بسیاری از ما روزانه از ضرب المثلها برای انتقال هر چه بهتر مفاهیمی که در ذهن داریم استفاده میکنیم. در واقع ضرب المثلها میتوانند به راحتی منظور ما از گفتن کلامی را کوتاه کرده و به شنونده منتقل کنند. این جملات یکی از قابلیتهای زبان گفتاری است که در فرهنگ و زبان فارسی به خوبی رعایت شده است. حکایات سعدی یا کتاب امثال و حکم از علی اکبر دهخدا منابعی غنی و متنوع از اصطلاحات و جملات مثلی هستند که میتوان از آنها استفاده کرد. در ادامه به بررسی مجموعه ضرب المثل با حرف ی آخرین حرف الفبای فارسی خواهیم پرداخت.
فهرست انواع ضرب المثل با حرف ی
یا زنگی زنگ، یا رومی روم
یا این طرفی یا آن طرفی، دل به دریا زدن، تردید را کنار گذاشتن و بر یک عقیده پا برجا شدن برای انجام کاری.
یا نصیب و یا قسمت
امید و اعتقاد به خدا و قسمت داشتن.
یک بار جستی ملخک، دوبار جستی ملخک، آخر به دستی ملخک
تذکر و نصیحت به کسی که کار خطرناک و اشتباهی را چندیدن بار تکرار نموده و از آن رهیده باشد و هشدار به اینکه بالاخره گیر میافتد.
یک تختهش کمه
دیوانه و کم عقله، مغزش عیب داره.
یک تیر و دو نشان
با انجام یک کار به دو هدف و مقصود رسیدن.
یک خوبی میمونه یک بدی
همه چیز میگذرد اما یاد و اثر کارهای خوب و بد همیشه برجا خواهد ماند.
یک دست صدا ندارد
به تنهایی نمیتوان کاری را از پیش برد، موفقیت در سایه اتحاد و همکاری بدست میآید.
یک آشی برات بپزم که یک وجب روش روغن باشه
خط و نشان کشیدن برای کسی، تهدید کردن.
یک دل نه صد دل عاشق شدن
عشق مفرط، با تمام وجود عاشق و از خود بیخود شدن.
یک ده آباد به از صد شهر خراب
یک چیز یا کار درست و حسابی و کامل بهتر از چندین کار جور واجورِ ناقص و بدردنخور میباشد.
یک دیوانه سنگی به چاه میاندازد که صد عاقل نمیتوانند بیرون بیاورند
اشاره به خراب شدن و گره خوردن به دست اقراد نادان و بیفکر و کم تجربه که باعث دردسر بقیه شده و حتی افراد مجرب هم از اصلاح آن ناتوانند.
یک روزی میدهد یک روزی هم میگیرد
دلداری به شکوه کننده و اشاره به لطف و عنایت و حکمت و مصلحت خداوند در دادن و گرفتن چیزی، اینکه باید راضی بود و ناراحت نشد.
یک سر داره هزار سودا
کسی که مشغله و گرفتاری زیادی دارد.
یک سوزن به خودت بزن، یک جوالدوز به مردم
در هنگام عیجبجویی و توقع بیجا از مردم خود را به جای آنها بگذار و اگر عیوب آنها را بزرگ و بیشمار میبینی منصف باش و کمی هم به عیوب خودت نگاه کن.
یک روده راست تو شکمش نیست
اشاره به آدم دروغگو و پشت هم انداز.
یک سیب را که بالا بیندازی هزار چرخ میخوره تا پایین بیاد
نباید زود ناامید و یا حتی بیجهت دلخوش و امیدوار شد زیرا روی کارهای روزگار نمیتوان حساب کرد و معلوم نیست چه پیش خواهد آمد، آینده را نمیتوان پیشبینی کرد و هر لحظه ممکن است وضع عوض شود.
یک شبه مهمان، صد ساله دعاگو
حرف مهمان یا تازه واردی که با بیاعتنایی میزبان روبرو شده باشد.
یک کلاغ چهل کلاغ
حرف یا خبری که با دهان به دهان گشتن بزرگ و بزرگتر شده و به حّدی ناباوری برسد.
یک گوشش دره یک گوشش دروازه
بیاعتنا و بیتوجه به حرف یا اندرز دیگران، حرف نشنو و ادبناپذیر.
یک لاقبا
به آدم فقیر و بیپول و آس و پاس میگویند.
یک لب و هزار خنده
آدم خوش اخلاق و خوشرو.
یک لحظه نادانی، یک عمر پشیمانی
یک آن غفلت و سهلانگاری ممکن است به قیمت عمری گرفتاری و ندامت تمتم شود بنابراین باید هوشیار و آگاه بود.
یک من رفتم صد من برگشتم
سر حال و امیدوار به جایی رفتن و با ناامیدی و حقارت و دلِ پُر برگشتن.
یک من ماست چقدر کره میده
خطاب به کسی که بخواهند به او زحمت و رنج بهدست آوردن مال یا حسن سابقه و نظایر آن را نشان دهند.
یک نون بخور صد نون خیر کن
سفارش شکرگذاری و سپاس به کسی که از خطر یا ضرری بزرگ رهیده باشد.
یک نه بگو نُه ماه به دل نکش
هنگام مواجه شدن با پیشنهاد کار یا برخورد با موقعیتی مشکل و نامساعد و خارج از توان، بهتر است از همان ابتدا با رد کردن و جواب منفی دادن خود را از دام بلا و گرفتاری و دردسر خلاص نمود.
یک وقت از سوراخ تو میره، یک وقت از دروازه تو نمیره
متغیرالحال، دو شخصیته، کسی که هر وقت یک حالت و یک رفتار را در پیش بگیرد.
یکی یک دونه خلو دیوونه
بعضیها معتقدند تک فرزندها به دلیل لوس و از خود راضی بودن، عقل و رفتار چندان منطقی و درست حسابی و قابل قبولی ندارند.
یکه یالقوز
آدم تنها و مجردی که بیکس و کار باشد.
یکی به نعل میزنه یکی به میخ
دوپهلو و دوجور حرف زدن، کلام بینابین و ناواضح، مراعات هر دو طرف را کردن و مقصود خود را در لفافه بین نمودن.
یکی را تو ده را نمیدادند سراغ خانه کد خدا را میگرفت
اشاره به کسی که اصل وجودش زجرآور بوده و قبولش ندارند و تقاضا و توقع بیجا نیز داشته باشد.
یکی کمه، دوتا غمه، سه تا که شد خاطر جَمعه
عقیدهای خرافی مبنی بر اینکه: هیچ دویی نیست که سه نشود.
بدون نام
درمورد شب یلدا