فهرست انواع ضرب المثل با حرف ل
- لام تا کام صحبت نکردن
کمترین سخنی بر زبان نیاوردن.
- لب چشمه میروم خشکه میشه
بسیار بدشانس و بدقدم بودن.
- لفت و لعاب دادن
وسواس به خرج دادن و تشریفات بیهوده در مورد چیزی، طول و تفصیل دادن کاری.
- لق لقه زبان
بر زبان آوردن مکرر کلمه و موضوعی، به طوری که مدام فقط راجع به همان چیز صحبت شود.
- لقمه را باید به اندازه دهان برداشت
در انجام و انتخاب کار یا همسر، باید به اندازه وسع و توان و شأن خود پیش رفت و قدم برداشت.
- لقمه را دور سر چرخاندن (از پشت سر در دهان گذاشتن)
پیچاندن و سخت کردن کار و آن را از مسیر درست و کوتاه انجام ندادن.
- لنترانی گفتن
در اصطلاح یعنی متلک و بد و بیراه گفتن به کسی، اما ریشه لغوی آن بر میگردد به کلمه عربی لَن ترانی: یعنی مرا نخواهی دید. حضرت موسی از خداوند خواست تا بتواند او را با چشم ظاهر ببیند و خداوند در جواب این درخواست غیر ممکن و ردّ آن به موسی لَن ترانی گفت یعنی: هرگز نمیتوانی مرا ببینی.
- لُنگ انداختن
هنگامی که کسی یا چیزی در مقابل کس یا چیز برتر و بالاتر کم بیاورد.
- لولو سر خرمن
آدم بیمصرف، در حد مترسک.
- لیلی به لالای کسی گذاشتن
لوس کردن و به دل کسی را آمدن.
- لیلی زن بود با مرد؟!
طعنه به آدم گیج و خنگی که مطلب واضحی را نداند و از آن چیزی سر در نیاورد.