شعر حضرت زینب | اشعار شهادت حضرت زینب (س)

شعر شهادت حضرت زینب سلام الله علیها سروده شاعران آیینی و عاشقان اهل بیت است. اشعار به مناسبت وفات حضرت زینب شامل شعر مصیبت حضرت زینب، شعر مدح حضرت زینب، اشعار روضه حضرت زینب، شعر شهادت حضرت زینب و دوبیتی وفات حضرت زینب (س) را در ستاره بخوانید.

حضرت زینب کبری سلام الله علیها دخت گرامی علی مرتضی (ع) و فاطمه زهرا (س) هستند. طبق آنچه در زندگینامه حضرت زینب (س) آمده، ایشان پس از تحمل مصیبت شهادت برادر و اسارت، یک سال و نیم مغموم بودند تا اینکه وفات حضرت زینب (س) در پانزدهم رجب سال ۶۲ هجری اتفاق افتاد یا به قولی ایشان به سبب درد و رنج حاصل از واقعه عاشورا به شهادت رسیدند.

در مطلبی که پیش روی شماست، زیباترین اشعار به مناسبت شهادت این بانوی مکرم از بهترین شاعران آیینی گردآوری شده است. لازم به ذکر است بهترین اشعار شام غریبان را نیز می توانید در ستاره بخوانید.

 

شعر شهادت حضرت زینب

 

شعر حضرت زینب (س)

زینبم؛ اسطوره‌ام مهر و وفا را
نور می‌پاشم تمام کبریا را

در تمام عمر، با صبر و مدارا
یک به یک از پا درآوردم بلا را

مریمم؛ اما غنی تر، خواندنی تر
کربلایی هستم اما ماندنی‌تر

روضه‌هایم بازتر، گریاندنی تر
من به زانو می‌کشم اشک و بکا را

کی ز یادم می‌برم تحقیرها را
نیزه‌ها، شلاق‌ها، زنجیرها را

صبر کردم یک به یک تقدیرها را
تا که راضی بنگرم از خود خدا را

آه فرسودم در این یک سال و نیمه
منتظر بودم در این یک سال و نیمه

فکر آن رودم در این یک سال و نیمه
قسمت اصغر نشد آب گوارا

صد حکایت دارد این قد کمانم
کعب نی مجروح کرده استخوانم

یاد مادر می‌کنم با هر تکانم
جستجو کردم ز مرگ خود دوا را

بوی سیب و یاسمن دارم حسین‌جان
از تو من یک پیرهن دارم حسین‌جان

با چنین حالی که من دارم حسین‌جان
سر کنم ساعات شیرین لقا را

حسین قربانچه

⚑⚑⚑⚑

چشم‌هایم دوباره بارانی ست
حال و روزم پُر از پریشانی ست

هر تپش آه می‌کشم با درد
نفسم بین سینه زندانی ست

در دلم شوق پر زدن دارم
ولی امشب هوا چه طوفانی ست

دلم از سنگ غم تَرَک خورده
که فرو ریختن دلم آنی ست

بی قرار و خراب و دلتنگم
آنقدر که دلم به دنیا نیست

کوچه کوچه اسیر و شبگردم
کار و بارَم همیشه حیرانی ست

خسته و زار و پُر تَبَم امشب
مرثیه خوان زینبم امشب

دختر فاطمه و زین اَب است
به به از این هویت زینب

تا قیامت شود که درس گرفت
لحظه لحظه ز نهضت زینب

باورش هم برای ما سخت است
عُمر پر از مصیبتِ زینب

السلام علیک یا زینب
بانوی مرد کربلا زینب

با تو زنده است نام عاشورا
تویی رکن قیام عاشورا

ضامن ماندگاری عشقی
اعتبار و دوام عاشورا

در نماز شبت دعایم کن
به تو گفته امام عاشورا

خطبه خوانی تو در اوج وقار
مرتضای نیام عاشورا

استوار و همیشه پا برجاست
با کلامت تمام عاشورا

حضرت صبر، قهرمان بلا
سر فرازی در امتحان بلا

محمد حسن بیات لو

⚑⚑⚑⚑

دارد به دل صلابت کوه شکیب را
از لحظه‌ای که بوسه زده زخم سیب را

با اقتدار فاطمیِ خود رقم زده
در کربلا حماسه‌ ” أمّن یُجیب ” را

با کاروان نیزه چهل منزل آمده
این راه پُر فرازِ بدون نشیب را

کوبید صبح قافله بر طبل روزگار
رسوایی اهالی شام فریب را

با خطبه‌های ناله و اشکش غروب‌ها
تفسیر کرد غربت شیب الخضیب را

شد لاله پوش معجرش از حسرت فراق
تا دید روی نیزه نگاه طبیب را

جانش رسید بر لبش از دست خیزران
طاقت نداشت طعنه‌ی تلخ رقیب را

می‌ریخت عطر سیب نفس‌های خسته‌اش
در جان باغ وعده‌ی صبحی قریب را

یوسف رحیمی

متن شهادت حضرت زینب (س) فریاد مظلومیت عمه سادات است. به راستی اگر زینب نبود کربلا در کربلا می‌ماند و فریاد مظلوم‌ترین مردمان به گوش جهانیان نمی‌رسید.

 

شعر حضرت زینب سوزناک
شعر حضرت زینب سوزناک

 

“شعر درباره حضرت زینب بعد از کربلا‎‎”

پس از حسین، جهان بر سرش خراب شده
برای حفظ حرم، زینب انتخاب شده

نشاند بوسه به حلق بریده، از آن روو
به خون تشنه لبی، معجرش خضاب شده

کسی که داغ دو فرزند بر جگر دارد
نشسته سنگ صبورِ دلِ رباب شده

چه رفته بر دل زینب، کسی نمی‌داند
دمی که وارد مهمانیِ شراب شده

اگرچه خطبه خودش خوانده بود اما شهر
پر از صدای رسای ابوتراب شده

هزاااار مرتبه تا روز آخِرَت، نفرین
به شام و بزم می و کوفه‌ی خراب شده

به صبر عمه‌ی سادات، شیعه مدیون است
که شرح کرب و بلا ، مانده و کتاب شده….

نفیسه سادات موسوی

⚑⚑⚑⚑

“آخرین روضه‌های حضرت زینب برای امام حسین (ع)”

زینبم یار آشنای توام
جای مانده زکربلای توام

 شعله سر می‌کشد ز ناله‌ی من
من عزادار نینوای توام

 تشنه لب لحظه‌های آخر عمر
یاد سقای با وفای توام

 بسترم زیر تابش خورشید
روضه خوان یاد بوریای توام

 یاد گل‌های پرپر باغ و
بدن زیر دست و پای توام

وای از آن دم که حنجر تو شکست
یاد آن آخرین صدای توام

یاد راس تو روی نیزه و آن
پیکر بر زمین رهای توام

زخم خورده ز وقت وا شدن
پای دشمن به خیمه‌های توام

دم آخر بیا به بالینم
که دوباره رخ تو را بینم

رضا رسول زاده

 

شعر وفات حضرت زینب (س)
شعر وفات حضرت زینب (س)

 

شعر شهادت حضرت زینب (س) برای تسلیت به امام زمان (عج)

دلم گرفته از این انتظار طولانی
به پشت پرده غیبت چقدر می‌مانی

سرم فدای قدم‌های تو بگو امشب
کجا برای غم عمه روضه میخوانی؟

فدای شال سیاهت که دور گردن توست
چقدر مثل دل عمه‌ات پریشانی

 به یاد غربت زینب دو دیده‌ات خون است
دلت شکسته‌ترین شد امامِ بارانی

به گوشه‌ای ز نگاهت بیا بخر ما را
به پای درد دل عمه‌ات ببر ما را

⚑⚑⚑⚑

و قبل از اینکه مرا هم از این سرا ببرید
کمک کنید مرا سمت کربلا ببرید

تمام قامت من را شکسته داغ حسین
 کمک کنید مرا دست بر عصا ببرید

درآن غروب فدایش شدم؛ قبول نکرد
 اگر که قابلم اکنون مرا فدا ببرید

کمی ز خون دل عمه رنگ بردارید
برای موی سفیدم کمی حنا ببرید

به خیمه سوختم اما دوباره می‌سوزم
در آفتاب اگر بستر مرا ببرید

کنار بستر من روضه‌ای بخوانید و
مرا میان همین اشک و گریه‌ها ببرید

همان که خون سرم پای نیزه‌اش می‌ریخت
مرا به دیدن خورشید نیزه‌ها ببرید

 همان کسی که سرش زیر دست و پا افتاد
مرا به شُکوه از آن شام پُر بلا ببرید

مرا لباس اسیری کفن کنید و سپس
حسین حسین بگویید و کربلا ببرید.

رحمان نوازنی

⚑⚑⚑⚑

شعر درباره حضرت زینب (س) و حاجت روایی

تا که افتاد به این کوچه گذارش محتاج
پر شد از لطف کسی کوله بارش محتاج

جمع کرد آبروی ریخته‌ای را با لطف
آبرو داد سر داد و هوارش محتاج

 شرط بستم سر این دل که بیاید ببرد
عاشق آنست که باشد به قمارش محتاج

پوزه مالیدن من رزق برایم دارد
هرکسی هست بهر حال به کارش محتاج

من خودم میبرمش سمت جهنم فردا
صورتی را که نباشد به غبارش محتاج

انبیا هم به نماز شب او محتاجند
خانوم نافله‌ها هست هزارش محتاج

سر بازار مرا متهم عشق کنید
کس به اندازه‌ی من نیست به دارش محتاج

دستگیری تمامی عوامل با اوست
عرش هم برود هست کنارش محتاج

شانه‌اش کوه رشیدی است که حتی میشد
شیر سرخ عربستان به وقارش محتاج

تا قیامت به پریشانی مویش سوگند
کربلا هست به الطاف مزارش محتاج

متوسل شده یکدگرند این دو حرم
نشده که نشود یار به یارش محتاج

علی اکبر لطیفیان

 

شعر شهادت حضرت زینب (س)
شعر شهادت حضرت زینب (س)

 

شعر شهادت حضرت زینب (س)

صبر را مفهوم معنا زینب است
کعبه غم‌های دنیا زینب است

چون حسین است آفتاب شهر عشق
ماهتاب عالم آرا زینب است

در حریم قدس محرم زینب است
معنی عشق مجسم زینب است

آنکه بر غم هست خاتم زینب است
ناخدای کشتی غم زینب است

⚑⚑⚑⚑

سلام ای روح عزت، تجلی شهامت
سلام ای کوه صبر ووقار و استقامت

 فتاده در دل ما، شراری از غم تو
دو عالم خون بگرید، برای ماتم تو

 چو شمع محفل تو، تمامی کواکب
ز بس که غم کشیدی شدی امّ المصائب

 چو ماه نو خمیدی، مصیببت‌ها کشیدی
به عمرت ای عقیله، چه غم‌ها که ندیدی

 غم هجر پیمبر، سرشک و دیده‌ی تر
غم مسمار و کوچه، غم عظمای مادر

 عزاخانه شد از غم، تمام مُلک افلاک
تو دیدی مادرت را، فتاده بر روی خاک

و دیدی فرق چاک علی ساقی کوثر
تو دیدی که شد از کین، جگر پاره برادر

 اگرچه زین مصائب، دل تو پر بلا بود
ولی سوز دلت از، شرار کربلا بود

 امان از از کربلا و امان از یاس نیلی
امان از تازیانه، امان از ضرب سیلی

 امان از داغ گودال، امان از اشک دیده
امان از غربت آن، امام سر بریده

 امان از اشک زهرا، امان از آن جنایت
امان از ظلم شمر و سنان بی مروّت

 میان مقتل عشق، نگویم که چه‌ها شد
سر شاه شهیدان، ز پشت سر جدا شد

⚑⚑⚑⚑

به سمت خلق نرو جلوه‌ی تو ربانیست..
نصیب قلب تو از زندگی پریشانیست..

سکوت گرچه نشان است بر نجابت زن
صدای خسته‌ی تو حجت مسلمانیست..

شکوه شمس به تابیدن پس از ابرست..
بتاب گرچه هوای دل تو بارانیست..

به ریزه خواری خوان کرامت تو خوشم..
که موری در تو برتر از سلیمانیست..

حریم قرب ندارد حساب فقر و غنا
دراین حریم اطاعت کمال سلطانیست..

مفسران پی تفسیر خطبه‌های تواند..
که جمله جمله‌ی آن آیه‌های قرآنیست

کسی ندید چهل روز بی قراری تو..
که اجر داغ به این غصه‌های پنهانیست

به پای فضل تو موسی به لکنت افتاده..
کمی زمدح تو بی یی مسیح درمانیست..

نظر بحال گدا کردن از کرامت توست..
نشسته بر سر این سفره در پی نانیست..

نم وضوی نمازت حیات آب بقا..
نوشتن از حسناتت بضاعت ما نیست..

پناه عالمیان در پناه چادر توست..
یقین زمین و زمان در پناه چادر توست..

سید پوریا هاشمی

 

شعر مصیبت حضرت زینب (س)
شعر مصیبت حضرت زینب (س)

 

شعر مصیبت حضرت زینب (س)

 یک سال و نیم مانده غمت در گلوی من
هر روز و شب تویی همه جا روبه روی من

در زیر آفتابم و تشنه شبیه تو
دنیا کشیده خنجر غم بر گلوی من

تصویر قتلگاه تو یادم نمی‌رود
یک بوسه از تنت شده بود آرزوی من

از خاطرات آن شب مقتل کنار تو
مانده هنوز لاله سرخی به روی من

یک لحظه چوب محمل و پیشانی‌ام شکست
تا رفت روی نیزه سرت پیش روی من

قاری روی نیزه شدی تا نگاه‌ها
آید به سوی نیزه نیاید به سوی من

سنگین‌ترین غمم غم دفن سه ساله بود
او رفت و رفت پیش شما آبروی من

بشکن سفال عمر مرا تا نفس کشم
دیگر بس است باده غم در سبوی من

⚑⚑⚑⚑

پس از حسین چگونه حیات داشته باشد؟
چگونه در دل طوفان ثبات داشته باشد؟

کسی که کرببلا رو به چشم دیده و مانده
گمان نمی‌کنم اصلا وفات داشته باشد

به وقت مرگ نه، حقش نبود زینب کبری
کنار خویش دو شاخه نبات داشته باشد؟

چه غم از اینکه کسی هم حرم نداشته باشد
کسی که معجزه در کائنات داشته باشد

قسم به عمه سادات می‌دهد همگی را
کسی که کار مهم با ذوات داشته باشد

دمشق جمع پریشان کربلا و بقیع است
اگر چه فاصله با این نقاط داشته باشد

وزیده پرچم ارباب رو به سوی دمشقش
به خواهرش همه جا التفات داشته باشد

رقیه تا که نخواهد از عمه مشک عمو را
مباد سوریه رود فرات داشته باشد

قسم به اشک رباب و قسم به گوش سه ساله
زیارت تو دوتا احتیاط داشته باشد

مهدی رحیمی

⚑⚑⚑⚑

ای اختر فضائل و ای آسمان صبر
ای زینب ای به گلشن دین باغبان صبر

گر شد حسین تشنه جگر قهرمان عشق 
نازم به همتت که توئی قهرمان صبر

گشتی تو سرفراز که در دشت کربلا 
دادی چنانکه خواست خدا، امتحان صبر

در حیرتم که صبر تو را وصف چون کنم 
کلک زبان بریده ندارد بیان صبر

توصیف صبر توست مگر آنچه حق نزول 
فرموده در کتاب مقدس به شأن صبر

دوران زندگانی هر کس زمان اوست 
دوران زندگیّ تو باشد زمان صبر

ای یادگار فاطمه تا روز رستخیز 
عاجز به وصف صبر تو باشد زبان صبر

کردی تو صبر تا که ظفر یافتی به خصم 
آری ظفر همیشه رود هم عنان صبر

«خسرو» به یاد صبر فراوانت اوفتد 
در هر کجا که گفته شود داستان صبر

سیدمحمد خسرو نژاد

 

شعر در مورد حضرت زینب (س)
شعر در مورد حضرت زینب (س)

 

دلش دریای صدها کهکشان صبر
غمش طوفان صدها آسمان ابر

دو چشم از گریه همچون ابر خسته
ز دست صبر ِزینب، صبر خسته

صدایش رنگ و بویی آشنا داشت
طنین ِموج آیات خدا داشت

زبانش ذوالفقاری صیقلی بود
صدا، آیینه صوت علی بود

چه گوشی می‌کند باور شنیدن؟
خروشی این چنین مردانه از زن

به این پرسش نخواهد داد پاسخ
مگر اندیشه اهل تناسخ

حلول روح او، درجسم زینب
علی دیگری با اسم زینب

زنی عاشق، زنی اینگونه عاشق
زنی، پیغمبر ِقرآن ناطق

زنی، خون خدایی را پیامبر
زن و پیغمبری؟ الله اکبر

⚑⚑⚑⚑

معلوم بود موقع رفتن ز چشم‌هاش
در سینه رازهای عجیبی نهفته داشت

این روضه‌های عام که مردُم شنیده‌اند
صدها نمونه سخت‌ترش را نگفته داشت

تا لحظه‌های آخر عمرش عجیب بود
یک لحظه هم ز یاد حسینش جدا نشد

جایی نبود عمّه‌ی سادات رفته و
یک لحظه بعد روضه در آنجا به پا نشد

تا انتهای زندگی‌اش گریه کرد و بس
با یاد خشکیِ لب او بر لب فرات

مهدی مقیمی

⚑⚑⚑⚑

لحظه‌ها لحظه‌های آخر بود
آخرین ناله‌های خواهر بود

خواهری که میان بستر بود
خنجری خشک و دیده‌ای تر بود

چقدر سینه‌اش مکدّر بود
دستش رو به قبله تا کرده

روی خود را به کربلا کرده
مجلس روضه را به پا کرده

باز هم یاد درها کرده
یاد باغ گلی که پرپر بود

پلک‌هایش کمی تکان دارد
رعشه‌ای بین بازوان دارد

پوست نیروی استخوان دارد
یادگاری ز خیزران دارد

چشم از صبح خیره بر در بود
تا علی اکبرش اذان ندهد

سروِ قدش تا نشان ندهد
تا علمدار سایبان ندهد

تا حسینش ندیده جان ندهد
انتظارش چه گریه آور بود

حسن لطفی

 

شعر وفات حضرت زینب (س)
شعر وفات حضرت زینب (س)

 

شعر مدح حضرت زینب (س)

دیده آزاد مردان اشک بار زینب است
کوه صبرو استقامت بی قرار زینب است

در اسارت خلق را آزادگی آموخته
چون خدا در این اسیری پاسدار زینب است

باید از دخت علی کار علی را خواستن
لاجرم با خصم دین پیکار کار زینب است

مادرش آموزگار مکتب شرم وحیاست
فارق التحصیل دانشگاه مادر زینب است

آنکه با ایراد نطقی کاخ استبداد را
کرد ویران بر سر قوم ستمگر زینب است

آنکه داغ شش برادر را بدل هموار کرد
تابماند جاودان دین پیمبر زینب است

تازیانه خوردن و از دین حق کردن دفاع
فاطمه در این روش آموزگار زینب است

گر مدال فاطمه از میخ در بر سینه بود
خون پیشانی مدال افتخار زینب است

قلبها، جانها نفسها نطق‌ها، اندیشه‌ها
جملگی بایک نگه در اختیار زینب است

هست از در‌های جنت یک درش باب الحسین
فاش می‌گویم کلید قفل آن در زینب است

⚑⚑⚑⚑

زینب طلوع بود ولی ابتدا نداشت
زینب غروب بود ولی انتها نداشت

زینب رسول بود ولی مصطفی نشد
شهر نزول بود اگر چه حرا نداشت

زینب اگر نبود کسی فاطمی نبود
زینب اگر نبود کسی مرتضی نداشت

زینب اگر نبود حسینی نمی‌شدیم
زینب اگر نبود زمین کربلا نداشت

زینب هر آن چه گفت تماماً حسین بود
اصلاً به غیر نام حسین اعتنا نداشت

زینب اگر نبود مسلمان نداشتیم
باور کنید ذکر حسین جان نداشتیم

جایی پریده است که پیدا نمی‌شود
حتی عروج این همه بالا نمی‌شود

دیدند صبح آمده اما در آسمان
خورشید شهر فاطمه پیدا نمی‌شود

یا ایها الرسول چرا آفتاب صبح
در آسمان شهر تماشا نمی‌شود

فرمود: زینب آینه روی دخترم
آن که مقام بی حدش املا نمی‌شود

چون بی نقاب آمده بیرون حجره اش
امروز آفتاب هویدا نمی‌شود

حقش نبود کعبه نیلوفرش کنند
حقش نبود سر زده بی معجرش کنند

لب‌هاش تشنه بود ولی رود نیل بود
بالش شکسته بود ولی جبرئیل بود

زینب، فرشته، آینه، حوریه، عاطفه
از جنس خانواده ای از این قبیل بود

گودال هم که رفت فقط سر به زیر بود
شرمنده بود از اینکه قتیلش قلیل بود

کوچه به کوچه لشگر کوفه شکست خورد
از دست خانمی که تماماً اصیل بود

ویرانه کرد کاخ بلند یزید را
زینب تبر نداشت ولیکن خلیل بود

علی اکبر لطیفیان

⚑⚑⚑⚑

زلف عفاف، رشته دامان زینب است
آیات صبر، پایه ایمان زینب است

ایثار و پاکدامنی و عزم و اقتدار
این چار، درسِ طفلِ دبستان زینب است

حبل المتینِ قافله سالار عاشقان
تا روز حشر، موی پریشان زینب است

گل زخم‌های پیکر صد پاره حسین
آیات بی‌شماره قرآن زینب است

هر کس که پا نهد به عزا خانه حسین
بر او کرم کنید که مهمان زینب است

سرهای نوک نیزه همه دسته‌های گل
تن‌های پاره پاره، گلستان زینب است

آن نیزه‌ای که خصم به قلب حسین زد
زخمش هنوز بر دل سوزان زینب است

با یاد صبح یازدهم، صبح بی حسین
هر روز صبح، شام غریبان زینب است

وقتی که گفت با سپه کوفه «اُسکُتوا»
دیدند کائنات به فرمان زینب است

وقتی رقیه را به ره شام می‌زدند
دیدم حسین، دست به دامان زینب است

یاللعجب مگر که قیامت به پا شده
بر نیزه آفتاب درخشان زینب است

مه بر فراز چرخ چراغ خرابه‌ها
خورشید نوک نیزه ثناخوان زینب است

روز جزا بهانه ما از برای عفو
خون حسین و دیده گریان زینب است

تا آفتاب بذل کند نور خویش را
«میثم» همیشه بنده احسان زینب است

غلامرضا سازگار

⚑⚑⚑⚑

کنج حیاط خانه‌ خود، بین بسترش
بانو رسیده بود به ساعات آخرش

خیره به گوشه‌ای شده بود و یکی یکی
رد می‌شدند خاطره‌ها از برابرش

خورشیدوار، در تب گرمای شهر شام
می‌سوخت آسمان ز نفس‌های آخرش

همراه هر نفس زدنش، آه می‌کشید
آن کهنه یادگاری خونین دلبرش

هر روز، روضه داشت؛ حسینیه‌ی دلش
این مدّتی که بود بدون برادرش

یک سال و نیم میل تبسّم نکرده بود
از خنده رو گرفت، لب روضه پرورَش

یک سال و نیم با عطش آن کویر سُرخ
دریای اشک بود دو تا دیده‌ی ترَش

یک سال و نیم بود که او آب رفته بود
یعنی که بیشتر شده بود عین مادرش

وقت سفر چقدر غریبانه پر کشید
مثل حسین سرور و سالار بی سرش

 

شعر روضه حضرت زینب (س)
شعر روضه حضرت زینب (س)

 

اشعار روضه حضرت زینب (س)

بانوی قد خمیده، رنج و بلا کشیده
مثلِ تو کس به عالم، جور و جفا ندیده

ای شعرِ تو شکسته، در حنجر و گلویم
ای درد تو هزار و، من از کدام گویم؟

ای بغضِ خسته تو، در سینه ام نهفته
شعرم ز غربتِ تو، جز اندکی نگفته

می‌سوزم، در آتشِ غمِ تو
اشکِ من، دارو و مرهمِ تو

ذکرِ لبِ تو والعصر، با شرحه شرحه آه!
خورشیدِ غم بر آید، همراهِ گریه با ماه

ای ابرِ آسمانت، هر شب بهانه دارد
در کنجِ غربت و غم، گل آشیانه دارد

مصداقِ آیه‌های، صبر و سکوتِ قرآن
از تو به آیه آیه، شد کربلا نمایان

آید سکوتِ سرد از، کرببلای عشق ات
آید صدای درد از، گلدسته دمشق ات

می‌سوزم، در آتشِ غمِ تو
اشکِ من، دارو و مرهمِ تو

هستی محرابی

⚑⚑⚑⚑

گفتم از کوه بگویم قدمم می‌لرزد
از تو دم می‌زنم اما قلمم می‌لرزد

هیبت نام تو یک عمر تکانم داده ست
رسم مردانگی ات راه نشانم داده ست

پی نبردیم به یکتایی نامت زینب
کار ما نیست شناسایی نامت زینب

من در ادراک شکوه تو سرم می‌سوزد
جبرئیلم همه بال و پرم می‌سوزد

من در اعماق خیالم… چه بگویم از تو
من در این مرحله لالم چه بگویم از تو

چه بگویم؟! به خدا از تو سرودن سخت است
هم علی بودن و هم فاطمه بودن سخت است

چه بگویم که خداوند روایتگر توست
تار و پود همه افلاک نخ معجر توست

روبروی تو که قرآن خدا وا می‌شد
لب آیات به تفسیر شما وا می‌شد

آمدی تا که فقط زینت مولا باشی
تا پس از فاطمه صدیقه صغری باشی

آمدی شمس و قمر پیش تو سو سو بزنند
تا که مردان جهان پیش تو زانو بزنند

چشم وا کردی و دنیای علی زیبا شد
باز تکرار همان سوره «اعطینا» شد

عشق عالم به تو از بوسه مکرر می‌گفت
به گمانم به تو آرام پیمبر می‌گفت:

بی تو دنیای من از شور و شرر خالی بود
جای تو زیر عبایم چقدر خالی بود

سیدحمیدرضا برقعی

⚑⚑⚑⚑

غم چهره نیلی غم کودک و سیلی 
غم طعنه و دشنام غم سنگ لب بام

شده قاتل زینب، امون از دل زینب 
میون همه دل‌ها، امون از دل زینب

غم اون همه آزار بین کوچه و بازار 
غم خنده دشمن سر هر کوی و برزن

شده قاتل زینب، امون از دل زینب 
میون همه دل‌ها، امون از دل زینب

غم کوچه و سیلی غم صورت نیلی 
غم یاس خزونی غم قد کمونی

غم و غربت حاکی غم چادر خاکی 
غم غسل شبونه غم بازو و شونه

غم حیدر خسته غم فرق شکسته 
غم صورت گلگون غم طشت پراز خون

غم شبه پیمبر روی خونی اکبر 
غم محسن دیگر غم غربت اصفر

غم دست بریده غم فرق دریده 
غم پیکر عریان غم اون لب و دندان

غم و محنت و ناله غم مرگ سه ساله 
شده قاتل زینب امون از دل زینب

میون همه دل‌ها،امون از دل زینب
امون از دل زینب، امون از دل زینب

⚑⚑⚑⚑

ستم ندیده کسی در جهان، مقابل زینب 
نسوخت هیچ دلی در جهان، چنان دل زینب

نگشت شاد، دلش از غم زمانه، زمانی 
ز آب غم بسرشتند، گوییا گِل زینب

فغان وآه از آن دم، که خصم دون به لب شط 
برید سر زقفای حسین، مقابل زینب

فتاده دید چو در خاک، سرو قامت اکبر 
قرار و صبر و تحمل، برون شد از دل زینب

میان لشگر اعدا به راه شام نبودی 
به غیر معجر نیلی، به چهره، حایل زینب

به گرد ناقه او، کوفیان به عشرت و اما 
سر حسین بسنان، پیش محمل زینب

نه آب بود و نه نانی، نه شمعی و نه چراغی 
چو گشت کنج خرابه مقام و منزل زینب

چگونه شرح غمش را رقم کند، ید «جودی»
که جز خدا نه کس آگه زد درد و مشکل زینب

جودی خراسانی

 

دوبیتی وفات حضرت زینب (س)
دوبیتی وفات حضرت زینب (س)

 

دوبیتی وفات حضرت زینب (س)

چرخ و فلک و ستاره حیران دیدم 
آن محنت و غم که کس ندیده، آن دیدم

نوحی به هزار سال یک طوفان دید 
من نوح نیم هزار طوفان دیدم

⚑⚑⚑⚑

حِلم او٬صبر و توانایی زدست صبر برد 
عِلم او٬از دست هر دانا کتاب انداخته

تا قیامت وصف او «موزون» اگر گویی کم است 
زان که حق او را چو خود در احتجاب انداخته

موزون اصفهانی

⚑⚑⚑⚑

با داغ و فراق آشنایی زینب 
بر درد غم عشق، دوائی زینب

سوگند به مظلومی زهرا و علی 
تو فاطمه کرببلائی زینب

⚑⚑⚑⚑

ناموس حق عقیله عفیفه مکرمه 
طبق حدیث عالمه بی معلمه

ارواح و جن و انس و ملک خادمش همه 
 روحش شبیه شیشه ای از نور قائمه

⚑⚑⚑⚑

جان می‌سپارم و دم آخر دلم خوش است
دیدار تو مقارن این جان سپردن است

یک سال و نیم خواهر تو مرد و زنده شد
یک سال و نیم کار دلم غصه خوردن است

هادی ملک پور

⚑⚑⚑⚑

به شیعه آبرو داده وجود زینب کبری
یقین و صبر بوده تار و پود زینب کبری

اگر خالی‌ست جایش در کسا اما خدا پر کرد
نماد پنج تن را در وجود زینب کبری

حسن کردی

⚑⚑⚑⚑

نه مشتاق گلزار و نهرم حسین
شده زندگی بی تو زهرم حسین

تو رفتی و یک سال و نیمه که من
با هر چی خوشی بوده قهرم حسین

مظاهر کثیری نژاد

⚑⚑⚑⚑

ستاره،‌ گریه و الماس با من
شب است و بوی زخم یاس با من

تمام حزن زینب را بخوان، باز
گلوی زخمی احساس با من

صادق رحمانى

امیدواریم مجموعه اشعار وفات حضرت زینب (س) مورد توجه شما واقع شده باشد. مجله ستاره وفات حضرت زینب (سلام الله علیها) را به مخاطبانش تسلیت عرض می‌کند.

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید