گلچینی از زیباترین دلنوشته و متن ادبی روز معلم

متن روز معلم به مناسبت روز دوازدهم اردیبهشت مصادف با شهادت شهید مطهری و برای تجلیل از مقام معلم نوشته می‌شود و ادای احترام به مقام معلم است. مجموعه متنوع متن روز معلم شامل متن ادبی روز معلم، متن کوتاه روز معلم، دلنوشته برای معلم و جملات زیبا برای معلم دبستانی را در ستاره بخوانید.

متن ادبی روز معلم
 

روز دوازدهم اردیبهشت در تقویم ما روز معلم است و در این روز از معلمان قدردانی می‌شود. کسانی که ذوق و قریحه شاعری دارند به مناسبت این روز شعر روز معلم می‌سرایند. آنان هم که دست به قلم دارند، جملات زیبا برای معلم و… می‌نویسند. در مطلب حاضر متن‌های زیبای تشکر روز معلم در چهار دسته اصلی ادبی، کوتاه، تبریکی و جملات زیبا گردآوری شده‌ است که شما را به مطالعه این متون دعوت می‌نماییم.

متن روز معلم - متن ادبی درباره روز معلم
متن ادبی روز معلم

 

متن ادبی روز معلم

باغچه کوچکت همیشه بهاری!

کلماتی که بر تخته سیاه می‌نویسی، ابرهای بهاری‌ اند که باران را به تشنگی گلبرگ‌ها مهمان می‌کنند. همه اتفاق‌های تو به گل سرخ می‌رسند. پنجره‌های کلاست را با پروانه‌ها فرش کرده ای و دیوارهای کلاست را با بوسه شاپرک‌ها، کاغذدیواری. نیمکت‌های کلاس، مثل کلام تو هیچ گاه بوی کهنگی نمی‌گیرند. کلاست باغچه ای از گل‌های همیشه بهار است که عطر زندگی را از جانت می‌کنند.

نفس‌هایت رسولان روشنی اند. کلمات تو ساده ترین شکل ترجمه خورشید است؛ وقتی بر روی مستطیل جامانده بر دل دیوار می‌نویسی و نور را نقاشی می‌کنی. گرد گچ‌های سفید که بر شانه‌هایت می‌نشیند، انگار با لبخندی مهربان، دماوند در مقابلمان ایستاده است؛ با همان سربلندی همیشگی.
اگر کسی چروک‌های پیشانی ات را دنبال کند، به رنج باغبانی می‌رسد که سال‌هاست گل‌هایش را از بیم خزان، به بهارهای در راه سپرده است، باغبانی که هر صبح، با لبخندی بی پایان، بهار را به باغش دعوت می‌کند.

همه جاده‌هایی که تو نشان می‌دهی، به «خرد و روشنی» می‌رسند. صدای گام‌هایت، زمزمه محبتی است که پیام آور دنیایی از مهربانی است.
صدایت، قاصدک‌هایی اند که خبر از آینده ای روشن، از روزهای نیامده برایمان می‌آورند. همیشه خستگی‌هایت را پشت لبخندهای ما گم می‌کنی؛ لبخندهایی که بوی افتخار و غرور و سربلندی می‌دهند، لبخندهایی که بوی امید می‌دهند، لبخندهایی که بوی بالندگی می‌دهند. ما ماهیان قرمز کوچکی هستیم که غیر از آب ندیدیم و از هم می‌پرسیم آب را و تو رودی هستی که به اقیانوس‌های دور، پیوندمان می‌دهی و آب را برایمان بخش می‌کنی.

تو ابری؛ جان تشنه کویری ما را از باران دانش سیراب می‌کنی. تو چشمه ای هستی که زلالی را در زیر سایه درخت دانایی، به ما تعارف می‌کنی. تو به ما یاد می‌دهی تا مثل همه پرنده‌ها پرواز کنیم و یادمان می‌دهی که خویش را به خداوند برسانیم؛ مثل تمام آه‌هایی که از دل‌های سوخته می‌آید. وقتی که مثل همیشه آرام آرام شروع می‌کنی به صحبت کردن، انگار قناری‌های مست، دارند بهار را آواز می‌کنند! دست‌های گرمت را می‌فشاریم که گرم‌ترین دست دوستی‌هاست.

آب حیات، همین کلماتی اند که تو به ما می‌آموزی، بی آنکه چشم طمعی داشته باشی؛ تنها لبخند ما کافیست. کلماتی که تو می‌آموزی، هیچ گاه فراموش نخواهیم کرد. ما درس چگونه زندگی کردن را از تو آموخته ایم و تمام دار و ندارمان، کوله باریست از آموخته‌های تو که سال‌ها پیش از مسافر شدن، در دست‌هایمان نهادی تا سربلند به مقصد برسیم.

همیشه دلگرممان کردی تا جاده‌های پرپیچ و خم زندگی را با امیدواری طی کنیم. حالا که باغچه زیبایت به بار نشسته، بخند؛ بخند مثل همیشه، تا ما همه خستگی راه را فراموش کنیم. بخند، زیبا بخند! بهار جاودانه گل‌هایی که تو پرورش دادی مبارک باغبان؛ خسته نباشی!

عباس محمدی

☆☆☆

← متن ادبی روز معلم →

بیشتر بخوانید: اگر به اشعار و متون در مورد علم و هنر علاقه دارید می توانید شعر درباره کتاب را نیز در ستاره بخوانید. 

نفس پیامبرانه

اردیبهشت، با نفس‌های پیامبرانه ات جوانه می‌زند و تو می‌آیی تا خورشید آگاهی را در قلب‌های حاصلخیز فرزندان سرزمینت بکاری. دستان سپیدت بر پیکر تخته سیاه، نور می‌پاشد و الفبای روشنی، در اذهان تاریکمان حک می‌شود. وارد که می‌شوی، چشم‌های شوقمان چون پنجره‌هایی آفتابی، به سویت گشوده می‌شوند. می‌آیی و عطر حضورت فضای کلاس را پر می‌کند.

ای رازدار دل‌های کوچک و معصوم و سنگ صبور غم‌های پروانه‌ها! تو آمده ای تا روح حقیقت را پاسداری کنی و از چهره جاهل زمین، گرد و غبار این همه ندانستن را بزدایی. آمده‌ای تا نهال‌های سبز را باد هرزه گرد پاییز، به داس زردش نچیند. لب که به سخن می‌گشایی، صدها پرنده سپید بال در آسمان معرفت به پرواز می‌آیند و من لبریز این همه آبی، پریدن را تجربه می‌کنم. نگاهم که می‌کنی، تار و پود جانم لبخند می‌زند.

دست‌هایت، ریشه‌های کنجکاوی ام را محکم می‌کند و صدای فرشته سانت، سایه غول‌های نادانی را از کوچه‌های جانم می‌تاراند. ای آسمانی زمینی رخسار! اینگونه که عاشقانه به رویشمان کمر بسته ای، دیر نیست که از هر گوشه این خاک، صنوبرانی سربلند، با انگشتان سبزشان، گیسوان خورشید دانش و فن آوری را شانه بزنند و ستاره‌های فروزان پژوهش، از چشمان آگاه همین نوباوه گان بزرگ اندیشه، روشنی بخش رصد خانه‌های تاریک جهان گردد.

تو را چه نامم ای عصاره مهربانی و ایثار و عشق؟ از شیره جانت می‌نوشانی و رگ‌های کبودمان را از خون کاوش و تفکر می‌انباری، تا نفس‌های زندگی‌مان، با نبض آینه‌ها هماهنگ شود. دوستت داریم. می‌ستاییمت و خاطر خستگی ناپذیرت را به واحه‌های خرم ایمان و عشق می‌سپاریم.

معصومه داودآبادی

☆☆☆

عشق با تو آغاز شد

کلاس خاطره‌ها با یاد تو جان گرفت. تو در سپیدی برگ‌های دفتر دلمان جریان داری. تو بودی و کوله باری از مهر؛ ما بودیم و تشنگی در وادی محبّت تو ما بودیم و خانه‌های دلمان در آستانه چلچراغی از مهربانی‌ات. بر لبت باران نور بود و دل ما کویر تاریکی؛ قطره قطره بر سطح ترک خورده زمین دلمان باریدی و علم در ما جوانه زد. نگاهت، مکتب عشق بود و ما مکتب نشین چشم‌هایت بودیم.

ما دست در دست تو نهادیم تا راه پرپیچ و خم زندگی را با تو گام برداریم. دل به دل ما سپردی و گرمای وجودت را در سرمای تمام فرازها و نشیب‌ها همراهمان کردی تا در یخ بندان جهالت، در جا نزنیم. چراغ دانشی که در دست ماست، روشنایی از تو دارد، معلّم!یاسر بدیعی

☆☆☆

← متن ادبی روز معلم →

آفتاب بی‌دریغ معلم

اگر دستم را به دستان تو نسپارم، در جاده سنگلاخ جهل، به کدام دستاویز متوسل شوم؟ با تو، هوای سرزمین دانش هرگز ابری نیست. آفتاب بی دریغ، معلم! عشق، معلم است و معلم، عشق. خوشا آن که عاشق شود! بهترین معلم، همان است که در کلاس نگاهش میان ذهن و دل دانش آموز، طواف می‌کند. پایت را همیشه جای پای معلم بگذار؛ او راه را اشتباه نمی‌رود. کسی که برای معلم خود بهترین شاگرد باشد، روزی برای شاگرد خود بهترین معلم خواهد بود. معلم بی مهر، جهاد خود را تباه می‌کند.

آموزگار خوب، حتی نگاهش را بین شاگردان خود به مساوات تقسیم می‌کند. همه جا می‌تواند کلاس درس باشد و همه آدمیان برای یکدیگر، معلم. آموزگاری که سینه اش لبریز از دانش و حقیقت است، پیراهنش بوسیدنی است. آموزگار حقیقی، غم‌هایش را پشت در جا می‌گذارد و با لبخند وارد کلاس درس می‌شود. آموزگارم! اگر تو نبودی، کابوس شب‌هایم به رنگ سؤالاتِ بی جواب بود. زنگ مدرسه، اذانِ شتافتن به آستان مقدس معلم است. هر گیاه دانش که سر از خاک برمی آورد، ابتدا به تو سلام می‌کند.

هر انسانی که به دنیا می‌آید، باری بر دوش معلمان زمین افزوده می‌شود. آن چه معلم روی تخته سیاه می‌نویسد، کمترین چیزی است که از او می‌آموزیم. نهایت آموختن معلم، رفتار اوست. معلم خوب، ابتدا خوب زندگی کردن را به شاگرد می‌آموزد و پس از آن، خوب درس خواندن را. عاقبت، روزی تخته سیاه‌ها زبان می‌گشایند و خستگی قرن‌های معلم را شهادت می‌دهند. معلم، لقمه‌های دانش را با دستان خویش، در سفره ذهن دانش آموزان می‌گذارد.

سودابه مهیجی

متن ادبی روز معلم
متن ادبی روز معلم

روز معلم روز بزرگی است که تنها مختص معلمین و دبیران دوره دبستان و دبیرستان نیست. این روز متعلق به همه کسانی است که به ما علم و آموزش داده‌اند. اگر نیاز به جملات زیبا و متن تبریک روز معلم به استاد دارید همراه ما باشید.

دلنوشته ادبی برای روز معلم

کاش می‏شد از اول شروع کنیم!
تو بنشینی و من روبه رویت زانو بزنم و از نو هجّی کنم آب را و بابا را که باز نشسته است در خانه سالمندان؛ چشم به راه پدیده‏ای به نام مرگ.

بنشین تا دوباره کتاب و دفترم لبریز شود از طعم «سارا انار دارد» ای کاش باز هم مادر در باران بیاید و برای بی‏رمقی دستانم سبد سبد نان مهربانی بیاورد! اصلاً دستم را بگیر تا از سادگی سفره کوکب خانم، توشه‏ای بردارم، به آغل حسنک سری بزنم و بشنوم صدای حیوانات زبان بسته را که داد میزنند: «من گرسنه ‏ام. حسنک کجایی؟» می‏خواهم تصمیم کبری بگیرم که هیچ وقت یادم نرود.

☆☆☆

ز بوسیدنی‌های این روزگار
یکیشان بود دست آموزگار

بوسه می‌زنم بردستان اولین معلم دبستانم جناب آقای /خانم”………………”عزیز، بهترین معلم زندگی‌ام که با تمام وجود برای آموختنمان زحمت کشید. قدردانی می‌کنم از همکلاسی، دوست، و همسفرم “…………..” به پاس زحماتش

سپاسگزارم از اساتیدی که عهده‌دار داوری این کار بودند. اصلاح می‌کنم: گیر دادن وابراز “من هم هستم” کردن و تقدیر و تشکر می‌کنم از خانواده عزیزم و دوستان خوبم به پاس خوبی‌هاشان…

☆☆☆

تو را به یاد می‏آورم که در چشم‏های کودکی‏ام لبخند می‏زدی، آن گاه، درختان شکوفه می‏آوردند.
حیاط کوچک مدرسه، چقدر برایم بزرگ می‏شد وقتی صدایم می‏کردی و الفبای روشنی رادر گوش جانم می‏آویختی!

گویی در ژرفای صدایت، پرندگان آشیانه داشتند. در زیر بارانِ پرسش‏های بی‏شمار من، چتر نوازش نگاهت را می‏ گشودی و صبورانه مرا می‏آموختی که ابرها چگونه تشکیل می‏شوند، باران چگونه می‏بارد، فصل‏ها چرا پدید می‏آیند و راز اختلاف شب‏ها و روزها چیست.

من در کلاس شکوه تو، برای دومین بار متولد شده ‏ام؛ از همان روز که درسِ مهربانی‏ات چراغ زندگی‏ام شد تا کوره راه ‏های جهل و تاریکی را در پرتو پر فروغش، به سلامت پشت سر گذارم. هر چه بیشتر تو را سرمشق خود قرار دادم، راه برایم روشن‏تر شد و خورشید علم و دانش، زندگی‏ام را حرارت بیشتری بخشید.

سال‏ها می‏گذرد؛ اما من هنوز به آبیِ بی‏کران نگاهت می‏اندیشم که مشتاقانه، صدف‏های گهر بار آگاهی را در دست‏های من لبریز می‏کرد. می‏خواستی بدانم و دانایی را با زمزمه ‏های مهربانی‏ات، در روح و جان من تلقین می‏کردی همواره در دعاهای شبانه ‏ام تو را یاد می‏کنم و از خداوند، علوِّ درجاتِ معنوی‏ات را آرزو دارم.

☆☆☆
هال را باران باید، تا سیرابش کند از آب حیات و آفتاب باید تا بتاباند نیرو را و محکم کند شاخه‌های تازه روییده را؛ بسی شایسته است از استاد فرهیخته و فرزانه‌ام جناب آقای / سرکار خانم دکتر … که برایم زنده بودن و انسان بودن را معنا کردند تقدیر و تشکر نمایم.

☆☆☆

جناب آقای/ سرکار خانم … استاد خوبم:
شما روشنایی بخش تاریکی جان هستید و ظلمت اندیشه را نور می‌بخشید. چگونه سپاس گویم مهربانی و لطف شما را که سرشار از عشق و یقین است. چگونه سپاس گویم تأثیر علم‌آموزی شما را که چراغ روشن هدایت را بر کلبهٔ محقر وجودم فروزان ساخته است.

☆☆☆
 
آری در مقابل این همه عظمت و شکوه، نه توان سپاس است و نه کلام وصف. راز و رمز پویای علم و کشف معانی بدیع و تجلی جلوه‌های شهودی معرفت کیمیایی است که آسمان علم به برکت سیما و سیرهٔ نورانی نبی مکرم صلی الله علیه و آله و سلم، انسان دربند خاک را به معراج حضور می‌خواند؛ و چه خرم علمی که از چشمهٔ معارف سیراب شود و چه زیبا دانشی که قبای پرنیانش به عطر و بوی گلستان محمدی معطر شود و چه معماری باشکوهی باشد بنایی که سنگ هویت و فرهنگ آن ریشه در مدینه‌ النبی بیابد؛ و امروز کاخ آباد علم به سروش معنوی و مفهوم پیام او بیش از پیش محتاج راهنمایانی است که علاوه بر حفظ آبادانی آن در راه اعتلای آن به فرزندان خویش محبت نمایند.

☆☆☆

یرفع الله الذین آمنوا منکم والذین اوتوا العلم درجات والله به ما تعملون خبیر (۱۱مجادله)
که ایزد مقامی ببخشد بلند بر آنان که در بحر دانش درند،

به سر ضمیر همه هست آگه خدای خبیر
دانشمند اندیشمند استاد برجسته جناب آقای / سرکار خانم …
به استناد آیهٔ شریفهٔ ۱۰ از سورهٔ مبارکهٔ فاطر که خداوند می‌فرماید: «الیه یصعد الکلم الطیب و العمل الصالح یرفعه»، سخنان و کلام ارزشمند به سوی خدا صعود می‌کنند و با ابدیت سنخیت پیدا کرده و همواره آثار خود را ظاهر می‌سازند.
بسی شایسته است از تلاش‌های مداوم وک وشش‌های مستمر حضرت عالی در اشاعهٔ تعلیم و تربیت و بسط و توسعهٔ علم و دانش و نیز از روشن گری و کارگشایی ثمربخش شما به عنوان … در کمال امتنان و افتخار تقدیر و تشکر نموده و به رسم تعظیم و تکریم این لوح تقدیر تقدیم محضر پربار و ماندگارتان گردد.

☆☆☆

 ای معلم عزیز: باکدامین لغتی من زتو تکریم کنم بهر آن زحمت بی حّد تو تعظیم کنم.

ستایشگر همچون معلمی هستم که اندیشیدن را به من آموخت نه اندیشه ها را.

ای آموزگار معارف انسان ساز قرآن بزرگت می دارم و مقام والایت را می ستایم. در این مدت اندک با سخنان دلنشینت شکوفه های مهر و عشق به میهن را در در وجودم پروراندی و با پرتو سخنان آتشینت مشعل شجاعت و شهامت را در وجودم افروختی و همچون پروانه در کنار شمع سوختی و ساختی. سالار، از این سخنان دل نشین باز هم با من بگو،از ایمان و فتوت و جوانمردی، از بی رحمی و شقاوت و خودخواهی و …

☆☆☆

 ای معلم!… ای فروغ ظلمت ستیز، ای مهربان، ای غمخوار، ای ابر کرامت بار! ما، گلبوته های کنار جویباریم، و تو، آب روشن و جاری. کام جانمان، تشنه زلال «معرفت» است.

ما، لوح سفید دلمان را به «امانت»، به تو سپرده ایم. در قلب های ما، مشعل هدایت و ایمان بیفروز و مشام ما را، با عطر یقین و معنویت، معطر ساز

☆☆☆

معلم، بر اوج جان ها خط دانش و ایمان می نگارد و در ضمیر پاک دانش آموزان، نقش فطرت را برجسته تر می سازد و با خامه تعلیم، جامه تربیت بر اندام روحشان می پوشاند و با کاشتن بذر عفاف و صداقت و تعهد در دل ها، ارزش فوق مادی می آفریند.

تلاش صبورانه و دل سوزانه معلمان و مربیان متعهد، در بارور ساختن نهال های انقلاب، جریان آب زلال در بوستان فرهنگ و عرفان است.

ای معلم! رنج امروز تو، اعتلای فرهنگ و مکتب و میهن فردای ماست. تو «امروز» خود را وقف «فردا»ی ما کرده ای و همچو شمع، قطره قطره می سوزی تا دل و جان ما را روشن سازی

☆☆☆

متن کوتاه روز معلم

ای معلم تو را سپاس؛ ای آغاز بی پایان، ای وجود بی کران، تو را سپاس. ای والا مقام، ای فراتر از کلام، تو را سپاس. ای که همچون باران بر کویر خشک اندیشه ام باریدی. سپاست می‌گویم، تو را به اندازه تمام مهربانی‌هایت سپاس می‌گویم.

ای نجات بخش، آدمیان از ظلمت جهل و نادانی، ای لبخندت امید زندگی و غضبت مانع گمراهی تو را سپاس می‌گویم. این تویی که با دستان پر عطوفتت گلهای علم و ایمان را در گلستان وجود می‌پرورانی و شهد شیرین دانش را به کام تشنگان می‌ریزی. پس تو را ای معلم به وسعت نامت سپاس می‌گویم. همان نامی که چهار حرف بیشتر ندارد، اما کشیدن هر حرف و صدایش زمانی به وسعت تاریخ نیاز دارد.

☆☆☆

← متن ادبی روز معلم →

معلم یعنی دستانی گرم که به تو می‌آموزد چگونه قلم به دست بگیری؛ معلم یعنی کوه صبر و استقامت برای آموختن و نوشتن کلمه ای مثل دوستت دارم… معلم یعنی نگاهی چون مسکٌنی برای آرامش روحی به دانش آموزان

معلم یعنی تلاشی مضاعف برای ثمر دادن نهال دانش؛ معلم یعنی کسی که غرورش را زیر پا گذاشت و پلکانی ساخت برای رسیدن ما به جایگاهی والا و لحظاتی شیرین برای طلب دانش یعنی دانش آموزی؛ معلم یعنی… دیگر نه قلم قادر به نوشتن است و نه واژه‌ها توانایی القای معنای او را دارند و آخرین حرف‌هایم را بر صفحه حک می‌کنم و می‌گویم: من همه معلمین سرزمینم را دوست دارم.

☆☆☆

دیروز می‌گفتم: مشق‌هایم را خط بزن، مرا مزن؛ روی تخته خط بکش، گوشم را نکش؛ مهر را در دلم جاری کن، جریمه مکن؛ هرچه تکلیف می‌خواهی بگیر، امتحان سخت مگیر… اما اکنون مرا بزن، گوشم را بکش، جریمه بکن، امتحان سخت بگیر، مرا یک لحظه به دوران خوب مدرسه بازگردان. روز معلم مبارک.

☆☆☆

← متن ادبی روز معلم →

آموزگارم، تو باغبانی هستی که بذروجودم را با مهربانی می‌پرورانی. با درسهای توست که دیو جهالت از من گریزد. اندرزهایت پاسبانی برای مواظبت از وجود هستند… وقتی من در بحر غفلت و نادانی غرقه بودم، تو همانند یک ناجی دستم را گرفتی. من همچو قایق هستم و تو بادبانی؛ من بر خوان ِ دانش تو میهمانم؛ تو ای معلم همکار خوب پیغمبران هستی و من دوستت دارم.
☆☆☆

بیشتر بخوانید: تبریک روز معلم دبیر شیمی

مهر شما گرافیت وجود مرا الماس کرد. من از با شما بودن چیزی فراتر از استوکیومتری زندگی و مولاریته شادی‌ها آموختم. امیدوارم کلوئید زندگی‌تان شفاف و معادلات زندگی‌تان موازنه شده و محلول زندگی‌تان از عشق و محبت فراسیر شده باشد. با بیشترین درصد خلوص دوستتان دارم و با بالاترین غلظت مولال؛ روزتان مبارک.

☆☆☆

همه قبیله من عالمان دین بودند
مرا معلم عشق تو شاعری آموخت.

از پدر گر قالب تن یافتیم
از معلم جان روشن یافتیم

روزتان مبارک معلم عزیزم

☆☆☆

← متن ادبی روز معلم →

ورق‌های دفتر من سیاه می‌شوند و گیسوان تو سپید. من قد می‌کشم تا تو نفس می‌کشی. هر روز در تو پیامبری بامن سخن می‌گوید که چشم‌هایش از بی خوابی سُرخ اند. آه! در کلاس درس تو حتی تخته سیاه روسفید شد و من هنوز شرمنده… چقدر خسته ات کردم.

☆☆☆

معلم عزیز! آن زمان که پای درست می‌نشستم و تو الفبای عشق را به من می‌آموختی، دلم از گوهر کلمات خالی بود؛ تو مرا سرشار از واژه‌های روشن می‌کردی. سال‌هاست که از آن لحظه‌های شیرین می‌گذرد، ولی هنوز یاد و نامت در دلم زنده است.

آن زمان‌ها برایم از دانایی می‌گفتی و محبت را به من می‌آموختی. من در سایه سار وجودت پیش می‌رفتم و قدم از قدم برمی داشتم، تو بودی که دست مرا گرفتی تا در پرتگاه و لغزش گاه‌های زندگی نیفتم. من امروز به احترام نامت قیام می‌کنم و در زلال کلماتت رها می‌شوم و حدیث زندگی را با تو مرور می‌کنم. می‌خواهم به آسمان بال بگشایم و نامت را بر صحیفه آبی اش حک کنم.

متن زیبا برای معلم - متن در وصف معلم
متن ادبی روز معلم

بیشتر بخوانید: تبریک روز معلم به دبیر ادبیات

متن تبریک روز معلم

فروغ صبح دانایی، انیس روز نادانی، چگونه پاس دارم تو را اینک که می‌دانم خدا نیز چون من تو را بسیار دوست می‌دارد. من هم چون خدایم تو را دوست دارم با سپاس بی‌حد. روزت مبارک معلم عزیزتر از جانم

☆☆☆

← متن ادبی روز معلم →

من نگاه می‌کردم اما تو به من چگونه دیدن را آموختی؛ من می‌خواندم اما تو به من چگونه خواندن را آموختی؛ من می‌اندیشیدم اما تو به من چگونه اندیشیدن را آموختی. تو الفبای سبز هستی را نشانم دادی. روزت مبارک. تمامی روزهایت سپید.

☆☆☆

معلم عزیزم، تو شمیم رویش خِرَد در محضر حضرت دوست هستی؛ تو عینیت یافتن صمیمیت، صداقت و ایثار در روزگار مایی. روزت معطر و لبانت سرشار از شکوفه لبخند.

☆☆☆

← متن ادبی روز معلم →

مادرم به من راه رفتن را آموخت اما تو دستم را گرفتی و از کوچه‌های ظلمت جهل نجاتم دادی. مادرم به من شیر نوشاند اما تو همه هستی‌ات را در جام علم و دانش به من نوشاندی. مهر را مادرم به من هدیه کرد و مهربانی را تو به من آموختی، صداقت را تو به من چشاندی و عشق را تو به من نشان دادی. قامتت برافراشته، هستی‌ات سبز و روزت مبارک.

☆☆☆

معلم عزیزم، تو شکوه سبز بهاری در پاییز ندانستن‌ها؛ تو رویش معرفتی در کویر ندانم‌ها؛ تو روشنای شناخت تفکری در تاریکی جنگل جهل… هستی‌ات سبز، روزگارانت همیشه سپید و روزت معطر.

☆☆☆

← متن ادبی روز معلم →

مهربان معلم خوبم، تو چراغ معرفت را در ذهنم افروختی تا در ظلمتکده زندگی سُرنخورم؛ تو دوست داشتن را به من آموختی تا رنج کشیدن را دوست بدارم؛ تو علم را به من آموختی تا رهنورد فرداهای سبزم باشم. زندگانی‌ات سپید، هستی‌ات سبز، هر روزت آبی باد.

☆☆☆

آموزگار عزیزم، یادت را در قاب قلبم محفوظ داشته‌ام، آن را در شبنم چشمانم شستشو می‌کنم و با خون سیاه قلم بر سینه سپید کاغذ می‌نگارم و تا واپسین دم حیات گرامی می‌دارم. روزت مبارک و لبانت همواره خندان.

☆☆☆

آموزگارم، آموزنده معرفت و آگاهی، به بهانه روز سبزت، بر سر سفره شُکر، سجاده سپاس می‌گسترانیم در مسیر گام سبز تو؛ سپاسگزارم به پاس تمامی رنج‌هایت. روزت مبارک و روزهایت آفتابی باد.

☆☆☆

← متن ادبی روز معلم →

زلال اندیشه‌هایم، تو تجسم عینی دَرک، تبلور عینی عشق، شمیم رویش فهم و دستیار حضرت حق هستی در بارور کردن تفکر انسان‌ها. روزت مبارک. به پاس محبت‌های بی‌دریغت شمع وجودت همیشه گرم و روشن باد.

☆☆☆

معلم خوبم، شمیم لطیف معرفت و انسانیت، به بهانه روز عطرآگینت قدر می‌دانم تمامی رنج‌ها، درها و خستگی‌هایت را که به خاطر من تحمل کردی. روزت مبارک.

☆☆☆

آموزگار، ای دلیل راهم، شادمانی فهمیدگی از تو جاریست، شوق علم‌آموزی از چشمان تو می‌تراود و آگاهی از دستان تو نشأت می‌گیرد. و من هستی سبز معرفتم را از تو وام گرفته‌ام. روزت مبارک.

☆☆☆

← متن ادبی روز معلم →

ای چراغ معرفت، ای معلم عزیزم. واژه از ذهن تو معنا گرفت، علم از زبان تو راه خود را جست و عشق از دستان تو جاودانگی یافت. روزت مبارک.

☆☆☆

آموزگار خوبم، آگاهی از ذهن زلال تو می‌تراود. معرفت از زبان پاک تو جاری است. عشق از آبشار اندیشه تو سرریز می‌شود. ای مهربان، در روز معلم، دستان سبزت را بارها می‌بوسم.

☆☆☆

در سپیده دم ازل آن زمان که سازندگی کائنات آغاز می‌گردید و کتاب تکوین گشوده می‌شد نخستین کلمه‌ای که با قلم تقدیر بر دیباچه قاموس هستی نقش بست واژه زیبای استاد بود و سر فصل این کتاب کهن به تعلیم و تربیت اختصاص یافت. همیشه و در همه چیز استاد من هستید. روزتان مبارک.

☆☆☆

← متن ادبی روز معلم →

ای پیام‌آور علم و آگاهی، دستانت پُرنور، قامتت استوار، دلت شاد و خداوند قوتت دهد. به پاس یک سال رنج و زحمت از تو سپاسگزارم. همیشه دوستت دارم. روز معلم مبارک.

مجموعه متنوع متن روز معلم
متن ادبی روز معلم
 

جملات زیبا برای معلم

سپاسگزار معلمی هستم که اندیشیدن را به من آموخت و نه اندیشه‌ها را.

☆☆☆

مادر به من شیر نوشاند و معلم شیره جانش را کلمه کرد و به من آموخت.

☆☆☆

← متن ادبی روز معلم →

معلم روشنی‌بخش درک زندگی‌ام شد و یادش همیشه در من جاریست.

☆☆☆

ای معلم، ای آغاز بی پایان، وجود بی کران، ای والا مقام، ای فراتر از کلام، تو را سپاس.

☆☆☆

سپاس می‌گزارم معلمی را که همچون باران بر کویر خشک اندیشه‌ام بارید.

☆☆☆

← متن ادبی روز معلم →

معلم امانتداری است که امانت او غیر از همه امانت‌هاست، انسان امانت اوست.

☆☆☆

معلمم گفت: «پوچی، پاکی و پلیدی سه راهی است که در پیش پای هر انسانی قراردارد» و به من آموخت که راه پاکی را برگزینم.

☆☆☆

فوران زیبایی از بستر سبز ذهن معلمم جاری است که به من زیبا اندیشیدن را یاد داد.

☆☆☆

← متن ادبی روز معلم →

فهم از ذهن معلم وام گرفت، مِهر از چشمش وام گرفت، عطوفت از دستانش جام گرفت و من از واژگان پاکیزه‌اش نام گرفتم.

☆☆☆

معلم تبلور خِرَد، چکیده معرفت، رهگشای فهم در فردای سبز هستی دانش‌آموزانش است.

☆☆☆

سپاسگزارم معلمم را که علم را به من آموخت، عقل را به من شناساند و عشق را به من نوشاند.

☆☆☆

← متن ادبی روز معلم →

من از معلم آموختم که تنهایی و عشق درد انسان متعالی امروز است.

☆☆☆

بهار سبز آتی فرداهای دانش‌آموزان، وام گرفته از خزان خستگی‌های معلم است.

☆☆☆

معلم عینیت انسانیت متعالی در نی نی چشمان نونهالان امروز و انسان‌های فرداست.

☆☆☆

← متن ادبی روز معلم →

آموزگار عزیزم، دستم را به مهر گرفت و مرا در کوچه باغ‌های معرفت گام به گام گرداند. پس آنگاه مرا به میهمانی دانایی برد و با رنگین‌کمان لبخندش، مرا با خدا آشنا ساخت. عطر دلاویز یادش همواره مشام جانم را عطرآگین می‌کند.

☆☆☆

روز معلم یادآور شکوه و عظمت زنان و مردان پاکباخته‌ای است که در طول تاریخ در عرصه تعلیم و تربیت زیباترین جلوه‌های عشق و ایثار را به نمایش گذاشته‌اند.

☆☆☆

معلم پارچه لطیف زر بفتی است با تار محبت و پود علم.

☆☆☆

دوستی، هدایت، نظم، علم، عشق، اعتماد و آرامش را در یک شخص پیدا کردم و او کسی نیست جز معلمم.

☆☆☆

← متن ادبی روز معلم →

معلمی شغل نیست؛ عشق است، ذوق است، ایثار و فداکاریست. اگر به عنوان شغل به آن می‌نگری رهایش ساز و اگر عشق توست، بر تو مبارک باد.

کلام آخر

در پایان امیدواریم متن ادبی روز معلم مورد توجه شما قرار گرفته باشد. منبع متن‌ها و جملات با تصرف و تلخیص از نت، کتاب تمامی برای تمام فصول زندگی و کتاب فرهنگ ادبی پیامک بودند.

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید