شعر ولادت امام جواد | اشعار کوتاه و بلند میلاد امام جواد

شعر ولادت امام جواد علیه السلام نشان از شادی شاعران آیینی و شیعیان دوازده امامی در جشن ولادت امام نهم شیعیان، فرزند امام رضا و پدر امام علی النقی دارد. با مجموعه‌ای از شعر ولادت امام جواد، شعر کوتاه ولادت امام جواد و شعر میلاد امام جواد همراه ما باشید.

حضرت محمد بن علی التقی الجواد علیه السلام نهمین امام شیعیان است. ولادت امام محمدتقی (ع) در دهم ماه رجب ۱۹۵ هجری سال واقع شد. شاعران ایرانی ارادت خاصی به حضرت جواد دارند. یکی از دلایل آن خصوصیات اخلاقی امام جواد (ع) و زبانزد بودن ایشان به جود و سخاوت است و دلیل دیگر آنکه ایشان فرزند امام رضا (ع) ولی نعمت ایرانیان هستند. در مطلب حاضر می‌توانید اشعاری را که به مناسبت میلاد این امام همام سروده شده، بخوانید.

گلچین شعر ولادت امام جواد محمدتقی (ع)

الا کرم ز تو مشهور یا امام جواد 
کلام توست همه نور یا امام جواد

ائمه اند جواد و توئی جواد همه 
که گشته جود تو مشهور یا امام جواد

سزد ز لعل لب حضرت رضا ریزد 
به مدح تو دُر منثور یا امام جواد

اگر چه نزد شما آبروی نیست، مرا 
مکن ز درگه خود دور یا امام جواد

گدایی ام به درت جز بهانه ای نبوَد 
مراست وصل تو منظور یا امام جواد

به روی زائر تو بوسه می‌زند جبریل 
به ذکر «سیعک مشکور» یا امام جواد

به کاظمینِ تو روی نیاز برده کلیم 
سلام می‌دهد از طور یا امام جواد

جحیم اگر تو نگاهش کنی حدیقه ی گل 
بهشت بی تو کم از گور یا امام جواد

اگر چه ران ملخ هم ندارم ای مولا 
مرا بخوان به درت مور یا امام جواد

قضا به حکم تو محکوم، ای ولیِ خدا 
قدر به امر تو مأمور یا امام جواد

لباس نور مرا بر تن از ولادت توست 
گناه، وصله ی ناجور یا امام جواد

خدا ثنای تو را گفته و چگونه مرا 
بوَد ثنای تو مقدور یا امام جواد

لب تو داشت تبسّم، ولی دلت را بود 
هزارها غم مستور یا امام جواد

عنایتی که شود روز حشر «میثم» هم 
به دوستی تو محشور یا امام جواد

غلامرضا سازگار

شعر ولادت امام جواد محمدتقی (ع)

دعبلم کن تا برای تو غزلخوانی کنم
با غزل‌های تو اظهار مسلمانی کنم

من که نیت کرده ام آقای من رخصت بده
سر در باب الجوادت را چراغانی کنم

من و حصن حصین همسایه
من و حبل متین همسایه

سالیانی دل مرا برده
پسر نازنین همسایه

وَجهُهُ طلعة الرشیده بود
أنظروا غرة الحمیده بود

روزگاری امام خواهد شد
طفل نوباوه نه پدیده بود

من مریدم شما همیشه مراد
کرمت را نمی برم از یاد

میسرایم در این شب میلاد
قُل أَعوذُ بِرَبِّ جود و جواد

بچه‌هایم تصدق سرتان
مددی کن به حق مادرتان

حرف دل را اگر غزل کردم
واژه‌ها را دوباره حل کردم

و به یک مثنوی بدل کردم
یاد احلی من العسل کردم

جام لبریز از شراب افتاد
نامت آمد دهانم آب افتاد

رعد و برقی شبیه طوفانی
نکند تو علی دورانی؟

نور چشم مه خراسانی
تو ولیعهد شاه ایرانی

صاحب مسند امام رضا
پسر ارشد امام رضا

تو امامی و ما همه ماموم
ز کرامت نکن مرا محروم

از نگاه تو میشود معلوم
آینه دار چهارده معصوم

شاه جود و عنایت و بذلی
وارث غیرت ابوالفضلی

یوسف از زائرین چشمانت
حاتم طائی از گدایانت

پور عمران فقیر احسانت
زکریا غلام طفلانت

ولی الله زاده ای آقا
رحمت فوق العاده ای آقا

در دو عالم ولی محترمی
حجت الله و صاحب علمی

دست و دل بازی و چه با کرمی
عقل کل تمامی اُمَمی

ابن اکثم که مات و حیران شد
با وجود شما مسلمان شد

وای از این اعتقاد بی دین‌ها
وای از این التماس ننگین‌ها

لعنت حق به قوم بدبین‌ها
کوری چشم نسل شاهین‌ها

در دو عالم منم غلام تقی
جان عالم فدای نام تقی

نای نوحه گرم بده حالا
سایه ای بر سرم بده حالا

مستحقم پرم بده حالا
بی قرارم حرم بده حالا

عزت عالمین میخواهم
سفر کاظمین میخواهم

مینویسم ز دور یا نزدیک
که تو هستی به ماسوا نزدیک

در لغت نی به نینوا نزدیک
کاظمینت به کربلا نزدیک

با شما تا خدا که خواهم رفت
سوی کرببلا که خواهم رفت

علیرضا خاکساری

 ✦✦✦

شب عید است و پر در آوردم
ز غزل خانه سر در آوردم

تا به عشقش ترانه بنویسم
دو سه تا لوح و دفتر آوردم

شب میلاد پور شمس شموس
غزلی تازه و تر آوردم

مددی یا محمدبن علی
مددی یابن حیدر آوردم

کمترینم ولی به رسم ادب
مدحیه‌های بهتر آوردم

چه کنم بی بضاعتم دیگر
پای عشقش فقط سر آوردم

تا که روی مرا زمین نزند
به میان نام مادر اوردم

قلمم محو شور وشینی شد
غزلم باز کاظمینی شد

✦✦✦

سر ما و قدوم یار نُهُم
دل ما و تب نگار نهم

بارالها سری به سجده ی شکر
میگذارم برای بار نهم
می رسد حضرت ولی الله
میرسد صاحب اختیار نهم

روی بال فرشته می‌آید
وارث تیغ ذوالفقار نهم

علوی‌ها به گوش، می‌اید
یل بی باک تک سوار نهم

جد و اباد من گدای درش..
من شدم نیز خاکسار نهم

✦✦✦

بچه آهویی از قضا شادم
که ز اول به دامش افتادم

نه فقط دلبر امام رضاست
بلکه تاج سر امام رضاست

به لالائی عمه وابسته است
خوشی خواهر امام رضاست

روی بال فرشته‌ها نه نه
زیر بال و پر امام رضاست

کوری چشم ابتران حسود
سوره ی کوثر امام رضاست

خاطرش را پدر چه میخواهد
روز وشب محضر امام رضاست

ز طفولیتش عزادار
روضه ی مادر امام رضاست

گوشه ی حجره کربلایش بود
او علی اکبر امام رضاست

گل بی برگ میشود آخر
او جوان مرگ میشود آخر

علیرضا خاکساری

✦✦✦

حاتم از یک تارِ مویت خلق شد، ابنُ الرّضا
کلِّ عالم ز آبرویت خلق شد، ابنُ الرّضا
صد بهشت از عطر و بویت خلق شد ابنُ الرّضا
ماه، از اکسیرِ رویت خلق شد ابنُ الرّضا

سائلِ کوی توأم، آقا…”تَصَدَّقْ”بر گدا
تابِ گیسوی توأم، آقا…”تَصَدَّقْ”بر گدا

قلبِ ما بابُ المجانین و کرامت از شما
راهِ تو بابُ المُراد و استقامت از گدا
شاهْ راهِ سائلان، بابُ الجوادِ بنُ الرّضا
اسمِ اعظم، نامِ تو باشد به درگاهِ خدا

ای علیِّ اکبرِ دوّم، عزیزِ فاطمه
بَه چه شیرین، بردنِ نامَت کنارِ علقمه

علقمه، بابُ الحوائج، نامِ تو غوغا کند
«یا جواد» و «یا جواد»، عباس هم امضا کند
بعدِ یک کرب و بلا، شوری به دل برپا کند
آخرش هم کاظمینِ تو گره را وا کند

میروم یک روز از کرب و بلا تا کاظمین
با شعارِ «یا جواد» و «یا لَثاراتَ الحسین»

دستِ خالی آمدم، ای سفره دارِ محترم
از گدایانِ توأم، ای سایه ات روی سَرَم
ای فدای چشم هایت هم پدر هم مادرم
حاجتم این است: یک شب، پا برهنه، در حَرَم

در حَرَم، آرام، یک گوشه، من و ذکرِ «رضا»
روضه میخوانم برای غربتِ خونِ خدا
روضه ی مادر، علی، با دستِ بسته، کوچه ها
یادی از قبرِ حسن، در حسرتِ ایوانْ طلا

جان فدای قلبِ بی تابِ تو و بابای تو
غرق در داغِ علی و فاطمه، دنیای تو

عرضِ خود را اینچنین میبندم و رَد میشوم
از غلامانِ توأم، هر چند هم بد میشوم
از دعاهای شما، راهیِ”مشهد”میشوم
میروم مشهد، همانجا وقفِ مرقد میشوم

ای جوادِ بنُ الرّضا، بابُ الجوادت محشر است
رفتن از بابُ الجواد، از هر دَری شیرین تر است

✦✦✦

هر چند زیبا دیده ام، باز این دلم شیدا نشد
جز با خیال روی تو، کنج دلم غوغا نشد

ای بحر جود و بخششو، دلدادگی و دلبری
کو قطره ی سرگشته ای، کز لطف تو دریا نشد

روح تعالی هستی و، ما را به بالا می کشی
در محضرت کو ذره ای، کز یمن تو والا نشد

از بس کرم داری تو ای، روح کرم اوج سخا
هر سائلی سویت شده، محتاج در دنیا نشد

صدها هزاران حاتم، طایی به دنبال تواند
از بس کرامت داری و، با تو کسی همتا نشد

با هر نگاه دلکشت، عقده گشایی می کنی
در درگه ات آیا کسی، عقده ز جانش وا نشد؟

در کاظمین تو کسی، آیا زیارت آمده
کز جود بی پایان تو، در عشق بی پروا نشد

✦✦✦

ای کسی که هر گره با دست تو وا می شود
دردهای بی دوا با تو مداوا می شود

راه بیرون آمدن از سختی و غم یاد توست
در شدائد، رحمت و لطف تو پیدا می شود

این گرفتاری زبان شکر من را هم گرفت
زشتی این روزها، با شکر زیبا می شود

ترس تنگی نفس یا ترس از تنگی قبر
ترس دارد بنده از وقتی که تنها می شود

التماست می کنم فورا گناهم را ببخش
گر نبخشی قامتم زیر گنه تا می شود

زحمت من را فقط مادر تقبل می کند
بچه بد، دست بر دامان زهرا می شود

هر مریضی را به درگاه رضا می آورند
خوش بحال ما که خوشحال است و بابا می شود

آمدم باب الجواد و می روم باب الحسین
با علی اصغر نمی دانی چه غوغا می شود

جای خواب شیرخواره نرم باشد بهتر است
زیر پا ارباب افتاده است و بلوا می شود

می کشد خنجر ولی اصلا نمی برد سرش
پیش چشم خواهرش از سینه اش پا می شود

پیش چشم مادرخود از قفا افتاده و
نعل های تازه ای پایین و بالا می شود

رضا دین پرور

✦✦✦

ته این کوچه هرکه پشت در است..
به گدایی خویش معتبر است
نه پی نان نه فکر سیم و زر است
او نیازش به یار بیشتر است

امشب اینجا کرم فراوان است
نام این کوچه هم خراسان است

سالها شبهه بود در سرها
امتحان شد تمام باورها
تا که آمد امید نوکرها
کوری چشمهای ابترها

بعد پنجاه سال سر زد ماه..
جلوه گر شد جواد ال الله

این پسر آمده ولی باشد
شرف الشمس صیقلی باشد
احمد خانه ی علی باشد
کرمش بی معطلی باشد

هرچه میخواهی از کریم‌ بخواه
سائلین جواد بسم الله!

اهل تقوا مرید تقوایش
جلد قرآن کجاست؟لبهایش
ملکوت است قد و بالایش
نذر کرده براش بابایش

در جلال و جمال محشری است
بیشتر از بقیه مادری است

رضوی بود جلوه ذاتش
همه جا ریخته ست آیاتش
بین سجده شدست میقاتش
خود حق میرود ملاقاتش..

روی فیروزه نام او حک شد
رجب از مقدمش مبارک شد

ما مریدیم و او همیشه مراد
او جواد و بقیه عبدجواد
بارها پشت پنجره فولاد
به جوادش رضا براتم داد

اوست دلگرمی حسینی ها
قبله ی اصل کاظمینی ها

ساقیا می بده شراب آمد
از پس پرده آفتاب امد
جان ارباب رب آب آمد
نفس حضرت رباب آمد

کیست این مه نواده حیدر
پیر میخانه بلا اصغر

هیبتش هیبت پیمبرهاست
گریه اش تار و مار لشگرهاست
کی حریفش سنان و خنجرهاست
فتح کردن مرام حیدرهاست

تا زگهواره رو به میدان کرد
لشگر کوفه را هراسان کرد..

حیف باب و پر کبوتر سوخت
حنجرش پاره پاره شد سر سوخت
پدرش پیش روی لشگر سوخت
همه ی آرزوی مادر سوخت

نه سری مانده نه بدن دارد
شیرخواره مگر زدن دارد؟!

موسی علیمرادی

✦✦✦

می نویسم سر خط نام خداوندِ رضا
شعر…! امروز بپرداز به لبخند رضا

آن که با آمدنش آمده محشر چه کسی ست؟
از تو در آل نبی با برکت تر چه کسی ست؟

آن که با آمدنش عشق بیان خواهد شد
”عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد“

باز هم از سر خورشید حجاب افتاده؟
یا که از چهره ی این طفل نقاب افتاده؟

بی گمان حافظ چشمان تو ابروی تو بود
”دوش در حلقه ی ما قصه ی گیسوی تو بود“

آسمان از نفست یک شبه منظومه نوشت
روزی شعر مرا حضرت معصومه نوشت

عدد سائل این خانه زیاد است امروز
شعر وارد شده از باب جواد است امروز

بنویسید که تقویم بهاری بشود
روز او روز پسر نام گذاری بشود

خالق از دفتر توحید جناس آورده
جهل این قوم چرا چهره شناس آورده؟

شک ندارم که از این حیله ی ابتر مانده
رو سپیدی ست که بر چهره ی کوثر مانده

به رضا طعنه زدن جای تأسف دارد
گر چه یعقوب شده، مژده ی یوسف دارد

این جوان کیست که معنای قیامت شده است
سند محکم اثبات امامت شده است

گندمی باشد اگر رخ، نمکش بیشتر است
با پیمبر صفت مشترکش بیشتر است

این جوان کیست که سیمای پیمبر دارد
بنویسید رضا هم علی اکبر دارد

آخر شعر من از قلبِ هدف می گذرد
کاظمین تو هم از راه نجف می گذرد

تا ز مولا ننویسیم ادب کامل نیست
چون که بی نور علی ماه رجب کامل نیست

یا علی! یا اسد الله! عنان دست تو است
جلوه کن باز، یدالله! جهان دست تو است

مجید تال

شعر ولادت امام جواد محمدتقی (ع)

وقتی بساط عشق بازی چیده می‌شد
سجاده سبزی کنارش دیده می‌شد

یک پیرِ عاشق بادعای مستجابش
در امتحان عاشقی سنجیده می‌شد

صبرش اگر چه شهره ی هفت آسمان بود
گه گاهی از زخم زبان رنجیده میشد

گویا دوباره کوثری در بین راه است
کم کم سحر شام دل غمدیده می‌شد

از نور زهراییِ این فرزندخورشید
طومار غربت در جهان برچیده میشد

دانید این اسطوره دلدادگی کیست؟
در آسمانها این چنین نامیده میشد

او کیست؟ آقازاده شمس الشموس است
آرامش جان و دل سلطان طوس است

او مثل نوری جلوه کرد و بهترین شد
همچون رسول الله پیغمبر ترین شد

از آسمانها آمد و جاری تر از اشک
مانند زهرا مادرش کوثرترین شد

سر تا به پایش بود توحید مجسم
بر باده رب الکرم ساغر ترین شد

او چندسالی گرچه مهمان بود مارا
اما تجلی کرد و نام آور ترین شد

بر تار گیسویش گره خورده دل ما
این شاه زاده،تک پسر، دلبرترین شد

شد زنده یاد یوسف لیلا دوباره
ابن الرضا بود و علی اکبر ترین شد

در چند جایی که عیان شد غیرت او
با نام زهرا مادرش حیدر ترین شد

فرمودبابایش از او بهتر نباشد
مولود ازاو بابرکت تر نباشد

او آمد و ابن الرضایی کرد مارا
از برکت نامش خدایی کرد مارا

مشتی زخاکیم و قدم بر ما نهاد و
تاعرش بردو کبریایی کرد مارا

دست کریم این امام ذره پرور
یک عمر مشغول گدایی کرد مارا

صوت دل آرای مناجاتش سحر‌ها
سر مست جانان و هوایی کرد مارا

بوسیدن خال رطب دارش در این ماه
مهمان بزم باصفایی کرد مارا

یک قطره ی اشک از کنار سفره ی او
هر نیمه شب مردی بکایی کرد مارا

از گوشه صحن و سرای کاظمینش
مست حسین و کربلایی کرد مارا

نیمه نگاه اوست تسکین الفؤادم
کلب امیر کاظمین،عبدالجوادم

لبخند او آرامش جان رضاشد
یوسف شد و مهمان کنعان رضا شد

سجاده بابا شده گهواره ی او
لالایی اش آهنگ قرآن رضا شد

ابرو تکان می‌داد و بابا عشق میکرد
با غمزه ای جانانه جانان رضا شد

آمد که باقی مانده توحید باشد
با نام او شیعه مسلمان رضا شد

قدش عصای پیری ِ این پیرمرد است
قد راست کرد اصل ارکان رضا شد

هر کس که از باب الجواد آمد زیارت
با دست پر مشمول احسان رضا شد

قاسم نعمتی

✦✦✦

داده جنون هستی من را به باد
روز نخستی که شنیدم جواد

می چکد از کنج لبانم شراب
خانه ات آباد خرابم خراب

سنگ تراشی دل سنگم گرفت
تیشه زد و ساخت از آن دُر ناب

شانه زد و یکسره دل ریخت ریخت
در خم آن گیسوی پر پیچ و تاب

 وای اگر دست تو افتد دلم
فارغم از روز حساب و کتاب

جاذبه ی محض مرا نور کن
حضرت خورشید به جانم بتاب

جذبه پیغمبر اُمّی جواد
ای به ابی انت و اُمی جواد

نیست فقط روز مبادا کریم
هست همه روز و شبم با کریم

یاد گرفته است که بر هیچ کس
رو نزند این دلم الا کریم

هر چه گره بیشترم می‌زند
کم شود این فاصله‌ها … تا کریم

خواهش ما جرعه ای از آب بود
داد ولی پهنه ی دریا کریم

بس که در بسته زدم خسته ام
باز نشد هیچ در امّا کریم

در نزده در به روی ام باز کرد
باز همین طایفه اعجاز کرد

فیض مسیحایی ات عیسی بَرَد
دست به دامان تو موسی برد

از همه دل می‌برد آقای ما
بیشتر از حضرت زهرا برد

روی پرش لطف کن و پا گذار
رتبه ی جبریل به بالا برد

شکر برات حرم آخر رسید
ناله ی مجنون دل لیلا برد

بال بده تا حرم کاظمین 
با نفس وای حسینم … حسین

مثل همیشه دم ایوان طلا
نام تو شد نام تو سوگند ما

نام تو را گفتم و باران گرفت
خیس شد از گریه ی ما صحن‌ها

پنجره فولاد گره باز کرد
از من افتاده به لطف شما

مثل همیشه دم باب الجواد
حاجت ما بود که آقا رضا …

… جان جوادت ببرم کاظمین
تا که بخوانیم به پایین پا …

«آمدم ای شاه پناهم بده
خط امانی ز گناهم بده»

حسن لطفی

✦✦✦

هر که دل بُرد، دلبر ما نیست
هر که نازی فروخت، لیلا نیست
هر که هویی کِشَد، مسیحا نیست
هر کسی با تو نیست، با ما نیست
دلبر محض، غیر مولا نیست

کیست مولا و فیه نور ِاله
قد تجلّی بِنورهِ الله
گه خدا آینه است و مولا گاه
وسط و ابتدا و آخر راه
ذره ای فرق بین آنها نیست

عاشقان دف به کف ز حیرانی
صف کشیدند بر غزل خوانی
تا فِتد بر که فال قربانی
رحمت حق به قوم نصرانی
نزد آن شیعه کز تو شیدا نیست

مستم از عشق و خُم به دوش تویی
نُهمین بحر باده جوش تویی
پسر سلسله فروش تویی
حق تعالای هر سروش تویی
ورنه جبریل مرد اینها نیست

ای پدر خوانده ی پیاله و خُم
هو تویی ای عزیز یازدهم
ای امیر عمارت مردم
تو به «نحنُ» بناز و من «انتم»
که کتابت به شرح آتانی است

اربعینی به شیشه می‌بوده
کس نداند که تاک کِی بوده
مِهر یا این که تیر و دِی بوده
چون عروس علی ز ری بوده
نیمی از این شراب ایرانی است

شه به بزم جلوس می‌آید
منکر او عبوس می‌آید
جان سلطان طوس می‌آید
یا انیس النفوس می‌آید
جان دهیدش، گهِ تماشا نیست

محمد سهرابی

شعر ولادت امام جواد محمدتقی (ع)

قسم به آنکه به گنجشک بال و پر داده است
همان که بال قنوت دم سحر داده است

قسم به سوره ی خورشید و آیه آیه ی آن
که نور را به دل روشن بشر داده است

قسم به آه درختی بدون بَر که به جبر
شکوه ساقه ی خود را به یک تبر داده است

دمیده بر دم صور مدینه اسرافیل
ترانه خوانده و آواز عشق سر داده است

که‌هان تمامی هفت آسمان نظاره کنید
فلک به دامن خورشیدتان قمر داده است

کسی که وارث پیغمبر است ابتر نیست
خدا دوباره به این خاندان پسر داده است

پسر نه، کوثر قرآن ضامن آهو
جواد آل علی جان ضامن آهو

همان که سجدگهش آسمان عیسی شد
همان که خاک درش کوه طور موسی شد

همان که آرزویش بر دل زکریا ماند
همان که دیدن او آرزوی یحیی شد

همان که ذره شد از لطف چشم او خورشید
همان که قطره ز شوق نگاش دریا شد

همان که روشنی چشم آسمانی‌هاست
ستاره ی سحر آسمان بابا شد

همان که در وسط طعنه‌ها و تهمت‌ها
رسید و قصه ی کوثر دوباره احیا شد

مدینه مکه و ریحانه هم خدیجه ی آن
رضا رسول خدا و جواد، زهرا شد

رسید سیب بهشت خدا، خدا را شکر
رسید یوسف یعقوب ما، خدا را شکر

به شیوه ی پدر این چشم مهربان شده است
همان نگاه، همان عاطفه، همان شده است

همان صمیمیت و گرمی و صفای سبز
همان پناه که آهو دخیل آن شده است

اگر غلط نکنم بوی یاس می‌آید
اگر درست بگویم رضا جوان شده است

جواد جود خداوند آسمانها هست
که با زبان زمینی او بیان شده است

منم گدای امامی که قرص مهر و ماه
به دست سائل او مثل قرص نان شده است

فقط نه ملجأ حاجات مردمان زمین
که مأمن همه ی آسمانیان شده است

کسی که سائل این خانه هست می‌داند
جواد، جود کند سائلی نمی ماند

مخاطب همه ی نامه‌های من شده ای
توسلی همه روزه برای من شده ای

خودت نه حرز جوادت برای ما کافی ست
هزار شکر خدا را دعای من شده ای

در این زمین که هوای نفس کشیدن نیست
حیات من نفس من هوای من شده ای

دلم بهانه صحن تو دارد آقا باز
بهانه ی سفر کربلای من شده ای

مرا سفر، سفر کاظمین قسمت کن
مرا زیارت قبر حسین قسمت کن

محسن عرب خالقی

✦✦✦

می‌نویسم سر خط نام خداوندِ رضا
شعر امروز بپرداز به لبخند رضا

آنکه با آمدنش آمده محشر چه کسی ست؟
از تو در آل نبی با برکت تر چه کسی ست؟

آنکه از آمدنش عشق بیان خواهد شد
«عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد»

آسمان! از سر خورشید تو خواب افتاده؟
یا که از چهره ی این طفل نقاب افتاده؟

بی گمان حافظ چشمان تو ابروی تو بود
«دوش در حلقه ی ما قصه ی گیسوی تو بود»

آسمان از نفسش یک شبه منظومه نوشت
روزی شعر مرا حضرت معصومه نوشت

عدد سائل این خانه زیاد است امروز
شعر وارد شده از باب جواد است امروز

باز با لطف رضا کار من آسان شده است
کاظمین دلم امروز خراسان شده است

دوست دارم که بگردم حرم مولا را
بوسه باران کنم از یاد تو پائین پا را

بنویسید که تقویم بهاری بشود
روز او روز پسر نام گذاری بشود

خالق از دفتر توحید جناس آورده
جهل این قوم چرا چهره شناس آورده؟

شک ندارم که از این حیله ی ابتر مانده
رو سپیدیست که بر چهره ی کوثر مانده

به رضا طعنه زدن جای تأسف دارد
گرچه یعقوب شده، مژده ی یوسف دارد

این جوان کیست که معنای قیامت شده است
سند محکم اثبات امامت شده است

گندمی باشد اگر رخ، نمکش بیشتر است
با پیمبر صفت مشترکش بیشتر است

این جوان کیست که سیمای پیمبر دارد
بنویسید رضا هم علی اکبر دارد

اهل بیت آینه ی بی مثل قرآن اند
این جوان کیست که از خطبه ی او حیرانند؟

نسل در نسل، شما مایه ی ایمان منید
من نفس می‌کشم از اینکه شما جان منید

نزند دشمنت از روی حسادت نظرت
چند روزیست پریشان شدم آقا! پسرت…

غصه ای نیست اگر این همه دشمن دارد
پسرت حرز تو را تا که به گردن دارد

پسرت مثل علی بوده، امیر است امیر
پسرت چشمه ی جوشان غدیر است غدیر

آخر شعر من از قلبِ هدف می‌گذرد
کاظمین تو هم از راه نجف می‌گذرد

تا ز مولا ننویسیم ادب کامل نیست
چون که بی نام علی ماه رجب کامل نیست

یا علی یا اسد الله! عنان دست تو است
جلوه کن باز، یدالله! جهان دست تو است

مجید تال

شعر ولادت امام جواد محمدتقی (ع)

مولودی ولادت امام جواد (ع)

آسمان جای گل ریزد ستاره 
جلوه گر شد محمّدی دوباره 
می‌کند بر رخش رضا نظاره

عید ابن الرضاست 
غرق نورش فضاست

یا رضا یا رضا چشم تو روشن

در گلستان وحی گل وا شد امشب 
وجه غیب خدا پیدا شد امشب 
حجت حق، رضا بابا شد امشب

جود و احسان گداش 
جان عالم فداش

یا رضا یا رضا چشم تو روشن

نهمین حجت خالق سرمد 
کنیه او جواد، نامش محمّد 
به جلال و جمال و جاه احمد

مات حسنش ملک 
محو رویش فلک

یا رضا یا رضا چشم تو روشن

همه اهل کرم، گدای کویش 
چشم ارباب معرفت به سویش 
جای گل‌بوسه رضا به رویش

به جلالش درود 
به جمالش درود

یا رضا یا رضا چشم تو روشن

آسمان! جلوه جانانه بنگر 
سرِ دست رضا دردانه بنگر 
روی ریحانه ریحانه بنگر

این همان جواد است سیدالعباد است

یا رضا یا رضا چشم تو روشن

ای دل اهل عالم حرم تو 
ظرف ما پر شده از کرم تو 
صورت ما و خاک قدم تو

شب عیدت تمام، سر 
دهیم این کلام:

یا رضا یا رضا چشم تو روشن

✦✦✦

خنده بر روی لب اهلِ ولا مبارکه 
جشنِ میلاد جواد بنُ الرضا مبارکه

این خجسته جشنِ میلاد 
تهنیت باد تهنیت باد

ای عزیز مرتضی مولا جواد بنُ الرّضا

دیده عشّاقِ آل مصطفی گردیده تر 
چون که در ماهِ رجب ماهِ رضا شد جلوه‌گر

این خجسته جشنِ میلاد 
تهنیت باد تهنیت باد

ای عزیز مرتضی مولا جواد بنُ الرّضا

ای محبین با نوای یا رضا و یا حسین 
وعده دلدادگان هم کربلا هم کاظمین

این خجسته جشنِ میلاد 
تهنیت باد،تهنیت باد 

ای عزیز مرتضی مولا جواد بنُ الرّضا

هر چه گویم از مقامات و کراماتش کم است 
تاری از قُنداقه‌اش حبل المتین عالَم است

این خجسته جشنِ میلاد 
تهنیت باد تهنیت باد

ای عزیز مرتضی مولا جواد بنُ الرّضا

سائل و محتاج لطف او همه دنیا بُوَد 
رزق کلّ معتکف‌ها دست این آقا بُوَد

این خجسته جشنِ میلاد 
تهنیت باد تهنیت باد

ای عزیز مرتضی مولا جواد بنُ الرّضا

✦✦✦

زندگی شمس الشموسی
آقازاده شاه طوسی

آسمونیا دسته دسته
میان برا گهواره بوسی

 ذکر باب المراد
سیدی یا جواد (ع)

پدر با نگاهت ترانه مادر می‌گیره
مدینه دوباره بوی علی اکبر (ع) می‌گیره

امشب خدایی شد دلم
ابن الرضایی شد دلم

دلبر بی نظیر
دست ما رو بگیر

شده چشم زهرا (س) به برق چشمای تو روشن
قیامت ماها رو به یه نگاه تو می‌بخشن

ما ریزه خواره خونه‌تیم
عمریه که دیونه‌تیم

مولا جواد ابن الرضا (ع)

قرار دل بی قرارا
وا می‌کنی گره ز کارا

خدا داده روزیم و دسته
آقای همه سفره دارا

خدا که یه دونه امام رضا (ع) بیشتر نداره
خدائیش و پای پسر این آقا می‌ذاره

فریاد مستی می‌زنم
عبد و غلام تو منم

مولا جواد ابن الرضا (ع)

قاسم نعمتی

شعر ولادت امام جواد (ع)
شعر ولادت امام جواد (ع)

شعر کوتاه ولادت امام جواد (ع)

امشب به شبستان ولایت قمر آمد
خورشید جمالات خدا جلوه‌گر آمد

طوبـای تمنـای رضـا را ثمـر آمد
در بیت رضا بـاز رضای دگـر آمد

میـلاد جـواد‌بـن جـوادبـن جـواد است
این باب مراد است مراد است مراد است

✦✦✦

خیزید که امشب شب شادی و سرور است
خیزیـد کـه میــلاد تجلیگــه نــور است

هر لحظه هزاران شب شوق و شب شور است
از پـا ننشینیـد شـب صبـح ظهــور است

رخسـار خداونـد، عیان آمده امشب
یا باز، محمّد به جهان آمده امشب؟

این موهبت و لطف خداداد، مبارک
بر آل محمّـد شـب میـلاد، مبارک

این عید بود بر همه اعیاد، مبارک
میـلاد جـوادبـن‌رضا بـاد، مبارک

جود و کرم و لطف حق آغاز شد امشب
قرآن به روی دست رضا باز شد امشب

✦✦✦

سـر تـا بـه قدم آینـۀ حسن خدایی
کارش ز همه خلق جهان عقده‌گشایی

جان همگـان در قـدمش باد فدایی
جود آمـده بـر درگـه او بهـر گدایی

در وسعـت ملـک ازلـی نـور ببینید
ای چشم بد از ماه رخش دور! ببینید

✦✦✦

ای ماه رجب بوسه بزن بر سر و رویش
ای مهر ببـر سجده به خاک سر کویش

ای لیلۀ قـدر این تـو و این طرۀ مویش
ای خلـق خـدا روی بیـارید بـه سویش

این باب کرم، باب دعا، باب مراد است
والله جواد است جواد است جواد است

✦✦✦

ای چشم رضا محـو تماشای جمالت
جبریل، پرش سوخته در سیر کمالت

خورشید بـرد سجده به ایوان جلالت
میراث محمّد شرف و خُلق و خصالت

بالیده رضا لحظه‌به‌لحظه به وجودت
مشهورتر از کـل امامان شده جودت

✦✦✦

داده است خداوند به فضل تو گواهی
در کودکی‌ات سینـه پـر از علـم الهی

دادی خبـر از ابـر و هوا و یم و ماهی
مأمون که نبودش به درون غیر سیاهی

گویی که شراری شد و یکباره برافروخت
در آتش بغض و حسد و کینۀ خود سوخت

✦✦✦

در سن طفولیتت ای عالِم عالَم
علم ازل و علـم ابد بود مجسم

زانو زده در محضر تو زادۀ اکثم
نه زادۀ اکثم که تمام علما هم

تـا زنگ ز آینـۀ دل‌هـا همه شوید
قرآن به زبان تو سخن گفته و گوید

✦✦✦

من سائل لطف و کرمت بودم و هستم
هرجا که روم در حرمت بودم و هستم

یک قطرۀ کوچک ز یمت بوده و هستم
موری سـر خاک قدمت بودم و هستم

با آن که گناهم را دانستی و دانی
آنی ز دل خویش نراندی و نرانی

هرچنـد کـه دائم خجلم از گل رویت
سوگند بـه رویت نـروم از سـر کویت

امـروز دگـر گشتـم ریـگ تـه جویت
ای لطف و کرم عادت و احسان همه خویت

تنها نه ز رأفت به روی دوست بخندی
بر دشمن خـود هم در این خانه نبندی

✦✦✦

من شاخۀ خـاری به گلستان شمایم
هرجا بنشینم بـه سـر خوان شمایم

یک عمر نمک‌گیـر نمکدان شمایم
از لطف شمـا نیـز ثنـاخوان شمایم

ای چشم تـو چشم کـرم و لطف الهی
باشد که به «میثم» کنی از لطف نگاهی

غلامرضا سازگار

✦✦✦

تو هستی جلوه ای از حق تبارک
که نامت گشته بر قلب همه حک

فرشته ها همه گویند بر لب
جواد ابن الرضا عیدت مبارک

✦✦✦

بر حاجت دل باب مراد آمده است
دلدار و نگار خوش نهاد آمده است

جبریل بیا ز آسمان ها به زمین
گل ریز که حضرت جواد آمده است

✦✦✦

مبارک باد این میلاد خرسند
مبارک بر پدر این گونه فرزند

ز بعد سال ها با این ولادت
به لب های رضا بنشسته لبخند

✦✦✦

ببار ای بارش رحمت برایم
ببین چشم انتظار ابرهایم

پس از عمری دعا و سوز بابا
خدا داده تو را ای مقتدایم

✦✦✦

گذشته سال ها از عمر دلبر
عدو باب تو را می خوانده ابتر

چهل سال است و اندی که گذشته
چه خوش جاری شدی مانند کوثر

در پایان ضمن تبریک ولادت نهمین امام شیعیان امیدواریم از مجموعه اشعار فوق حظ و بهره کافی را برده باشید. برخی از این اشعار برگرفته از وبسایت حدیث اشک است.

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید