
در این مجموعه میخوانید:
- شعر عاشقانه چشم از شاعران بزرگ
- تک بیت های ناب شاعران کهن
- شعرهای معاصر در قالب سنتی
- شعر نو عاشقانه درباره چشم
- متن زیبا در مورد چشمان من
- متن کوتاه درباره چشمهای زیبا
- متن زیبا درباره چشم و نگاه
شعر عاشقانه چشم از شاعران بزرگ
در چشم تو خیره چشم آهو
در چشم منی و غایب از چشم
زآن چشم همیکنم به هر سو
صد چشمه ز چشم من گشاید
چون چشم برافکنم بر آن رو
چشمم بستی به زلف دلبند
هوشم بردی به چشم جادو
هر شب چو چراغ چشم دارم
تا چشم من و چراغ من کو
این چشم و دهان و گردن و گوش
چشمت مرساد و دست و بازو
مه گر چه به چشم خلق زیباست
تو خوبتری به چشم و ابرو
با این همه چشم زنگی شب
چشم سیه تو راست هندو
سعدی به دو چشم تو که دارد
چشمی و هزار دانه لولو
سعدی
♥♥♥♥
پیش از من و تو لیل و نهاری بوده است
گردنده فلک نیز به کاری بوده است
هرجا که قدم نهی تو بر روی زمین
آن مردمک چشم نگاری بوده است
خیام
♥♥♥♥
چشمم چو به چشم خویش چشم تو بدید
بی چشم تو خواب چشم از چشم رمید
ای چشم همه چشم به چشمت روشن
چون چشم تو چشم من دگر چشم ندید
مهستی گنجوی
♥♥♥♥
دل عاشق به پیغامی بسازد
خمار آلوده با جامی بسازد
مرا کیفیت چشم تو کافیست
ریاضتکش به بادامی بسازد
باباطاهر

تک بیت های ناب شعر عاشقانه چشم از شاعران کهن
بر چشم من به سحر ببستند خواب را
چشمت به کرشمه خون من ریخت
وز قتل خطا چه غم خورَد مست
توبه کنند مردم از گناه به شعبان
در رمضان نیز چشمهای تو مست است
چشمت چو تیغ غمزه خونخوار برگرفت
با عقل و هوش خلق به پیکار برگرفت
آورده ز غمزه سحر در چشم
در داده ز فتنه تاب در موی
سعدی
♥♥♥♥
دو چشمش بسان دو نرگس به باغ
مژه تیرگی برده از پر زاغ
فردوسی
♥♥♥♥
مستی به چشم شاهد دلبند ما خوش است
زان رو سپردهاند به مستی زمام ما
پیداست از این شیوه که مست است شرابت
به یک کرشمه که نرگس به خودفروشی کرد
فریب چشم تو صد فتنه در جهان انداخت
چشم جادوی تو خود عین سواد سحر است
لیکن این هست که این نسخه سقیم افتادست
چشم تو ز بهر دلربایی
در گردن سحر ذوفنون باد
نرگس همه شیوههای مستی
از چشم خوشت به وام دارد
ز چشمت جان نشاید برد کز هر سو که میبینم
کمین از گوشهای کردهست و تیر اندر کمان دارد
حافظ
مست شوند چشمها از سکرات چشم او
رقصکنان درختها پیش لطافت صبا
که دو چشم از پیامش خوش و پرخمار بادا
مولانا
دهانی و چشمی به اندازه تنگ
یکی راه دل زد یکی راه چنگ
به چشمی ناز بیاندازه میکرد
به دیگر چشم عذری تازه میکرد
نظامی
از چشٖم و دل مپرس که در اولین نگاه
شد چشم من خرابِ دل و دل خراب چشم
صائب تبریزی

شعرهای عاشقانه چشم معاصر در قالب سنتی
که این چنین به نگاهت دچار و حساس است
و مدتی است که هنگام دیدن چشمت
«اعوذ بالله» او «قل اعوذ بالناس» است
برای رستن او از جهنم و آتش
پل صراط نگاهت ملاک و مقیاس است
تمام اهل زمین را جهنمی کردی
که آیه آیه ی چشمت «یوسوس الناس» است
تمام شهر از ایمان به کفر برگشتند
گناه چشم تو حالا به پای عکاس است؟
منصوره فیروزی
از غم که چشمهای تو لبریز میشود
انگار فصلها همه پاییز میشود
تلفیق چشم شیر و غزال است چشم تو
چون با غرور و عشق گلاویز میشود
سیدمحمدمجید موسوی گرمارودی
هر چقدر این روزها دستان من تنهاترند
چشمهایت شب به شب زیباتر و زیباترند
رازداریهای من بیهوده است، این چشمها
از تمام تابلوهای جهان گویاترند…
من پَر کاهی به دست باد پاییزم ولی
چشمهای روشنت از کهربا گیراترند…
پانتهآ صفایی بروجنی
خانه ام روی ریل بود ای كاش
كوركورانه دوستت دارم
شعرهایت بریل بود ای كاش !
پاك كن خط چشم هایت را …
مثل این است که رقاصه به باکو ببرد…
باز هم خیره به عکست شده ام تا شاید
این سری چشم تو را چشم من از رو ببرد
حسین زحمتکش
بیماری چشمان تو بیمارم کرد
در دام غم و غصه گرفتارم کرد
یک روز امید زندگی داد به من
روز دگر از زمانه بیزارم کرد
کیوان هاشمی
در هر نگهت مستی صد جام شرابست
چشمان تو میخانه دلهای خراب است
زد شعله به جان چشم فریبای تو هر چند
برق نگهت زود گذر همچو شهاب است
محمد شهدی لنگرودی

تک بیتهای ناب شعر عاشقانه چشم از شاعران معاصر
ای به فدای چشم تو، این چه نگاه کردن است
شهریار
دو چشم داشت دو سبز آبی بلاتکلیف
که بر دوراهی دریا ـ چمن مردد بود
حسین منزوی
گنه از جانب ما نیست اگر مجنونیم
گوشه چشم تو نگذاشت که عاقل باشیم
سیدعلی صیدی طهرانی
با یافتن چشم تو آرام گرفتم
چون شاعر درمانده پس از کشف قوافی
علیرضا بدیع
خورشید هم از چشم سیاه تو میافتد
هر روز اگر طی نکند عرض جهان را
غلامرضا طریقی
آن که چشمان مرا تَر کرد، اندوه ِ تو بود
گرچه چشم عاشقان بوده ست از آغاز، تَر
علیرضا قزوه
چشم تو بادهترین جام حلالیست که هست
در مقامی که همان حال محالیست که هست
افشین یداللهی
چشم مست یار من میخانه میریزد بهم
محفل مستانه را رندانه میریزد بهم
فیض الله نکویی
از دست چشمهای کسی درد میکشم
مادر بخوان برای من امن یجیب را
سجاد دانشمند
دنیا همه شعر است به چشمم اما
شعری که تکان داد مرا چشمِ تو بود
میلاد عرفانپور
چشم من چشم تو را دید ولی دیده نشد
من همانم که پسندید و پسندیده نشد
سجاد سامانی
موی تو قرارم بهم میزند
چشم تو به مستی رهم میزند
بیژن ترقی
به آیه آیه چشم خمار تو سوگند
پس از نگاه خرابت شراب نازل شد
فاطمه معصومی
برق چشم تو به هر بت بخورد میشکند
چه کسی دیده بتی با هنر بتشکنی
عمران میری
مثل غزل پختهی سعدیست نگاهت
هربار مرورش بکنم باز قشنگ است
رؤیا باقری
روزهام با ربنّای دیدهات وا میشود
العجب از آن همه ذکری که در چشمان توست
آرش شریعتی
آمدم می بخورم، توبه کنم، برگردم
باز میخانه چشم تو زمینگیرم کرد
بابک نبی
مادرم گفت که عاشق نشوی! گفتم: چشم
چشمهای تو مرا بی خبر از چشمم کرد
محمدمهدی شفیعی
کمی با سرمه زیبا کن دو چشم نکتهبینت را
مشخص کن برایم مرزهای سرزمینت را
بنیامین دیلم کتولی
کاشف الکل اگر رازیست بانو بىگمان
کاشف ِمستىِ چشمانِ شما من بودهام
محسن محمودى

شعر نو عاشقانه درباره چشم
کاش میدیدم چیست
آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری است
آه وقتی که تو لبخند نگاهت را
میتابانی
بال مژگان بلندت را
میخوابانی
آه وقتی که
تو چشمانت
آن جام لبالب از جاندارو را
سوی این تشنه جان سوخته میگردانی
موج موسیقی عشق
از دلم میگذرد
روح گلرنگ شراب
در تنم میگردد
دست ویرانگر شوق
پرپرم میکند
ای غنچه رنگین پر پر
من در آن لحظه که چشم تو به من مینگرد
برگ خشکیده ایمان را
در پنجه باد
رقص شیطان خواهش را
در آتش سبز
نور پنهانی بخشش را
در چشمه مهر
اهتزاز ابدیت را میبینم
بیش از این سوی نگاهت نتوانم نگریست
اهتزاز ابدیت را یارای تماشایم نیست
کاش میگفتی چیست
آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری است
زیبا…
زیبا هوای حوصله ابری است
چشمی از عشق ببخشایام
تا رود آفتاب بشوید
دلتنگی مرا…
زیبا
چشم تو شعر
چشم تو شاعر است
من دزد شعرهای چشم تو هستم…
محمدرضا عبدالملکیان
چشمهایت دو گوی جادو
دست بر آنها بگذار
بردار
تا آینده را ببینم:
در عمیقترین قهوهای چشمانت
مردی به من لبخند میزند
که از من جوانتر است
حتی با موهای سپیدش
علیرضا کاهد
همیشه با منی…
و من
درختی
که با معجزه نگاه تو
چشم به راه بهار است
سلمان نظافت یزدی
مردمکهای تو
همیشه مسیر شب را نشان میدهند
حتی اگر سحرخیزترین چشم جهان باشی
حتی اگر قبل از خورشید بیدار شوی
ما
روزها را به زندگی کردن دیگران مشغولیم
و فقط
شبها را در خود زندگی میکنیم…
جلال حاجیزاده
چشمهای تو
وقت زیادی از خدا گرفت
اگر آفریده نمیشد
زیبایی بیشتری
به کوه
به دریا
به جنگل
میرسید
مهدی نظارتیزاده
چشمهایت عطری دارند گیج کننده
از همانها که پلک میزنی
و یکباره جهان
به بوی مردمکهای خوش رنگت
عطری دلچسب میگیرد!
عالیه جهانبین

شعر کوتاه عاشقانه چشم
میزبان آفتابِ صبحِ سبزِ باغهاست!
میشناسمت…
محمدرضا شفیعی کدکنی
جهان
از چشمهای تو شروع میشود
و جایی در امتداد آشفتگی موهات
به باد میرود
کامران رسولزاده
تو، همه رازِ جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه، محوِ تماشایِ نگاهت
فریدون مشیری
گاهی نگاهت
آنقدر نافذ است
که خودم را نه
دیوار پشت سرم را
در چشمت میبینم
افشین یداللهی
دُچار یعنی
دو چشم داری
اما حواست
چهار چشمی پی کسی است
رسول ادهمی
چشمهای تو
پنجرههای بهشت است
پرده پلکهایت را که کنار میزنی
نور به دنیا میآید!
روشنک آرامش
شب
چشمان توست
سیاه، وسیع
دوست داشتنی
باران قیصری
زیباتر از چشمان تو
چشمان من بود
وقتی که
تصویرت
بر آنها نقش میبست
سیدتقی سیدی
گاهی
بهترین
شعرهای دنیا هم
نمیتواند
اندوهِ چشمان زنی را بکاهد
شقایق نیکومنظری
از وقتی که
آبیِ چشمانت را دیده ام
شناگرِ ماهری شده ام
از بس که
غرقِ چشمهایت شدم
مژگان یعقوبی
متن زیبا در مورد چشمان من
شب در چشمان من است
به سیاهی چشمهایم نگاه کن
روز در چشمان من است
به سفیدی چشمهایم نگاه کن
شب و روز در چشم های من است
به چشمهایم نگاه کن
پلک اگر فرو بندم
جهانی در ظلمات فرو خواهد رفت
حسین پناهی
اما تو را دیدهاند که
در چشمانم شنا میکنی…
من درباره تو به آنها نگفتهام
اما تو را در کلماتم دیدهاند
عطر عشق،
نمیتواند پنهان بماند
متن کوتاه درباره چشمهای زیبا
به چشمانت باختم
زندگی شاید
آن لحظه مسدودیست
که نگاه من
در نی نی چشمان تو
خود را ویران میسازد
و در این حسیست
که من آن را با ادراک ماه
و با دریافت ظلمت
خواهم آمیخت
♥♥♥♥
متن زیبا درباره چشم و نگاه
یا از نگاه دوست باید خواند
هرگز نمی پرسم
هرگز نمی پرسم که: آیا دوستم داری ؟
قلب من و چشم تو میگوید به من: آری
فريدون مشيری
و چشمان ات با من گفتند
که فردا
روز دیگری ست
آنک چشمانی که خمیرمایه ی مهر است
وینک مهر تو:
نبردافزاری
تا با تقدیر خویش پنجه درپنجه کنم
میان آفتاب های همیشه
زیبایی تو
لنگری ست
نگاهت و چشمانت با من گفتند
که فردا
روز دیگری ست
بسیار زیبا و عالی شعر های بیشتر بزارید ممنون
عالی
عالی بود مرسی