دلنوشته و متن شهادت امام موسی کاظم؛ ادبی و کوتاه

متن شهادت امام موسی کاظم (ع) ابراز ارادت شیعیان به امام هفتم است. با مجموعه‌ای از متن برای شهادت امام موسی کاظم، متن تسلیت شهادت امام موسی کاظم، دلنوشته و متن ادبی شهادت امام کاظم، متن کوتاه شهادت امام موسی کاظم و متن تاریخی شهادت آن حضرت است.

امام موسی کاظم (علیه السلام) امام هفتم شیعیان هستند. طبق زندگینامه حضرت امام موسی کاظم شهادت ایشان در زندان هارون الرشید عباسی اتفاق افتاد و مرقد مطهرشان در شهر کاظمین کنونی قرار دارد.

زندگی سیاسی امام کاظم (ع) مملو از حکایت مبارزه با ظلم و ستم است. انواع متنوع متن ادبی، تاریخی و کوتاه درباره شهادت امام موسی کاظم (ع) را در مطلب حاضر بخوانید.

 

متن شهادت امام موسی کاظم

 

متن ادبی شهادت امام کاظم (ع)

پیش از مطالعه متون ادبی لازم به ذکر است که از این مجموعه متن می‌توانید به عنوان دلنوشته برای بیان دکلمه‌های زیبا در مراسمات مختلف استفاده نمایید.

اینجا کاظمین است و این روزها، روزهای رجب. وقتی عقربه تاریخ به بیست ‏و پنجم آن نزدیک می‌شود، دوباره ثانیه‏‌ها به فریاد می‌‏آیند. از نگاه دیوارهای شهر، غم می‏‌چکد. ناله حزین مرغان عاشق است که به گوش می‏‌رسد: امشب پس از چندین سال روز، چندین سال شب، هفتمین ستاره به آسمان هفتم می‏‌رسد؛ ولی غافل از آنکه این مردم، غفلت، سایه‏ گستر چشم‏‌هایشان شده است.

دریغ و صد افسوس که نمی‏‌دانند اینجا دیگر تازیانه ‌ها شرمِ باریدن دارند! چه سخت است و دردناک، دیدن چشمان خیس و بارانی و منتظر دخترت! او سال‏‌های سال چشم به راهی را تحمل کرد تا تو از سفر برگردی؛ امّا غربت تو با تو عجین بود و سرانجام این چشم‌‏ها را برای همیشه منتظر و داغدار گذاشت.

معصومه تو، خود هم این غم را به دوش کشید؛ امّا…

حال که دست‏‌هایم در جستجوی نگاه خدایی توست، فقط می‌‏گویم: ای کاش کبوتری بودم در حریم حرم کاظمین تا بال‏‌های خود را آن‏قدر در آسمان گرفته‏‌اش می‌‏تکاندم که تمام غم‏‌هایم در پنجره فولادش گره بخورد!

کاش پرنده‌‏ای بودم و بال‌‏هایم آن‏قدر وسعت داشت تا به اوج آسمان‏‌ها می‌‏رفتم و پرده سیاه غم را از صورت گرفته خورشید کنار می‏‌زدم تا شاید این ‏طرف‌تر، دل گرفته دختری آرام‏تر شود!
کاش…

اعظم سلیمانی تبار

⚑⚑⚑⚑

تقویم، روی سیاه‌ترین برگه‌های خود ورق می‌‏خورد و به هزار و چهار صد سال پیش بر می‏‌گردد؛ به شبی که غم، به شب‏ نشینی کوچه‌های تاریک کاظمین آمده است. شب، خجالت زده از لابلای انگشتان سیاهی، در خاک‌‏ها فرو می‌‏چکید. خورشید، خودش را پشت غروب‏‌ها و کوه‌‏ها پنهان کرده است؛ گویی این که در خیابان‏‌ها مرگ پاشیده باشند!

مرگ در قالب تعارف خرما تقدیم امام موسی کاظم علیه ‏السلام می‏‌شود.

یک لقمه دیگر از این خرما و ریحان میل کن، اگرچه به زهر آغشته شده باشد! و چقدر ‌هارون به دست‏‌های سیاه و جنایت وحشیانه خودش افتخار می‌‏کرد! افتخار به شکستن حریم حرمت ائمه! افتخار به خانه‏ نشین کردن عدالت و زمینگیر کردن ساقه‌های پیچک‌های عاشق!

ای کاش طاق‌‏های آسمان می‌‏شکست و باران بلا بر زمین نازل می‏‌شد و این اتفاق ناگوار نمی‌‏افتاد! چشم‌هایت که به گنبد طلایش می‏‌افتد، بی ‏اختیار اشک به شب‌نشینی چشم‏‌هایت می‌‏آید!

«السلام علیک یا عَلَم الدین و التّقوی
السلام علیک یا خازن علم النبیین
السلام علیک یا نائب الاوصیاء السابقین
السلام علیک یا مولی موسی بن جعفر و رحمة‏اللّه و برکاته»
خداحافظ ای دست‏های پاک عبادت!
خداحافظ ای پیشانی پینه بسته از تهجد شبانه!
خداحافظ ای نور خدا در تاریکی‏‌های زمین!
خداحافظ ای درهای رحمت الهی، از دست‏های شما جاری بر روی خاک!
خداحافظ ای معدن انوار علم و وارث سکینه نیاکان پاک!
خداحافظ ای کوچه‏‌های غریبه کاظمین!
خداحافظ ای سال‏‌ها زندان، سال‏ها غل و زنجیر!
خداحافظ ای سال‏‌ها انتظار!
بگذار و بگذر؛ خشت خشت دیوارهای تاریک زندان را و لحظه لحظه تنهایی‏‌ات را!
بگذار و بگذر؛ تمام دلتنگی‌ها و بی ‏کسی‌‏هایت را!
بگذر از این شهر که مردم قدر تو را نمی‏‌دانند و خورشید عالم تاب را بر بالای سرشان نمی‌‏بینند!

ابراهیم قبله آرباطان

متن شهادت امام موسی کاظم
متن شهادت امام موسی کاظم (ع)

 

می‏‌گویم: یا باب‏ الحوائج و در قنوتم یک آسمان التجا گل می‌کند. کیستی ای روح نیایش، نیاز حاجتمندان، سبب ساز رحمت واسعه الهی. کیستی تو که می‌‏شود با التجای به تو، تمام نابسامانی‌ها را سامان بخشید، تمام دردها را درمان کرد و تمام غصه‌‏ها را از دل زدود؟ کیستی تو ای روح نماز که حتی دشمنت به خاکساری نیایشت غبطه می‌‏خورد؟ حضور آسمانی تو را چه کسی می‌تواند انکار کند؛ حتی در زندان، حتی در تنگنای تمام «سیاه ‏چال‏‌ها»؟! بریده باد دستی که زنجیر را به ملازمت پاهایت برگزید! آخر چگونه می‌‏شود مفهوم ناب آزادی و آزادگی را به بند کشید؟

مولا، شگفتا از صبر تو؛ صبر مقابل سیه ‏کارترین ستمگران روزگار، صبر مقابل تمام ناروایی‌های زندان و زندانیان! بریده باد دستی که تازیانه بر پیکر کبریایی‌‏ات نواخت! بریده باد دستی که با زهر خنده نگاهش، سمّ هستی سوز حسادت را به جام جان تو ریخت!

مولا جان، ای اسطوره شکیبایی! ما رابه التجای تو نیازی است که در طول زندگی بدان محتاجیم و خداوند دعای تو را بهانه اجابت بی‏ واسطه کرده است.
ای باب رحمت و اجابت! چگونه می‌‏شود در عین درماندگی از یاد تو غافل شد؟

اینک، این غروب غمبار شهادت توست که آسمان «کاظمین» را فرا گرفته است؛ غروبی که یادآور روزهای تاریک زندان است؛ روزهای تلخ تازیانه و خشم، روزهای سرشار از خلوت غریبانه مناجات‏‌هایت.

مولا جان، چگونه می‌‏توانم عبادت‏‌هایت را بسرایم؛ ولی برای زخم‏‌های غریبانه‌‏ات سکوت کنم؟
چگونه می‌توانم به شکیبایی بی‏ نظیر بیاندیشم؛ ولی به شکنجه دژخیمان توجه نکنم؟
چه نامرد مردمانی بودند، آنان که شمع وجودت را خاموش می‌‏خواستند!
چه وارونه اندیشانی که وجود آسمانی‌‏ات، تاب تماشا از آنان گرفته بود.

مولا، ای خورشید فرو نشسته در محاق زندان‏‌ها! امروز دل ما تنها به اندوه نشسته است که شمع جان به یاد روزهای بی‏ چراغت، سوزان و اشک غم به یاد ناله‌هایت فروزان است.
سلام بر تو، در همه حال!
سلام بر تو در همه روز!
سلام بر تو و شکیبایی‏ات در زندان‏‌های تاریک‌ هارون!
ما و دریای کرمت یا باب ‏الحوائج!

سیدعلی اصغر موسوی

⚑⚑⚑⚑

گمان می‌کرد می‌تواند وسعت بی‏ کرانگی‌‏ات را به چهار دیواری زندان بکشاند! گمان می‌کرد می‌‏تواند معصومیت محض را در پشت میله‏‌ها به زنجیر کشد! گمان می‌کرد می‌‏تواند نور خدا را در تاریکی زندان پنهان کند! چهارده سال رنج مکرّر؛ چهارده سال از پشت میله‌ها تابیدن!
تو خورشیدی و خورشید هرجا که باشد می‌‏تابد؛ میله‏‌ها نمی‌توانند مانع نورافشانی‌اش شوند.
یا باب‏ الحوائج! دیرگاهی است که این میله‏‌ها، شاهد سجده‏‌های آسمانی‏‌ات هستند.
دیرگاهی است که خشت خشت دیوارهای زندان به سوز ناله‌‏های شبانه‌ات، دل خوش‌‏اند.
میله‏‌های زندان، بزرگ‏ترین دلیل مظلومیت تو و غل و زنجیر دست و پاهایت، بهترین راویِ مصائب توست.

یا باب‏ الحوائج!
چهارده سال در عمیق‌‏ترین سیاه ‏چال جور و ستم‌ هارون، کورترین گره‏‌های ناممکن را به یک اشاره گشودی و با سوز مناجات عاشقانه‌ات، سیاه‌ترین قلب‏‌ها را به لرزه در آوردی!

یا باب‏ الحوائج!

هنوز در گوش غیرت «صفوان»ها، فریاد آزادگی‌ات طنین‏ انداز است.
هنوز قدرت پوشالی «هارون الرشید»ها، در هم می‌‏ریزد از شکوه و جبروت ملکوتی است.
«فدک» در کلام تو زیبا تفسیر می‌‏شود. از نگاه تو «فدک» یعنی تمامیّت ارضی اسلام.
ای قوم محمد صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏ آله را موسی، ای اقیانوس خشم و غیظ را کاظم، ای پروردگار عالم را عبد صالح!
فرشتگان، به تسبیح در آمدند مقدمت را. آسمان‏‌ها و زمینیان، خون گریستند فقدانت را.
چهارده سال رنج مداوم تمام شد!
دنیا می‌ماند و یتیمی تا همیشه مکرّر!

خدیجه پنجی

 

متن شهادت امام موسی کاظم (ع)
متن شهادت امام موسی کاظم (ع)
 

متن شهادت امام موسی کاظم (ع) تاریخی

با اینکه امام کاظم علیه السلام در زندان در سخت‌ترین وضع به سر می‌برد، ‌هارون نتوانست وجود امام را تحمل کند، سرانجام مقداری خرما طلبید، و با سوزن و نخ زهرآلود، آن مقدار خرما را زهرآگین نمود، سپس آن خرماها را به خادم خود داد و به او گفت: «این خرماها را به زندان نزد موسی بن جعفر علیه السلام ببر و بگو امیرمومنان (هارون) از این خرما خورده و مقداری را برای شما فرستاده و شما را به حقش سوگند می‌دهد که از این خرما بخورید، که از دستچین خود من است و آن را برای شما برگزیده‌ام!»

خادم به زندان رفت و پیام‌ هارون را به امام رسانید، امام علیه السلام مقداری از آن خرما خورد و طولی نکشید که به شهادت رسید. ‌هارون برای حفظ ظاهر، جمعی از بزرگان طالبیین، عباسیین و قضاه و سایر افراد را که تعدادشان ۷۰ نفر بود طلبید، و جنازه امام کاظم علیه السلام را به آنها نشان داد و به آنها گفت: ببینید که او به مرگ طبیعی از دنیا رفته است…

همچنین روایت شده: امام کاظم علیه السلام پس از مسموم شدن، سه روز در بستر شهادت قرار گرفت و از دنیا رفت، سندی بن شاهک برای ظاهر سازی، چند نفر قاضی و افراد عادل‌نما را کنار بستر امام حاضر کرد و به آنها گفت:«ببینید که موسی بن جعفر علیه السلام هیچ گونه آسیب و ناراحتی بدنی ندارد.» ولی آن حضرت به آنها فرمود: «گواهی دهید که مدت سه روز است، مسموم شده‌ام و بزودی بر اثر آن از دنیا می‌روم.» و در آخر روز سوم به شهادت رسید… و در مورد دیگر فرمود: «من به وسیله نه عدد خرما مسموم شده‌ام، فردا چهره‌ام سبز گردد، و پس فردا از دنیا می‌روم.»

روایت کننده می‌گوید: جنازه امام کاظم علیه السلام را در میان تابوت نهاده و (از میان زندان) بیرون آوردند، شخصی در کنار جنازه، فریاد می‌زد: هذا امام الرافضه فاعرفوه: «این امام رافضیان (شیعیان) است، او را بشناسید.» سپس جنازه را به بازار آوردند، در آنجا بر زمین نهادند، سپس در آنجا اعلام کردند که: «این جنازه موسی بن جعفر علیه السلام است که به مرگ طبیعی از دنیا رفته است، بیایید و جنازه او را نگاه کنید.»

مردم از هر سو آمدند و بر جنازه نگاه می‌کردند، اثر زخم و خفگی در بدن او ندیدند، و در پای او اثر حنا دیده می‌شد، سپس دست اندرکاران حکومت، به علما و فقها دستور دادند تا گواهی خود را در مورد اینکه موسی بن جعفر علیه السلام به مرگ طبیعی از دنیا رفته، بنویسند و امضا کنند، همه ی آنها نوشتند و امضا کردند، جز احمد بن حنبل [رئیس مذهب حنبلی] که هر چه او را سرزنش کردند و زجر دادند، چیزی ننوشت.

نوشته محمد محمدی اشتهاردی برگرفته از کتاب نگاهی بر زندگی امام کاظم علیه السلام

 

متن شهادت امام موسی کاظم (ع)
متن شهادت امام موسی کاظم (ع)

اگر از دوستداران امام هفتم شیعیان هستید پیشنهاد می‌کنیم سری به مقاله شعر شهادت امام کاظم (ع) نیز بزنید.

 

متن کوتاه و پیامک شهادت امام کاظم (ع)

شهادت غریبانه امام کاظم (ع) بر جانشین و فرزند ایشان آقا علی بن موسی الرضا تسلیت باد

⚑⚑⚑⚑

شهادت مظلومانه هفتمین آفتاب امامت و ولایت امام موسی کاظم (ع) بر تمامی شیعیان جهان تسلیت باد.

⚑⚑⚑⚑

غروب غربت آمیخته هفتمین آفتاب ولایت را به تمام آزادگان جهان، تسلیت می‌گوییم.

⚑⚑⚑⚑

چشم گردون در عزای موسی جعفر گریست
دیده ی خورشید بر آن ماه خوش منظر گریست

او که خود مظلوم و در بند ستمگر بود اسیر
بر غریبی شهید کربلا یک سر گریست

شهادت غریبانه امام کاظم(ع) تسلیت باد

⚑⚑⚑⚑

یا حضرت معصومه، ای یادگار زهرا
بزم عزا به پا کن امشب برای بابا

ای شیعیان بیارید عطر و گلاب و قرآن
موسی بن جعفر آزاد، گردد ز کنج زندان

شهادت غریبانه امام کاظم (ع) تسلیت باد 

⚑⚑⚑⚑

کسی که روح الامین است طایر حرمش
هجوم حادثه بر هم زد آشیانش را

به حبس و بند و شهادت اگر چه راضی شد
به جان خرید بلا‌های شیعیانش را…

شهادت امام موسی کاظم (ع) تسلیت باد

⚑⚑⚑⚑

اگر چه بسته زنجیر و در اسیری بود
به دست بسته به دنبال دستگیری بود

نبود باب حوائج اسیر زندان‌ها
همیشه پشت درخانه اش فقیری بود

نبود دخترکش تا به او کند تکیه
اسیر پای شکسته به وقت پیری بود

شهادت امام موسی کاظم (ع) تسلیت باد

⚑⚑⚑⚑

کاش می‌شد اشک ریزان
بی قرارت همچو شمع شعله

گیرم من بسوزم در جوارت همچو شمع
کاش طاق‌های آسمان می‌شکست

و باران بلا بر زمین نازل می‌شد
و این اتفاق ناگوار نمی‌افتاد

غروب غربت آمیخته هفتمین آفتاب ولایت
شهادت غریبانه امام کاظم (ع) تسلیت باد

⚑⚑⚑⚑

بر روی لب‌هایت به جز یا ربّنا نیست
غیر از خدا، غیر از خدا، غیر از خدا نیست

زنجیر‌ها راه گلویت را گرفتند
در این نفس بالا که می‌آید صدا نیست

چیزی نمانده از تمام پیکر تو
انگار که یک پوستی بر استخوان نیست

شهادت غریبانه‌ امام کاظم (ع) تسلیت باد

 

متن شهادت امام موسی کاظم (ع)
متن شهادت امام موسی کاظم (ع)

 

مانند تو کسی تک وتن‌ها نمی‌شود
زندانی مصیبت و غم‌ها نمی‌شود

جسمت اسیر ضربه شلاق و ناسزاست
این زخم‌های کینه مداوا نمی‌شود

این رسم میزبانی یک روزه دار نیست
افطار او به مشت ولگد وا نمی‌شود

شهادت امام موسی کاظم (ع) تسلیت باد

⚑⚑⚑⚑

شانه‌هاى آسمان لرزید از بار غمت
دیده افلاکیان شد ابر خونبار غمت

عرش حق زد ناله و افتاد بر روى زمین
خرد شد ارکان آن در زیر آوار غمت

پیکرت تشیع شد بر دوش زخمى نسیم
شد مشام عرش پر از عطر سرشار غمت

شهادت غریبانه‌ امام کاظم (ع) تسلیت باد

⚑⚑⚑⚑

کاش می‌شد، اشک ریزان، بی قرارت همچو شمع
شعله گیرم من بسوزم در جوارت همچو شمع

شهادت باب الحوائج را تسلیت عرض می‌کنم

⚑⚑⚑⚑

پسرش نیست، که تا گریه کند بر پدرش
پس شما گریه بر آن کشته بیداد کنید

نگذارید که معصومه خبردار شود
رحم بر حال دل دختر ناشاد کنید

شهادت حضرت موسی بن جعفر تسلیت باد

⚑⚑⚑⚑

ای کاش طاق‌های آسمان می‌شکست و باران بلا بر زمین نازل می‌شد و این اتفاق ناگوار نمی افتاد!

شهادت حضرت موسی بن جعفر تسلیت باد

⚑⚑⚑⚑

از جهان رفته با قلب خسته
نزد زهرای پهلو شکسته

راحت از جور و زنجیر کین شد
خاک غم بر سر مسلمین شد

خدایا! به حق تن رنجور موسی بن جعفر
فرج مهدی منتظَر را برسان

شهادت حضرت موسی بن جعفر تسلیت باد

⚑⚑⚑⚑

در عزایت شده، فاطمه نوحه گر
بر دل دخترت، رفتنت زد شرر

فدای تو، که زندگی ات پر بلاست
آخر سر، گریه کنِ تو امام رضاست

شهادت حضرت موسی بن جعفر تسلیت باد

⚑⚑⚑⚑

راحت شدی ای مولای من! از «این گرداب‌هایلی که هیچش کناره نیست»؛ شهادت امام کاظم تسلیت عرض می‌کنم

⚑⚑⚑⚑

در کنج سیه چال بلا غرق دعایی
جان از غم مادر دهی و سوی خدایی

عمرت شده طی گوشه ی زندان و به غربت
عالم شده مبهوت تو از این همه محنت

شهادت حضرت موسی بن جعفر تسلیت باد

⚑⚑⚑⚑

وارث غربت حسین
بی تو هستم به شور و شین

قبله ی قلب من کجاست
حرم عشق کاظمین

شهادت غریبانه امام موسی کاظم علیه السلام تسلیت باد

 

متن شهادت امام موسی کاظم (ع)
متن شهادت امام موسی کاظم (ع)

 

چو باغبان درغم گل، زهجروسنگینی غل
خمیده گردیده، قدّ رسای موسی ابن جعفر

رضا کند آه و زاری به موج غم گشته جاری
ز چشم معصومه، اشگ عزای موسی ابن جعفر

شهادت امام موسی کاظم علیه السلام تسلیت باد

⚑⚑⚑⚑

خدایا بحق امام کاظم (ع) توفیق کظم غیظ در لحظات سخت امتحان را به همه ما عطا بفرما. آمین.
شهادت امام کاظم(ع) تسلیت باد

⚑⚑⚑⚑

سلام بر آن آقای غریبی که شیعیان به میمنت آزادیشان به استقبال آمدند ولی پیکر تابناکش با غل و زنجیر از کاخ‌ هارون بیرون آمد. شهادت مظلومانه امام کاظم(ع) تسلیت باد

⚑⚑⚑⚑

شهادت امام زندگی، مظهر بندگی، باب الحوائج را خدمت شما و شیعیان جهان تسلیت عرض می‌كنم.

⚑⚑⚑⚑

دل‌ها در فراق امام غریبی سوگوار است که سال‌ها تحت آزار و تعقیب و شکنجه بود، امامی که مدت‌ها زیر نظر بود و در تبعید و زندان‌های تک سلولی و سیاهچال‌های بغداد در غل و زنجیر به سر می‌برد. ۲۵ رجب شهادت هفتمین مقتدای مومنان، حضرت امام موسی کاظم(ع) را بر رهروان شکیبای قافله ایمان تسلیت عرض می‌نمائیم.

امیدواریم مجموعه متن شهادت امام موسی کاظم برای شما مفید بوده باشد. در پایان شهادت این امام را به مخاطبان ستاره تسلیت عرض می‌کنیم.

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید