ارایه شده
فقط کاش میشد اموزش بدین چگونه با کودک رفتار بشه تا در مرحله دهانی شخصیتش تثبیت نشه
مدیر سایت
درود بر شما، از شیر گرفتن کودک در حدود 18 ماهگی و ترک پستانک پیش از 2 سالگی موجب می شود تا کودک از مرحله تثبیت دهانی با موفقیت عبور کند
محسن
خب پس چرا اون مطالعات جدید رو که میگن درسته، کسی ترجمه نمیکنه بیاد بذار که بقیه بخونن و آگاهیشون بالاتر بره و متعاقبا باعث بروز شدن اطلاعاتشون بشه؟!
بدون نام
واقعا متاسفم واسه محملاتی ک راجب فروید گفته شد این مرد بزرگ خاری در چشم خرافه پرسان و دین باوران است و درممالک دینی مثل ایران مدام کوبیده میشود
فرهاد
عجب مرد بزرگی