همه چیز درباره زیارت غدیریه امام هادی (ع)

زیارت غدیریه از جمله زیارت‌های امام علی (ع) است که از امام هادی (ع) نقل شده است. امام هادی (ع) این دعا را در سالروز غدیر خم روایت کرده اند.

ستاره | سرویس مذهبی – اگر تا به حال نام زیارت غدیریه به گوشتان نخورده بهتر است که این مقاله را حتما مرور کنید تا از کیفیت آن مطلع بشوید. ستاره در این مقاله علاوه بر سند، راوی و زمان خواندن زیارت غدیریه متن و ترجمه این زیارت را به همراه فایل صوتی و اپلیکیشن آن را برای شما فراهم کرده است.

 

زیارت غدیریه
زیارت غدیریه

 

زیارت غدیریه از کیست؟

این زیارت را امام هادی (ع) زمانی که به دستور معتصم عباسی از مدینه به سامرا فراخوانده شد در هنگام رسیدن به شهر نجف در روز عید غدیر، مرقد امام علی (ع) را اینگونه زیارت کرد.

 

سند زیارت غدیریه امام هادی

تمام راویان این زیارت شیعه هستند و سند آن به این شرح است: ابن مشهدی از ابوالفضل شاذان بن جبرئیل قمی از عمادالدین محمد بن ابوالقاسم طبری از ابوعلی فرزند شیخ طوسی از پدرش از شیخ مفید از ابن قولویه قمی از شیخ کلینی از علی بن ابراهیم قمی از پدرش از ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی و عثمان بن سعید عمری از امام حسن عسکری (ع) از امام هادی (ع).

 

زمان خواندن زیارت غدیریه

خواندن این دعا در روز عید غدیر توصیه شده است اما شیخ عباس قمی با استناد به سخن عثمان بن سعید خواندن این زیارت را در هر روز و از راه دور و نزدیک توصیه می‌کند.

 

متن زیارت غدیریه به همراه ترجمه

زیارت غدیریه – فایل صوتی

زیارت غدیریه – pdf

 

السَّلامُ عَلَى مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ
سلام بر محمد رسول خدا، خاتم پيامبران
وَ سَيِّدِ الْمُرْسَلِينَ وَ صَفْوَةِ رَبِّ الْعَالَمِينَ
و سرور رسولان و برگزيده پروردگار جهانيان
أَمِينِ اللَّهِ عَلَى وَحْيِهِ وَ عَزَائِمِ أَمْرِهِ
امين خدا بر وحى و دستورات قطعى الهى
وَ الْخَاتِمِ لِمَا سَبَقَ وَ الْفَاتِحِ لِمَا اسْتُقْبِلَ
و ختم كننده آنچه گذشته و گشاينده آنچه خواهد آمد
وَ الْمُهَيْمِنِ عَلَى ذَلِكَ كُلِّهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ وَ صَلَوَاتُهُ وَ تَحِيَّاتُهُ.
و چيره بر همه اينها و رحمت و بركات و درودها و تحيات خدا بر او باد.
السَّلامُ عَلَى أَنْبِيَاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ
سلام بر پيامبران خدا و رسولانش
وَ مَلائِكَتِهِ الْمُقَرَّبِينَ وَ عِبَادِهِ الصَّالِحِينَ.
و فرشتگان مقرب و بندگان شايسته اش.
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ سَيِّدَ الْوَصِيِّينَ
سلام بر تو اى اميرمؤمنان و سرور جانشينان
وَ وَارِثَ عِلْمِ النَّبِيِّينَ وَ وَلِيَّ رَبِّ الْعَالَمِينَ
و وارث دانش پيامبران و ولى پروردگار جهانيان
وَ مَوْلايَ وَ مَوْلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ.
و مولاى من و مولاى مؤمنان، و رحمت و بركات خدا بر او باد.
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلايَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ
سلام بر تو اى مولاى من اى اميرمؤمنان
يَا أَمِينَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ سَفِيرَهُ فِي خَلْقِهِ
اى امين خدا بر روى زمينش و سفير او در خلقش
وَ حُجَّتَهُ الْبَالِغَةَ عَلَى عِبَادِهِ.
و حجت رسايش بر بندگان.
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا دِينَ اللَّهِ الْقَوِيمَ وَ صِرَاطَهُ الْمُسْتَقِيمَ.
سلام بر تو اى دين معتدل خدا، و راه راستش.
السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا النَّبَأُ الْعَظِيمُ الَّذِي هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُونَ وَ عَنْهُ يُسْأَلُونَ
سلام بر تو اى خبر بزرگى كه آنها در آن اختلاف كردند و از آن بازخواست شوند.
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ آمَنْتَ بِاللَّهِ وَ هُمْ مُشْرِكُونَ
سلام بر تو اى اميرمؤمنان، به خدا ايمان آوردى، در حالى كه همه شرك مى ورزيدند
وَ صَدَّقْتَ بِالْحَقِّ وَ هُمْ مُكَذِّبُونَ
و حق را تصديق گفتى وقتى كه آنان تكذيب مى نمودند
وَ جَاهَدْتَ [فِي اللَّهِ] وَ هُمْ مُحْجِمُونَ [مُجْمِحُونَ]
و جهاد كردى و آنان از جهاد عقب نشينى مى كردند
وَ عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّينَ
خدا را عبادت كردى، در حالى كه خالص نمودى براى او دين را
صَابِرا مُحْتَسِباً حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ
صبر كردى و به حساب خدا گذاشتى، تا مرگ تو را در رسيد
أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ.
آگاه باشيد لعنت خدا بر ستمكاران.
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَيِّدَ الْمُسْلِمِينَ وَ يَعْسُوبَ الْمُؤْمِنِينَ
سلام بر تو اى آقاى مسلمانان و رئيس دين
وَ إِمَامَ الْمُتَّقِينَ وَ قَائِدَ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ
و پيشواى اهل تقوا و مقتداى سپيدرويان و رحمت و بركات خدا بر تو باد
أَشْهَدُ أَنَّكَ أَخُو رَسُولِ اللَّهِ وَ وَصِيُّهُ وَ وَارِثُ عِلْمِهِ
شهادت مى دهم كه تويى برادر رسول خدا، جانشين و وارث علمش
وَ أَمِينُهُ عَلَى شَرْعِهِ وَ خَلِيفَتُهُ فِي أُمَّتِهِ،
و امين او بر قانونش و جانشين او در امتش
وَ أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ صَدَّقَ بِمَا أُنْزِلَ عَلَى نَبِيِّهِ
و اول كسى كه به خدا ايمان آورد، و آنچه را بر پيامبرش نازل شده بود تصديق كرد
وَ أَشْهَدُ أَنَّهُ قَدْ بَلَّغَ عَنِ اللَّهِ مَا أَنْزَلَهُ فِيكَ
و شهادت مى دهم كه آن حضرت همه آنچه را خدا درباره تو نازل كرد به مردم رساند
فَصَدَعَ بِأَمْرِهِ وَ أَوْجَبَ عَلَى أُمَّتِهِ فَرْضَ طَاعَتِكَ وَ وِلايَتِكَ
و امر خدا را درباره تو با صداى بلند اعلام كرد و بر امتش حتمى بودن طاعت و ولايتت را واجب نمود
وَ عَقَدَ عَلَيْهِمُ الْبَيْعَةَ لَكَ
و بيعت تو را بر عهده آنان نهاد
وَ جَعَلَكَ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ
و حضرتت را نسبت به مؤمنان سزاوارتر از خودشان قرار داد
كَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ كَذَلِكَ
چنان كه خدا خود او را اين چنين قرار داد
ثُمَّ أَشْهَدَ اللَّهَ تَعَالَى عَلَيْهِمْ فَقَالَ
سپس پيامبر اسلام خدا را بر مردم شاهد گرفت و فرمود:
أَ لَسْتُ قَدْ بَلَّغْتُ.
آيا من آن نيستم كه رساندم.
فَقَالُوا اللَّهُمَّ بَلَى.
همه گفتند: به خدا آرى.
فَقَالَ اللَّهُمَّ اشْهَدْ وَ كَفَى بِكَ شَهِيداً وَ حَاكِماً بَيْنَ الْعِبَادِ
پس فرمود: خدايا گواه باش و تو براى گواهى و حاكميت بين بندگان کفایت می کنی.
فَلَعَنَ اللَّهُ جَاحِدَ وِلايَتِكَ بَعْدَ الْإِقْرَارِ
پس خدا لعنت كند منكر ولايتت را بعد از اقرار
وَ نَاكِثَ عَهْدِكَ بَعْدَ الْمِيثَاقِ
و شكننده پيمانت را پس از پيمان بستن
وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ وَفَيْتَ بِعَهْدِ اللَّهِ تَعَالَى
و شهادت مى دهم كه تو به عهد خداى تعالى وفا كردى
وَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى مُوفٍ لَكَ بِعَهْدِهِ
و خداى تعالى وفا كننده به عهد خويش براى توست
وَ مَنْ أَوْفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهِ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً
و هركس به آن پيمانى كه با خدا بسته وفا كند، خدا پاداش بزرگى به او خواهد داد
وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ الْحَقُّ الَّذِي نَطَقَ بِوِلايَتِكَ التَّنْزِيلُ
و شهادت مى دهم كه تويى اميرمؤمنان آن حقى كه قرآن به ولايتت گويا شد
وَ أَخَذَ لَكَ الْعَهْدَ عَلَى الْأُمَّةِ بِذَلِكَ الرَّسُولُ
و رسول خدا در اين زمينه براى تو از امتت پيمان گرفت
وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ وَ عَمَّكَ وَ أَخَاكَ الَّذِينَ تَاجَرْتُمُ اللَّهَ بِنُفُوسِكُمْ
و شهادت مى دهم كه تو و عمو و برادرت كسانى هستيد كه با خدا با جان هايتان معامله كرديد
فَأَنْزَلَ اللَّهُ فِيكُمْ
پس خدا اين آيه را در حق شما نازل كرد:
إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ
به درستى كه خدا از مؤمنان خريد جانها و اموالشان را، كه در عوض بهشت براى آنان باشد
يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ
و در راه خدا پيكار مى كنند، پس مى كشند و كشته مى شوند
وَعْدا عَلَيْهِ حَقّا فِي التَّوْرَيةِ وَ الْإِنْجِيلِ وَ الْقُرْآنِ
وعده اى است بر او، محقق شده در تورات و انجيل و قرآن
وَ مَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ
و كيست كه به عهد خود وفادارتر از خدا باشد
فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ
پس شادى كنيد به معامله اى كه انجام داديد
وَ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ
و اين است آن رستگارى بزرگ
التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ
آنانند توبه كنندگان، عبادت كنندگان، روزه گيران، ركوع كنندگان، سجودكنندگان
الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ
امركنندگان به معروف، نهى كنندگان از منكر
وَ الْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ
و نگهبانان حدود خدا، و به مؤمنان بشارت ده
أَشْهَدُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَنَّ الشَّاكَّ فِيكَ مَا آمَنَ بِالرَّسُولِ الْأَمِينِ
شهادت مى دهم اى اميرمؤمنان كه شك كننده درباره تو به رسول امين ايمان نياورده
وَ أَنَّ الْعَادِلَ بِكَ غَيْرَكَ عَانِدٌ [عَادِلٌ] عَنِ الدِّينِ
و اينكه روى گرداننده از ولايت تو به ولايت غير، معاندانه روى گردان از دين است
الْقَوِيمِ الَّذِي ارْتَضَاهُ لَنَا رَبُّ الْعَالَمِينَ
دين ميانه اى كه پروردگار جهانيان براى ما پسنديده
وَ أَكْمَلَهُ بِوِلايَتِكَ يَوْمَ الْغَدِيرِ
و آن را روز غدير به ولايت تو كامل نموده است
وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ الْمَعْنِيُّ بِقَوْلِ الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ
و گواهى مى دهم كه در اين گفته خداى عزيز رحيم، مقصود تويى:
وَ أَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيما فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ
به حقيقت اين است راه راست من، از آن پيروى كنيد و راههاى ديگر را پيروى ننماييد
فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ ضَلَّ وَ اللَّهِ
كه شما را از راه او پراكنده كند، به خدا سوگند گمراه شد
وَ أَضَلَّ مَنِ اتَّبَعَ سِوَاكَ وَ عَنَدَ عَنِ الْحَقِّ مَنْ عَادَاكَ.
و گمراه كرد كسى كه از غير تو پيروى نمود و كسى كه تو را دشمن داشت، ستيزه ورزان از حق روى گرداند.
اللَّهُمَّ سَمِعْنَا لِأَمْرِكَ وَ أَطَعْنَا وَ اتَّبَعْنَا صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ
خدايا امرت را شنيديم و اطاعت كرديم و راه راست تو را پيروى نموديم
فَاهْدِنَا رَبَّنَا وَ لا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا إِلَى طَاعَتِكَ
پروردگارا ما را هدايت كن و بعد از اينكه ما را به طاعتت هدايت كردى دل هايمان را منحرف مساز
وَ اجْعَلْنَا مِنَ الشَّاكِرِينَ لِأَنْعُمِكَ
و ما را از سپاسگزاران نعمتهايت قرار ده
وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ لَمْ تَزَلْ لِلْهَوَى مُخَالِفاً وَ لِلتُّقَى مُحَالِفاً
و شهادت مى دهم كه تو پيوسته با هواى نفس مخالف و با پرهيزکارى هم پيمان
وَ عَلَى كَظْمِ الْغَيْظِ قَادِراً وَ عَنِ النَّاسِ عَافِياً غَافِراً
و به فرو خوردن خشم توانا و گذشت كننده از مردم و آمرزنده آنان بودى
وَ إِذَا عُصِيَ اللَّهُ سَاخِطاً
و زمانى كه خدا معصيت مى شود خشمناك
وَ إِذَا أُطِيعَ اللَّهُ رَاضِياً
و هنگامى كه اطاعت مى شود خشنودى
وَ بِمَا عَهِدَ إِلَيْكَ عَامِلاً
و به آنچه خدا با تو پيمان بسته بود عامل بودى
رَاعِياً لِمَا اسْتُحْفِظْتَ حَافِظاً
و آنچه نگهدارى اش از تو خواسته شده بود رعايت نمودى و آنچه به تو سپرده شده بود حفظ كردى
لِمَا اسْتُودِعْتَ مُبَلِّغاً مَا حُمِّلْتَ مُنْتَظِراً مَا وُعِدْتَ
و آنچه از حق بر عهده ات نهاده شده بود رساندى، و آنچه را به آن وعده داده شدى به انتظار نشستى
وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ مَا اتَّقَيْتَ ضَارِعاً
و شهادت مى دهم كه از روى زبونى محافظه كارى نكردى
وَ لا أَمْسَكْتَ عَنْ حَقِّكَ جَازِعاً
و در اثر بى تابى و عجز از گرفتن حقت باز نايستادى
وَ لا أَحْجَمْتَ عَنْ مُجَاهَدَةِ غَاصِبِيكَ [عَاصِيكَ] نَاكِلاً
و به خاطر ترس و وحشت، از پيكار با غاصبان ولايتت قدم به عقب نگذاشتى
وَ لا أَظْهَرْتَ الرِّضَى بِخِلافِ مَا يُرْضِي اللَّهَ مُدَاهِناً
و به علت سستى بر خلاف آنچه خدا را خشنود مى كند اظهار خشنودى ننموده
وَ لا وَهَنْتَ لِمَا أَصَابَكَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ،
و براى آنچه در راه خدا به تو در رسيده سست نشدى
وَ لا ضَعُفْتَ وَ لا اسْتَكَنْتَ عَنْ طَلَبِ حَقِّكَ مُرَاقِبا
و به خاطر ترس و زبونى از خواستن حقت ناتوان و درمانده نگشتى
مَعَاذَ اللَّهِ أَنْ تَكُونَ كَذَلِكَ بَلْ إِذْ ظُلِمْتَ
پناه به خدا از اينكه چنين باشى، بلكه زمانى كه مورد ستم واقع شدى
احْتَسَبْتَ رَبَّكَ وَ فَوَّضْتَ إِلَيْهِ أَمْرَكَ
به حساب پروردگارت گذاشتى و كارت را به او واگذار كردى
وَ ذَكَّرْتَهُمْ فَمَا ادَّكَرُوا وَ وَعَظْتَهُمْ فَمَا اتَّعَظُوا
و ستمكاران را پند دادى ولى نپذيرفتند و اندرز دادى ولى قبول نكردند
وَ خَوَّفْتَهُمُ اللَّهَ فَمَا تَخَوَّفُوا
و آنان را از خدا ترساندى ولى نترسيدند
وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ جَاهَدْتَ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ
و شهادت مى دهم كه تو اى اميرمؤمنان در راه خدا به حق جهاد كردى
حَتَّى دَعَاكَ اللَّهُ إِلَى جِوَارِهِ
تا اينكه خدا تو را بجوارش فرا خواند
وَ قَبَضَكَ إِلَيْهِ بِاخْتِيَارِهِ
و به اختيارش تو را به جانب خود قبض روح كرد
وَ أَلْزَمَ أَعْدَاءَكَ الْحُجَّةَ بِقَتْلِهِمْ إِيَّاكَ
و حجتت را بر دشمنانت ختم كرد، با به قتل رساندن تو را
لِتَكُونَ الْحُجَّةُ لَكَ عَلَيْهِمْ مَعَ مَا لَكَ مِنَ الْحُجَجِ الْبَالِغَةِ عَلَى جَمِيعِ خَلْقِهِ
تا حجت به سود تو و زيان باشد همراه با آنچه براى تو بود از حجت هاى رسا بر همه خلق.
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصا
سلام بر تو اى امير مؤمنان، خدا را خالصانه عبادت كردى
وَ جَاهَدْتَ فِي اللَّهِ صَابِراً وَ جُدْتَ بِنَفْسِكَ مُحْتَسِباً
و صابرانه در راه خدا جهاد نمودى و به حساب خدا جانبازى كردى
وَ عَمِلْتَ بِكِتَابِهِ وَ اتَّبَعْتَ سُنَّةَ نَبِيِّهِ
و به كتابش عمل نمودى و روش پيامبرش را پيروى كردى
وَ أَقَمْتَ الصَّلاةَ وَ آتَيْتَ الزَّكَاةَ
و نماز را بپا داشتى و زكات را پرداختى
وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ
و به معروف امر كردى، و تا توانستى از منكر نهى نمودى
مَا اسْتَطَعْتَ مُبْتَغِيا مَا عِنْدَ اللَّهِ رَاغِباً فِيمَا وَعَدَ اللَّهُ
طالب بودى آنچه را نزد خداست، راغب بودى در آنچه خدا وعده داد
لا تَحْفِلُ بِالنَّوَائِبِ وَ لا تَهِنُ عِنْدَ الشَّدَائِدِ
كاسه صبرت از پيشامدها لبريز نشد و هنگام سختي ها سست نگشتى
وَ لا تَحْجِمُ عَنْ مُحَارِبٍ
از مقابل هيچ جنگجويى بازنگشتى
أَفِكَ مَنْ نَسَبَ غَيْرَ ذَلِكَ إِلَيْكَ وَ افْتَرَى بَاطِلاً عَلَيْكَ
آن كه غير اين امور را به تو نسبت داد تهمت زد و به باطل دروغ بر تو بست
وَ أَوْلَى لِمَنْ عَنَدَ عَنْكَ
و مرگ بر كسى كه با اصرار بر مخالفت با تو از تو روى گرداند
لَقَدْ جَاهَدْتَ فِي اللَّهِ حَقَّ الْجِهَادِ
به راستى در راه خدا به حق جهاد كردى
وَ صَبَرْتَ عَلَى الْأَذَى صَبْرَ احْتِسَابٍ
و بر آزار مردم به نيكى صبر كردى صبرى به حساب خدا
وَ أَنْتَ أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ صَلَّى لَهُ
تويى اول كسى كه به خدا ايمان آوردى و براى او نماز خواندى
وَ جَاهَدَ وَ أَبْدَى صَفْحَتَهُ فِي دَارِ الشِّرْكِ
و جهاد كردى و خود را در خانه شرك براى حق آشكار نمودى
وَ الْأَرْضُ مَشْحُونَةٌ ضَلالَةً
در حالى كه زمين انباشته به گمراهى بود
وَ الشَّيْطَانُ يُعْبَدُ جَهْرَةً
و شيطان آشكارا عبادت مى شد
وَ أَنْتَ الْقَائِلُ
و تويى گوينده اين سخن:
لا تَزِيدُنِي كَثْرَةُ النَّاسِ حَوْلِي عِزَّةً وَ لا تَفَرُّقُهُمْ عَنِّي وَحْشَةً
كثرت مردم در پيرامونم عزتى به من نيفزايد و پراكنده شدن شان ترسى به من اضافه نكند
وَ لَوْ أَسْلَمَنِي النَّاسُ جَمِيعاً لَمْ أَكُنْ مُتَضَرِّعاً
و اگر همه مردم از من دست بردارند، نالان نشوم
اعْتَصَمْتَ بِاللَّهِ فَعَزَزْتَ
پناهنده به خدا شدى و عزت يافتى
وَ آثَرْتَ الْآخِرَةَ عَلَى الْأُولَى فَزَهِدْتَ
و آخرت را بر دنيا برگزيدى و پارسا گشتى
وَ أَيَّدَكَ اللَّهُ وَ هَدَاكَ وَ أَخْلَصَكَ وَ اجْتَبَاكَ
خدا تأييدت نمود و راهنمايى فرمود و در گردونه خلوص قرار داد و تو را برگزيد
فَمَا تَنَاقَضَتْ أَفْعَالُكَ وَ لا اخْتَلَفَتْ أَقْوَالُكَ
كردارهايت ضد و نقيض نشد و گفتارهايت اختلاف نيافت
وَ لا تَقَلَّبَتْ أَحْوَالُكَ وَ لا ادَّعَيْتَ وَ لا افْتَرَيْتَ عَلَى اللَّهِ كَذِباً
و حالاتت زير و رو نگشت و ادعاى بيهوده نكردى و بر خدا دروغ نبستى
وَ لا شَرِهْتَ إِلَى الْحُطَامِ وَ لا دَنَّسَكَ الْآثَامُ
و به متاع اندك دنيا طمع نورزيدى و گناهان تو را آلوده نساخت
وَ لَمْ تَزَلْ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّكَ
همواره امورت بر پايه برهانى از سوى پروردگارت بود
وَ يَقِينٍ مِنْ أَمْرِكَ تَهْدِي إِلَى الْحَقِّ وَ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ
در كارت بر يقين بودى و به سوى حق و راه مستقيم هدايت مى نمودى
أَشْهَدُ شَهَادَةَ حَقٍّ وَ أُقْسِمُ بِاللَّهِ قَسَمَ صِدْقٍ
شهادت مى دهم شهادت حق و سوگند مى خورم سوگند صدق
أَنَّ مُحَمَّداً وَ آلَهُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ سَادَاتُ الْخَلْقِ
كه محمد و خاندانش (درود خدا بر آنان باد) سروران خلقند
وَ أَنَّكَ مَوْلايَ وَ مَوْلَى الْمُؤْمِنِينَ
و اينكه تو مولاى من و مولاى همه مؤمنانى
وَ أَنَّكَ عَبْدُ اللَّهِ وَ وَلِيُّهُ وَ أَخُو الرَّسُولِ وَ وَصِيُّهُ وَ وَارِثُهُ
و تو بنده خدا و ولى او و برادر جانشين و وارث او هستى
وَ أَنَّهُ الْقَائِلُ لَكَ
و او گوينده اين سخن به حضرت توست:
وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ
سوگند به كسى كه مرا به حق برانگيخت
مَا آمَنَ بِي مَنْ كَفَرَ بِكَ
به من ايمان نياورد آن كه به تو كافر شد
وَ لا أَقَرَّ بِاللَّهِ مَنْ جَحَدَكَ
و به خدا اقرار ننمود آن كه به انكار تو برخاست
وَ قَدْ ضَلَّ مَنْ صَدَّ عَنْكَ
گمراه شد كسى كه مردم را از تو باز داشت
وَ لَمْ يَهْتَدِ إِلَى اللَّهِ وَ لا إِلَيَّ مَنْ لا يَهْتَدِي بِكَ
و به سوى خدا و به جانب من راه نيافت
وَ هُوَ قَوْلُ رَبِّي عَزَّ وَ جَلَّ
و اين گفتار پروردگار عزوجل من است:
وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تَابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صَالِحا
و من آمرزنده ام آن كس را كه توبه كرد و ايمان آورد و عمل شايسته انجام داد
ثُمَّ اهْتَدَى إِلَى وِلايَتِكَ
سپس به سوى ولايت تو راه يابد.
مَوْلايَ فَضْلُكَ لا يَخْفَى وَ نُورُكَ لا يُطْفَأُ [لا يُطْفَى]
مولاى من فضل تو مخفى نمى ماند و نورت خاموش نگردد
وَ أَنَّ مَنْ جَحَدَكَ الظَّلُومُ الْأَشْقَى
و آن كه تو را انكار كند ستمكار و بدبخت است
مَوْلايَ أَنْتَ الْحُجَّةُ عَلَى الْعِبَادِ وَ الْهَادِي إِلَى الرَّشَادِ وَ الْعُدَّةُ لِلْمَعَادِ
مولاى من تو حجت بر بندگانى و راهنماى به سوى راه راستى و ذخيره روز معادى
مَوْلايَ لَقَدْ رَفَعَ اللَّهُ فِي الْأُولَى مَنْزِلَتَكَ
مولاى من خدا مقامت را در دنيا بلند كرد
وَ أَعْلَى فِي الْآخِرَةِ دَرَجَتَكَ
و درجه ات را در آخرت والا گردانيد
وَ بَصَّرَكَ مَا عَمِيَ عَلَى مَنْ خَالَفَكَ
و بينايت نمود به آنچه بر كسى كه با تو مخالفت كرد پوشيده ماند
وَ حَالَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ مَوَاهِبِ اللَّهِ لَكَ
و بين تو و موهبت هاى خدا حجاب شد
فَلَعَنَ اللَّهُ مُسْتَحِلِّي الْحُرْمَةِ مِنْكَ وَ ذَائِدِي الْحَقِّ عَنْكَ
لعنت خدا بر حلال شمارندگان حرمتت و دفع كنندگان حقت
وَ أَشْهَدُ أَنَّهُمُ الْأَخْسَرُونَ الَّذِينَ تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ
و شهادت مى دهم كه آنان از زيانكارترين مردمى هستند كه آتش چهره آنان را مى سوزاند
وَ هُمْ فِيهَا كَالِحُونَ
و در ميان دوزخ زشت و عبوس هستند
وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ مَا أَقْدَمْتَ وَ لا أَحْجَمْتَ
و شهادت مى دهم كه اقدام نكردى و قدم به عقب نگذاشتى
وَ لا نَطَقْتَ وَ لا أَمْسَكْتَ إِلا بِأَمْرٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ
و سخن نگفيتى و باز نايستادى مگر به فرمان خدا و رسولش.
قُلْتَ وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَقَدْ نَظَرَ إِلَيَّ
خود فرمودى: سوگند به آن كه جانم در دست اوست به من نظر كرد
رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَضْرِبُ بِالسَّيْفِ قُدْما
رسول خدا (ص) در حالى كه پيشقدمانه شمشير مى زدم
فَقَالَ يَا عَلِيُّ أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى
ايشان به من فرمود: اى على تو نسبت به من به منزله هارونى نسبت به موسى
إِلا أَنَّهُ لا نَبِيَّ بَعْدِي
جز اينكه بعد از من پيغمبرى نيست
وَ أُعْلِمُكَ أَنَّ مَوْتَكَ وَ حَيَاتَكَ مَعِي وَ عَلَى سُنَّتِي
و من تو را خبر مى دهم كه مرگ و زندگى تو با من و براساس راه و رسم من است
فَوَ اللَّهِ مَا كَذِبْتُ وَ لا كُذِبْتُ
به خدا سوگند دروغ نگفتم و به من دروغ گفته نشد
وَ لا ضَلَلْتُ وَ لا ضُلَّ بِي
و گمراه نشدم و كسى به وسيله من گمراه نشده
وَ لا نَسِيتُ مَا عَهِدَ إِلَيَّ رَبِّي
و آنچه را پروردگارم با من عهد كرده فراموش نكردم
وَ إِنِّي لَعَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي بَيَّنَهَا لِنَبِيِّهِ
من بر برهانى از سوى پروردگارم هستم كه براى پيامبرش بيان نموده
وَ بَيَّنَهَا النَّبِيُّ لِي
و پيامبر نيز براى من بيان داشته است
وَ إِنِّي لَعَلَى الطَّرِيقِ الْوَاضِحِ أَلْفِظُهُ لَفْظا
و من به راستى بر راه روشن هستم كه آن را صريح مى گويم با صراحت تمام
صَدَقْتَ وَ اللَّهِ وَ قُلْتَ الْحَقَّ
اى امير مؤمنان به خدا سوگند راست گفتى و حق گفتى.
فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ سَاوَاكَ بِمَنْ نَاوَاكَ
پس خدا لعنت كند كسى را كه تو را با آن كه با تو دشمنى كرد برابر قرار داد
وَ اللَّهُ جَلَّ اسْمُهُ يَقُولُ:
در حالى كه خدا مى فرمايد:
«هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ»
«آيا كسانى كه مى دانند با كسانى كه نمى دانند برابرند؟»
فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ عَدَلَ بِكَ مَنْ فَرَضَ اللَّهُ عَلَيْهِ وِلايَتَكَ
پس خدا لعنت كند كسى را كه مساوى تو قرار داد، آن كس را كه خدا ولايتت را بر او واجب كرد
وَ أَنْتَ وَلِيُّ اللَّهِ وَ أَخُو رَسُولِهِ وَ الذَّابُّ عَنْ دِينِهِ
و حال اينكه تو ولى خدايى و برادر رسول خدايى و دفاع كننده از دين خدايى
وَ الَّذِي نَطَقَ الْقُرْآنُ بِتَفْضِيلِهِ
و كسى هستى كه قرآن به برترى اش گوياست
قَالَ اللَّهُ تَعَالَى
خداى تعالى فرمود:
«وَ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْراً عَظِيماً
«خدا جهادكنندگان را بر نشستگان برترى داد به اجرى بزرگ
دَرَجَاتٍ مِنْهُ وَ مَغْفِرَةً وَ رَحْمَةً وَ كَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً»
درجات و مغفرت و رحمت از جانب او براى جهادگنندگان است و خدا همواره آمرزنده و مهربان است»
وَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى:
و خداى تعالى فرمود:
«أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاجِّ وَ عِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ
آيا آب دهى به حاجيان و آب دادن در مسجد الحرام را قرار داده ايد
كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ جَاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ
همانند آن كس كه به خدا و روز جزا ايمان آورده، و در راه خدا جهاد كرده است؟
لا يَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ»
«هرگز پيش خدا برابر نيستند، خدا گروه ستمكاران را هدايت نمى كند»
الَّذِينَ آمَنُوا وَ هَاجَرُوا وَ جَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ
آنان كه ايمان آورده اند و هجرت كردند و در راه خدا با اموال و جان هايشان جهاد كردند
أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَ أُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ
از جهت مقام به نزد خدا برترند و ايشان رستگارانند
يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَ رِضْوَانٍ
نويدشان مى دهد پروردگارشان به رحمتى از جانب خود و خشنودى
وَ جَنَّاتٍ لَهُمْ فِيهَا نَعِيمٌ مُقِيمٌ
و بهشت هايى كه در آنها نعمت پايدار براى آنان باشد
خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدا إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ»
در آن بهشت ها جاودانند، به راستى كه نزد خدا پاداشى بزرگ است»
أَشْهَدُ أَنَّكَ الْمَخْصُوصُ بِمِدْحَةِ اللَّهِ
شهادت مى دهم كه تو به ستايش خدا مخصوص گشته اى
الْمُخْلِصُ لِطَاعَةِ اللَّهِ لَمْ تَبْغِ بِالْهُدَى بَدَلا
و مخلص در طاعت خدايى، براى هدايت جايگزينى نجستى
وَ لَمْ تُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّكَ أَحَدا
و در بندگى پروردگارت احدى را شريك نساختى
وَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى اسْتَجَابَ لِنَبِيِّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِيكَ دَعْوَتَهُ
و خداى تعالى دعاى پيامبرش (ص) را در حق تو اجابت كرد
ثُمَّ أَمَرَهُ بِإِظْهَارِ مَا أَوْلاكَ لِأُمَّتِهِ إِعْلاءً لِشَأْنِكَ
سپس اظهار آنچه تو را سزاوار حكومت بر ملتش كرده بود به او فرمان داد، براى بالا بردن شأنت
وَ إِعْلانا لِبُرْهَانِكَ وَ دَحْضاً لِلْأَبَاطِيلِ وَ قَطْعاً لِلْمَعَاذِيرِ
و علنى ساختن برهانت و دفع باطلها و بريدن بهانه ها
فَلَمَّا أَشْفَقَ مِنْ فِتْنَةِ الْفَاسِقِينَ وَ اتَّقَى فِيكَ الْمُنَافِقِينَ
پس زمانى كه از آشوب اهل فسق بيمناك شد و درباره تو در برابر منافقان محافظه كارى كرد
أَوْحَى إِلَيْهِ رَبُّ الْعَالَمِينَ:
پروردگار جهانيان به او وحى كرد:
«يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ
اى رسول! آنچه از پروردگارت به تو نازل شده به مردم برسان
وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ»
اگر انجام ندهى پيام خدا را نرسانده اى، خدا تو را از مردم حفظ مى كند»
فَوَضَعَ عَلَى نَفْسِهِ أَوْزَارَ الْمَسِيرِ
پس او بارهاى سنگين سفر را بر دوش جان نهاد
وَ نَهَضَ فِي رَمْضَاءِ الْهَجِيرِ
و در حرارت شديد نيمه روز برخاست
فَخَطَبَ وَ أَسْمَعَ وَ نَادَى فَأَبْلَغَ
سخنرانى كرد و شنواند، و فرياد زد
ثُمَّ سَأَلَهُمْ أَجْمَعَ فَقَالَ هَلْ بَلَّغْتُ
پس پيام حق را رساند، سپس از همه آنها پرسيد: آيا رساندم؟
فَقَالُوا اللَّهُمَّ بَلَى فَقَالَ اللَّهُمَّ اشْهَدْ
گفتند: به خدا قسم آرى. فرمود: خدايا شاهد باش.
ثُمَّ قَالَ أَ لَسْتُ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ
سپس به مردم خطاب كرد: آيا من آن نيستم كه به مؤمنان از خود آنان سزاوارترم؟
فَقَالُوا بَلَى فَأَخَذَ بِيَدِكَ وَ قَالَ:
گفتند: آرى، پس دست تو را گرفت و فرمود:
«مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلاهُ
«هر كه را كه من مولاى اويم، پس اين على مولاى اوست
اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ
خدايا دوست بدار هر كه او را دوست دارد و دشمن بدار هر كه او را دشمن دارد
وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ»
و يارى كن كسى را كه يارى اش كند، و خوار كن هركه خوارش سازد»
فَمَا آمَنَ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فِيكَ عَلَى نَبِيِّهِ إِلّا قَلِيلٌ
پس به آنچه خدا درباره تو بر پيامبرش نازل كرد، ايمان نياورد جز عده اى اندك
وَ لا زَادَ أَكْثَرَهُمْ غَيْرَ تَخْسِيرٍ
و اكثرشان را نيفزود جز زيانكارى
وَ لَقَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى فِيكَ مِنْ قَبْلُ وَ هُمْ كَارِهُونَ:
پيش از آن نيز خدا در حق تو اين آيه را ناز كرد درحالى كه آنان دوست نداشتند:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ
اى كسانى كه ايمان آورده ايد، هركه از شما از دينش برگردد
فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ
خدا به زودى قومى را بياورد كه آنها را دوست دارد و آنها هم خدا را دوست دارند
أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ
بر مؤمنان نرمند، و بر كافران سخت
يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ
در راه خدا جهاد كنند، از سرزنش سرزنش كنندگان نمى ترسند
ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَ اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ.
اين است فضل خدا، به هر كه بخواهد عنايت مى كند، خدا گسترنده و دانا است.
إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا
جز اين نيست كه شما ولى خدا و رسول او و همه آنانى هستند كه ايمان آورند
الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَ هُمْ رَاكِعُونَ
و آنانى كه نماز را بر پا مى دارند و زكات مى دهند، در حالى كه ركوع كننده اند
وَ مَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ
و هركه با خدا و رسولش و كسانى كه ايمان آوردند دوستى كند، پس حزب خدا حزب پيروز است
رَبَّنَا آمَنَّا بِمَا أَنْزَلْتَ وَ اتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ
پروردگارا به آنچه نازل كردى ايمان آورديم و از پيامبر پيروى نموديم، پس ما را با گواهان بنويس.
رَبَّنَا لا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا
پروردگارا دل هاى ما را پس از آنكه هدايت مان كردى منحرف مساز
وَ هَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ»
و به ما از نزد خود رحمتى ببخش، كه تو بسيار بخشنده اى
اللَّهُمَّ إِنَّا نَعْلَمُ أَنَّ هَذَا هُوَ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِكَ
خدايا ما مى دانيم كه اين گفتار از نزد تو حق است
فَالْعَنْ مَنْ عَارَضَهُ وَ اسْتَكْبَرَ وَ كَذَّبَ بِهِ
پس لعنت كن كسى را كه با آن معارضه كرد و به آن كبر ورزيد و آن را تكذيب كرد
وَ كَفَرَ وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ.
و كافر شد و زود است بدانند كسانى كه ستم كردند به چه بازگشتگاهى برگردند.
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ سَيِّدَ الْوَصِيِّينَ
سلام بر تو اى امير مؤمنان و سرور جانشينان
وَ أَوَّلَ الْعَابِدِينَ وَ أَزْهَدَ الزَّاهِدِينَ
و رأس عبادت كنندگان و پارساترين پارسايان
وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ وَ صَلَوَاتُهُ وَ تَحِيَّاتُهُ
و رحمت خدا و بركات و درودها و تحياتش بر تو باد
أَنْتَ مُطْعِمُ الطَّعَامِ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً لِوَجْهِ اللَّهِ
تويى خوراننده طعام در حال دوست داشتن آن، به درمانده و يتيم و اسير تنها به خاطر خشنودى خدا
لا تُرِيدُ مِنْهُمْ جَزَاءً وَ لا شُكُورا وَ فِيكَ أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى:
كه از آنها پاداش و سپاسى نمى خواستى و خداى تعالى در حق تو چنين گفت:
«وَ يُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ
ديگران را بر خود ترجيح مى دهند، گرچه خود تهيدست باشند
وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»
هر كه از بخل وجودش محفوظ ماند پس آنانند از رستگاران»
وَ أَنْتَ الْكَاظِمُ لِلْغَيْظِ وَ الْعَافِي عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ
تويى فروبرنده خشم و گذشت كننده از مردم و خدا نيكوكاران را دوست دارد
وَ أَنْتَ الصَّابِرُ فِي الْبَأْسَاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حِينَ الْبَأْسِ
و تويى صبركننده در تنگدستى و پريشان حالى و به هنگام جنگ
وَ أَنْتَ الْقَاسِمُ بِالسَّوِيَّةِ وَ الْعَادِلُ فِي الرَّعِيَّةِ وَ الْعَالِمُ بِحُدُودِ اللَّهِ
تويى بخش كننده به برابرى و دادگر در ميان ملت و آگاه به مقررات خدا
مِنْ جَمِيعِ الْبَرِيَّةِ وَ اللَّهُ تَعَالَى أَخْبَرَ عَمَّا أَوْلاكَ مِنْ فَضْلِهِ بِقَوْلِهِ:
از ميان همه انسانها، خداى تعالى خبر داد از آنچه سزاوار كرده تو را از فضلش به گفته اش:
«أَ فَمَنْ كَانَ مُؤْمِنا كَمَنْ كَانَ فَاسِقا لا يَسْتَوُونَ
آيا كسى كه مؤمن است همانند كسى است كه فاسق است؟ هرگز برابر نيستند.
أَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ
اما كسانى كه ايمان آورده اند و كار شايسته كردند
فَلَهُمْ جَنَّاتُ الْمَأْوَى نُزُلا بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ»
براى آنها بهشت هاى خويش جايگاه جهت پذيرايى به پاداش آنچه انجام دادند
وَ أَنْتَ الْمَخْصُوصُ بِعِلْمِ التَّنْزِيلِ وَ حُكْمِ التَّأْوِيلِ
و تويى اختصاص يافته به علم قرآن و حكم تأويل
وَ نَصِّ الرَّسُولِ وَ لَكَ الْمَوَاقِفُ الْمَشْهُودَةُ
و صريح گفتار پيامبر و تو راست موقعيت هاى گواهى شده
وَ الْمَقَامَاتُ الْمَشْهُورَةُ وَ الْأَيَّامُ الْمَذْكُورَةُ يَوْمَ بَدْرٍ وَ يَوْمَ الْأَحْزَابِ
و مقامات مشهور و روزهاى ياد شده، روز بدر و روز احزاب
إِذْ زَاغَتِ الْأَبْصَارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ
آن زمان كه چشمها منحرف و جانها به گلوها رسيد
وَ تَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا هُنَالِكَ ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ
و به خدا گمان مى برديد، گمان هاى گوناگون، در آنجا اهل ايمان آزمايش شدند
وَ زُلْزِلُوا زِلْزَالا شَدِيدا
و دچار تزلزل روحى گشتند تزلزل سخت.
وَ إِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ
آن هنگام اهل نفاق و آنان كه در دل هايشان بيمارى بود گفتند:
مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلا غُرُورا.
خدا و رسولش جز فريب به ما وعده ندادند.
وَ إِذْ قَالَتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ يَا أَهْلَ يَثْرِبَ لا مُقَامَ لَكُمْ
و در آن زمان گروهى از آنان گفتند: اى اهل مدينه جايى براى شما نيست
فَارْجِعُوا وَ يَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ
بازگرديد و جمعى از آنان از پيامبر اجازه مى خواستند مى گفتند:
إِنَّ بُيُوتَنَا عَوْرَةٌ وَ مَا هِيَ بِعَوْرَةٍ
خانه هاى ما باز و بى حفاظ است و حال آن كه بى حفاظ نبود
إِنْ يُرِيدُونَ إِلا فِرَارا
آنان جز فرار از جنگ قصدى نداشتند
وَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى وَ لَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا
و خداى تعالى فرمود: همين كه اهل ايمان دسته هاى كفر و شرك را ديدند گفتند:
هَذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ
اين همان است كه خدا و رسولش به ما وعده داد، خدا و رسولش راست گفتند
وَ مَا زَادَهُمْ إِلا إِيمَانا وَ تَسْلِيما
و آنان را نيفزود مگر ايمان و تسليم
فَقَتَلْتَ عَمْرَهُمْ وَ هَزَمْتَ جَمْعَهُمْ
پس عمرو قهرمان آنها را كشتى و جمع آنان را فرارى دادى
وَ رَدَّ اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِغَيْظِهِمْ
و خدا آنان را كه كافر بودند با خشمشان بازگرداند
لَمْ يَنَالُوا خَيْرا وَ كَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ الْقِتَالَ
در حالى كه به غنيمتى دست نيافتند و خدا جنگ را از اهل ايمان كفايت كرد
وَ كَانَ اللَّهُ قَوِيّا عَزِيزا
و خدا نيرومند و عزيز است
وَ يَوْمَ أُحُدٍ إِذْ يُصْعِدُونَ وَ لا يَلْوُونَ عَلَى أَحَدٍ
و روز احد هنگامى كه از اطراف پيامبر فرار مى كردند و به احدى اعتنا نمى نمودند
وَ الرَّسُولُ يَدْعُوهُمْ فِي أُخْرَاهُمْ
و پيامبر آنان را از پشت سرشان به كارزار دعوت مى كرد
وَ أَنْتَ تَذُودُ بُهَمَ الْمُشْرِكِينَ عَنِ النَّبِيِّ ذَاتَ الْيَمِينِ وَ ذَاتَ الشِّمَالِ
و تو بودى كه مشركان را براى حفظ پيامبر به راست و چپ دفع مى كردى
حَتَّى رَدَّهُمُ اللَّهُ تَعَالَى عَنْكُمَا خَائِفِينَ
تا خدا گزند آنان را در حالى كه ترسان بودند از شما دو بزرگوار برگرداند
وَ نَصَرَ بِكَ الْخَاذِلِينَ
و شكست خوردگان را به وسيله تو يارى كرد
وَ يَوْمَ حُنَيْنٍ عَلَى مَا نَطَقَ بِهِ التَّنْزِيلُ:
و روز حنين، بنابر آنچه قرآن در اين آيه به آن گويا شد:
«إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْكُمْ شَيْئا
«زمانى كه نفرات زياد شما باعث شگفتى شما شد، ولى شما را به هيچ وجه بى نياز نكرد
وَ ضَاقَتْ عَلَيْكُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ
و زمين با آن فراخى اش بر شما تنگ شد، سپس روى گردانده فرار كرديد.
ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ»
آن گاه خدا آرامش خود را بر رسولش و بر مؤمنان نازل فرمود»
وَ الْمُؤْمِنُونَ أَنْتَ وَ مَنْ يَلِيكَ وَ عَمُّكَ الْعَبَّاسُ يُنَادِي الْمُنْهَزِمِينَ:
«مؤمنان» تو بودى و همراهانت، و عمويت عباس شكست خوردگان را صدا مى زد:
يَا أَصْحَابَ سُورَةِ الْبَقَرَةِ يَا أَهْلَ بَيْعَةِ الشَّجَرَةِ حَتَّى اسْتَجَابَ لَهُ قَوْمٌ
اى اصحاب سوره بقره، اى اهل بيت شجره، تا جماعتى به او پاسخ دادند
قَدْ كَفَيْتَهُمُ الْمَئُونَةَ وَ تَكَفَّلْتَ دُونَهُمُ الْمَعُونَةَ
كه تو رنج آنها را كفايت كردى و به جاى آنها كمك را عهده دار شدى
فَعَادُوا آيِسِينَ مِنَ الْمَثُوبَةِ رَاجِينَ وَعْدَ اللَّهِ تَعَالَى بِالتَّوْبَةِ
پس نوميد از پاداش برگشتند و اميدوار به وعده خداى تعالى به توبه
وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ جَلَّ ذِكْرُهُ:
و اين است سخن خدا كه عظيم باد يادش:
«ثُمَّ يَتُوبُ اللَّهُ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ عَلَى مَنْ يَشَاءُ»
«آن گاه خدا توبه مى پذيرد پس از آن، توبه كسى را كه بخواهد»
وَ أَنْتَ حَائِزٌ دَرَجَةَ الصَّبْرِ فَائِزٌ بِعَظِيمِ الْأَجْرِ
در حالى كه تو درجه صبر را به دست آوردى و به مزد بزرگ پيروز شدى
وَ يَوْمَ خَيْبَرَ إِذْ أَظْهَرَ اللَّهُ خَوَرَ الْمُنَافِقِينَ
و روز خيبر كه خدا شكست منافقان را آشكار كرد
وَ قَطَعَ دَابِرَ الْكَافِرِينَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ
و دنباله كافران را بريد و سپاس خداى را پروردگار جهانيان
«وَ لَقَدْ كَانُوا عَاهَدُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ لا يُوَلُّونَ الْأَدْبَارَ
در حالى كه آنها از پيش با خدا پيمان بسته بودند كه فرار نكنند
وَ كَانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْئُولا»
و به يقين پيمان خدا مورد بازخواست است»
مَوْلايَ أَنْتَ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ وَ الْمَحَجَّةُ الْوَاضِحَةُ
مولاى من تويى حجت رسا و راه روشن
وَ النِّعْمَةُ السَّابِغَةُ وَ الْبُرْهَانُ الْمُنِيرُ
و نعمت كامل و برهان تابناك
فَهَنِيئاً لَكَ بِمَا آتَاكَ اللَّهُ مِنْ فَضْلٍ
پس گوارا باد تو را، آنچه خدا از برترى به تو داد
وَ تَبّا لِشَانِئِكَ ذِي الْجَهْلِ شَهِدْتَ مَعَ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ
و نابود باد دشمن نادانت، با پيامبر (ص)
جَمِيعَ حُرُوبِهِ وَ مَغَازِيهِ
در تمام جنگها و لشگركشي هايش حاضر بودى
تَحْمِلُ الرَّايَةَ أَمَامَهُ وَ تَضْرِبُ بِالسَّيْفِ قُدَّامَهُ
پيشاپيش پرچم اسلام را به دوش مى كشيدى و در برابرش شمشير مى زدى
ثُمَّ لِحَزْمِكَ الْمَشْهُورِ وَ بَصِيرَتِكَ فِي الْأُمُورِ
سپس تنها براى تدبير و كاردانى مشهودت و بينايى ات در امور
أَمَّرَكَ فِي الْمَوَاطِنِ وَ لَمْ يَكُنْ عَلَيْكَ أَمِيرٌ
در تمام ميدانها تو را به فرماندهى مى گماشت، و اميرى بر تو نبود
وَ كَمْ مِنْ أَمْرٍ صَدَّكَ عَنْ إِمْضَاءِ عَزْمِكَ فِيهِ التُّقَى
چه بسيار كارهايى كه تقوا مانع اجراى تصميت در آنها شد
وَ اتَّبَعَ غَيْرُكَ فِي مِثْلِهِ الْهَوَى
اما جز تو در مثل آن از هواى نفس پيروى كرد
فَظَنَّ الْجَاهِلُونَ أَنَّكَ عَجَزْتَ عَمَّا إِلَيْهِ انْتَهَى ضَلَّ
پس نادانان گمان كردند كه تو از آنچه او به آن رسيد عاجز شدى
وَ اللَّهِ الظَّانُّ لِذَلِكَ وَ مَا اهْتَدَى
به خدا قسم گمان كننده اين چنين گمراه شد و را نيافت
وَ لَقَدْ أَوْضَحْتَ مَا أَشْكَلَ مِنْ ذَلِكَ
و تو واضح ساختى آنچه مشكل شده بود از اين امور
لِمَنْ تَوَهَّمَ وَ امْتَرَى بِقَوْلِكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ:
براى آن كه توهم و ترديد كرد به گفتارت، درود خدا بر تو كه فرمودى:
«قَدْ يَرَى الْحُوَّلُ الْقُلَّبُ وَجْهَ الْحِيلَةِ
گاهى انسان زبردست و چيره روى چاره را مى بيند
وَ دُونَهَا حَاجِزٌ مِنْ تَقْوَى اللَّهِ
ولى در برابرش پرده اى از تقواى خداست
فَيَدَعُهَا رَأْيَ الْعَيْنِ وَ يَنْتَهِزُ فُرْصَتَهَا مَنْ لا حَرِيجَةَ [جَرِيحَةَ] لَهُ فِي الدِّينِ»
در نتيجه روى چاره را آشكار رها مى كند ولى فرصت آن را غنيمت مى داند كسى در امر باكى ندارد
صَدَقْتَ وَ اللَّهِ وَ خَسِرَ الْمُبْطِلُونَ
به خدا سوگند راست گفتى و ياوه سرايان دچار زيان شدند
وَ إِذْ مَاكَرَكَ النَّاكِثَانِ فَقَالا نُرِيدُ الْعُمْرَةَ
هنگامى كه آن دو عهدشكن [طلحه و زبير] با تو به فريبكارى برخاستند و گفتند قصد عمره داريم
فَقُلْتَ لَهُمَا: «لَعَمْرُكُمَا مَا تُرِيدَانِ الْعُمْرَةَ لَكِنْ تُرِيدَانِ الْغَدْرَةَ»
به آنان گفتى: به جان خودتان قسم: قصد عمره نداريد بلکه قصد خيانت داريد
فَأَخَذْتَ الْبَيْعَةَ عَلَيْهِمَا وَ جَدَّدْتَ الْمِيثَاقَ
در نتيجه از آن دو نفر بيعت گرفتى و پيمان را محكم كردى
فَجَدَّا فِي النِّفَاقِ فَلَمَّا نَبَّهْتَهُمَا عَلَى فِعْلِهِمَا أَغْفَلا
پس در نفاق كوشيدند، زمانى كه بر كار نادرستشان آگاهشان كردى بى توجهى كردند
وَ عَادَا وَ مَا انْتَفَعَا وَ كَانَ عَاقِبَةُ أَمْرِهِمَا خُسْرا
و به كار خويش بازگشتند، ولى بهره مند نشدند و سرانجام كار هر دو خسران شد
ثُمَّ تَلاهُمَا أَهْلُ الشَّامِ
سپس اهل شام خيانت آن دو را دنبال كردند
فَسِرْتَ إِلَيْهِمْ بَعْدَ الْإِعْذَارِ وَ هُمْ لا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ
و تو پس از بستن راه غدر بر آنان به سويشان حركت كردى ولى آنها به دين حق گردن ننهادند.
وَ لا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ هَمَجٌ رَعَاعٌ ضَالُّونَ
و در قرآن تدبر ننمودند، بى خردان پست و گمراهان ناجوانمرد
وَ بِالَّذِي أُنْزِلَ عَلَى مُحَمَّدٍ فِيكَ كَافِرُونَ وَ لِأَهْلِ الْخِلافِ عَلَيْكَ نَاصِرُونَ
و به آنچه در حق تو بر محمد نازل شده بود كافرند و ياوران مخالف تو
وَ قَدْ أَمَرَ اللَّهُ تَعَالَى بِاتِّبَاعِكَ
در حالى كه خدا به پيروى از تو امر كرد
وَ نَدَبَ الْمُؤْمِنِينَ إِلَى نَصْرِكَ وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ:
و مؤمنان را به يارى تو فرا خواند و فرمود خداى عزوجل:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ»
«اى كسانى كه ايمان آورده ايد خدا را پروا كنيد، و با راستگويان باشيد»
مَوْلايَ بِكَ ظَهَرَ الْحَقُّ وَ قَدْ نَبَذَهُ الْخَلْقُ
مولاى من حق بر تو نمايان شد، درحالى كه مردم آن را به يك سو انداختند
وَ أَوْضَحْتَ السُّنَنَ بَعْدَ الدُّرُوسِ
و تو روشهاى دينى را پس از كهنگى و نابودى آشكار ساختى
وَ الطَّمْسِ فَلَكَ سَابِقَةُ الْجِهَادِ عَلَى تَصْدِيقِ التَّنْزِيلِ
تو راست پيشينه جهاد بر پايه تصديق به قرآن
وَ لَكَ فَضِيلَةُ الْجِهَادِ عَلَى تَحْقِيقِ التَّأْوِيلِ
و تو راست فضيلت جهاد بر پايه تحقق تأويل
وَ عَدُوُّكَ عَدُوُّ اللَّهِ جَاحِدٌ لِرَسُولِ اللَّهِ
و دشمن تو دشمن خدا و انكاركننده رسول خدا است
يَدْعُو بَاطِلاً وَ يَحْكُمُ جَائِرا
دعوت مى كند دعوت باطل، حكومت مى كند به ستم
وَ يَتَأَمَّرُ غَاصِباً وَ يَدْعُو حِزْبَهُ إِلَى النَّارِ
فرمان مى دهد غاصبانه، دار و دسته اش را به دوزخ مى خواند
وَ عَمَّارٌ يُجَاهِدُ وَ يُنَادِي بَيْنَ الصَّفَّيْنِ
در حالى كه عمار جهاد مى كرد و ميان دو لشگر فرياد مى زد:
الرَّوَاحَ الرَّوَاحَ إِلَى الْجَنَّةِ
كوچ كنيد، كوچ كنيد به سوى بهشت
وَ لَمَّا اسْتَسْقَى فَسُقِيَ اللَّبَنَ كَبَّرَ وَ قَالَ
و زمانى كه آب خواست، با شير سيراب شد و تكبير زد و گفت:
قَالَ لِي رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ آخِرُ شَرَابِكَ مِنَ الدُّنْيَا ضَيَاحٌ مِنْ لَبَنٍ
رسول خدا (ص) به من فرمود: آخرين نوشيدنى ات از دنيا مخلوطى است از شير
وَ تَقْتُلُكَ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ
و تو را گروه متجاوز به قتل مى رساند
فَاعْتَرَضَهُ أَبُو الْعَادِيَةِ الْفَزَارِيُّ فَقَتَلَهُ
پس ابو العاديه فزارى راه را بر عمار گرفت و او را كشت
فَعَلَى أَبِي الْعَادِيَةِ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ لَعْنَةُ مَلائِكَتِهِ وَ رُسُلِهِ أَجْمَعِينَ
بر ابو العاديه لعنت خدا و لعنت فرشتگان خدا و همه پيامبران
وَ عَلَى مَنْ سَلَّ سَيْفَهُ عَلَيْكَ وَ سَلَلْتَ سَيْفَكَ عَلَيْهِ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ
و لعنت بر كسى كه شمشير به روى تو كشيد و تو به روى او شمشير كشيدى اى اميرمؤمنان
مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَ الْمُنَافِقِينَ إِلَى يَوْمِ الدِّينِ
از مشركان و منافقان تا روز قيامت
وَ عَلَى مَنْ رَضِيَ بِمَا سَاءَكَ
و بر آن كه خشنود شد به آنچه تو را غمگين ساخت
وَ لَمْ يَكْرَهْهُ وَ أَغْمَضَ عَيْنَهُ
و غم تو را ناخوش نداشت و ديده بر هم نهاد و بى تفاوت گذشت
وَ لَمْ يُنْكِرْ أَوْ أَعَانَ عَلَيْكَ بِيَدٍ أَوْ لِسَانٍ
و علت و عاملش را انكار نكرد يا عليه تو به دست و زبان كمك كرد
أَوْ قَعَدَ عَنْ نَصْرِكَ أَوْ خَذَلَ عَنِ الْجِهَادِ مَعَكَ
يا از يارى اش دست كشيد يا از جهاد نمودن به همراه تو كناره گيرى كرد
أَوْ غَمَطَ فَضْلَكَ وَ جَحَدَ حَقَّكَ
يا فضل تو را كوچك شمرد و حقت را انكار كرد
أَوْ عَدَلَ بِكَ مَنْ جَعَلَكَ اللَّهُ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ
يا با تو برابر نمود كسى را كه خدا قرار داد تو را سزاوارتر به او از خود او
وَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ وَ سَلامُهُ وَ تَحِيَّاتُهُ وَ عَلَى الْأَئِمَّةِ مِنْ آلِكَ الطَّاهِرِينَ
و درودهاى خدا و رحمت و بركات و سلام و تحياتش بر تو و بر امامان از خاندان پاك تو
إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ
كه خدا پسنديده صفات و با مجد و بزرگوارى است
وَ الْأَمْرُ الْأَعْجَبُ وَ الْخَطْبُ الْأَفْظَعُ بَعْدَ جَحْدِكَ حَقَّكَ
و امر عجيبتر و حادثه ناگوارتر بعد از غصب امامت تو
غَصْبُ الصِّدِّيقَةِ الطَّاهِرَةِ الزَّهْرَاءِ سَيِّدَةِ النِّسَاءِ فَدَكاً
غصب فدك حضرت صديقه طاهره سيده زنان عالم بود
وَ رَدُّ شَهَادَتِكَ وَ شَهَادَةِ السَّيِّدَيْنِ سُلالَتِكَ
و رد كردن شهادت تو و دو سيد اهل بهشت حضرت امام حسن و حضرت امام حسين
وَ عِتْرَةِ الْمُصْطَفَى صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكُمْ
‏فرزندانت كه عترت پيغمبر خدا بودند درود و رحمت خدا بر شما اهل بيت پيغمبر (ص) باد
وَ قَدْ أَعْلَى اللَّهُ تَعَالَى عَلَى الْأُمَّةِ دَرَجَتَكُمْ وَ رَفَعَ مَنْزِلَتَكُمْ
و حال آن كه خدا درجه شما را بر امت برتر گرداند و منزلت شما را رفيع قرار داد
وَ أَبَانَ فَضْلَكُمْ وَ شَرَّفَكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ
و فضل و شرافت شما را بر اهل عالم آشكار كرد
فَأَذْهَبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَكُمْ تَطْهِيراً
و شما را از هر رجس و ناپاكى پاك و منزه ساخت
قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعاً
خداى عز و جل فرمود انسان طبعا و خلقتا حريص و ناشكيباست
إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً
هرگاه شرى به او برسد به جزع و ناله در آيد
وَ إِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً إِلاَّ الْمُصَلِّينَ‏
و چون به خيرى نايل گردد از حرص منع احسان مى‏كند مگر اهل نماز
فَاسْتَثْنَى اللَّهُ تَعَالَى نَبِيَّهُ الْمُصْطَفَى وَ أَنْتَ يَا سَيِّدَ الْأَوْصِيَاءِ مِنْ جَمِيعِ الْخَلْقِ‏
كه مراد پيغمبر برگزيده‏اش و شخص تو اى اميرمؤمنان است كه از تمام خلق تو سيد اوصياء رسولى
فَمَا أَعْمَهَ مَنْ ظَلَمَكَ عَنِ الْحَقِّ
پس چه اندازه در گمراهى سرگشته و حيران ماندند آنان كه در امر امامت و سلطنت الهيه درباره تو ستم كردند
ثُمَّ أَفْرَضُوكَ سَهْمَ ذَوِي الْقُرْبَى مَكْراً
آن گاه از راه مكر و خدعه سهم ذوى القربى را بر تو فرض و لازم گردانيدند
وَ أَحَادُوهُ عَنْ أَهْلِهِ جَوْراً
و به ظلم و جور از اهل آن فدك و حقوق ذوى القربى را منع كردند
فَلَمَّا آلَ الْأَمْرُ إِلَيْكَ أَجْرَيْتَهُمْ عَلَى مَا أَجْرَيَا رَغْبَةً عَنْهُمَا بِمَا عِنْدَ اللَّهِ لَكَ‏
و سپس كه امر خلافت به تو بازگشت باز از آن براى رضاى حق درگذشتى
فَأَشْبَهَتْ مِحْنَتُكَ بِهِمَا مِحَنَ الْأَنْبِيَاءِ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ
پس حال مظلومى و محنت و آلام تو به محن و آلام پيغمبران (ع) شبيه بود
عِنْدَ الْوَحْدَةِ وَ عَدَمِ الْأَنْصَارِ
در هنگامى كه آنها تنها و بى‏يار و ياور بودند
وَ أَشْبَهْتَ فِي الْبَيَاتِ عَلَى الْفِرَاشِ الذَّبِيحَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ‏
و باز حال تو در شبى كه به جاى پيغمبر (ص) به بستر او خفتى شبيه به حال اسماعيل ذبيح الله است
إِذْ أَجَبْتَ كَمَا أَجَابَ وَ أَطَعْتَ
چه آن كه تو نيز مانند او قبول كردى و اطاعت نمودى
كَمَا أَطَاعَ إِسْمَاعِيلُ صَابِراً مُحْتَسِباً
به همان صورت كه اسماعيل صابرانه و پاداش خواهانه اطاعت كرد
إِذْ قَالَ لَهُ «يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَا ذَا تَرَى‏
كه چون پدرش به او گفت «اى پسر عزيز! من در خواب مأمور به ذبح تو گرديده‏ام رأى تو در اين كار چيست
قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ‏»
در پاسخ گفت اى پدر هر چه مأمورى از جانب خدا انجام ده كه مرا انشاء الله از صابران خواهى يافت»
وَ كَذَلِكَ أَنْتَ لَمَّا أَبَاتَكَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ‏
همچنين تو را نيز چون رسول خدا (ص) مأمور كرد كه در بستر او بخوابى
وَ أَمَرَكَ أَنْ تَضْجَعَ فِي مَرْقَدِهِ وَاقِياً لَهُ بِنَفْسِكَ
و او را با جانت از شر دشمنانش حفظ كنى
أَسْرَعْتَ إِلَى إِجَابَتِهِ مُطِيعاً وَ لِنَفْسِكَ عَلَى الْقَتْلِ مُوَطِّناً
فرمان بردارانه به پذيرش دعوتش شتافتى و خود را براى كشته شدن آماده كردى
فَشَكَرَ اللَّهُ تَعَالَى طَاعَتَكَ وَ أَبَانَ عَنْ جَمِيلِ فِعْلِكَ بِقَوْلِهِ جَلَّ ذِكْرُهُ‏
خدا هم طاعتت را پاداش داد و كار نيكوى تو را بر امت آشكار كرد به قولش جل ذكره تعالى در آيه
«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ‏»
«و از مردم كسى است كه جانش را براى بدست آوردن خوشنودى خدا مى فروشد»
ثُمَّ مِحْنَتُكَ يَوْمَ صِفِّينَ
باز رنج و محنتت در جنگ صفين بسيار بود
وَ قَدْ رُفِعَتِ الْمَصَاحِفُ حِيلَةً وَ مَكْراً
در حالى كه به مكر و حيله معاويه قرآنها را بر سر نيزه بلند كردند
فَأَعْرَضَ الشَّكُّ وَ عُزِفَ الْحَقُّ وَ اتُّبِعَ الظَّنُ‏
و مردم را به شك و شبهه انداختند و آيين حق را به بازى گرفتند و گمان خود را پيروى كردند
أَشْبَهَتْ مِحْنَةَ هَارُونَ إِذْ أَمَّرَهُ مُوسَى عَلَى قَوْمِهِ فَتَفَرَّقُوا عَنْهُ‏
آن هنگام غصه تو شبيه به هارون برادر موسى بود كه او را بر امت امير گردانيد و مردم از گردش متفرق شدند
وَ هَارُونُ يُنَادِي بِهِمْ وَ يَقُولُ
و هر چه هارون آنان را ندا كرد و گفت
«يَا قَوْمِ إِنَّمَا فُتِنْتُمْ بِهِ وَ إِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمَنُ‏
شما به اين گوساله سامرى امتحان مى‏شويد پروردگار شما خداى رحمان است
فَاتَّبِعُونِي وَ أَطِيعُوا أَمْرِي.
پيرو من باشيد و امر مرا اطاعت كنيد.
قَالُوا لَنْ نَبْرَحَ عَلَيْهِ عَاكِفِينَ حَتَّى يَرْجِعَ إِلَيْنَا مُوسَى‏»
قوم موسى به هارون گفتند ما بر پرستش گوساله ثابت مانيم تا موسى بسوى ما بازگردد»
وَ كَذَلِكَ أَنْتَ لَمَّا رُفِعَتِ الْمَصَاحِفُ
همچنين بود حال تو هنگامى كه قرآنها را بالاى نيزه كردند
قُلْتَ يَا قَوْمِ إِنَّمَا فُتِنْتُمْ بِهَا وَ خُدِعْتُمْ‏
و تو فرمودى اى مردم اين فتنه و خدعه و امتحان شماست
فَعَصَوْكَ وَ خَالَفُوا عَلَيْكَ
آنان با تو راه مخالفت پيموده و عصيان امر تو كردند
وَ اسْتَدْعَوْا نَصْبَ الْحَكَمَيْنِ فَأَبَيْتَ عَلَيْهِمْ
و از تو تقاضاى نصب دو حاكم كردند پس تو از نصب حكمين ابا كردى
وَ تَبَرَّأْتَ إِلَى اللَّهِ مِنْ فِعْلِهِمْ وَ فَوَّضْتَهُ إِلَيْهِمْ‏
و از فعل زشت آنها به سوى خدا بيزارى جستى و كار را به ناچار به آنها واگذاردى
فَلَمَّا أَسْفَرَ الْحَقُّ وَ سَفِهَ الْمُنْكَرُ
آن گاه كه حق آشكار شد و سفاهت و عمل زشتشان معلوم آمد
وَ اعْتَرَفُوا بِالزَّلَلِ وَ الْجَوْرِ عَنِ الْقَصْدِ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِهِ‏
و به خطاى خود و جور و خلاف خود اعتراف كردند از آن بعد باز راه اختلاف كلمه و نفاق پيمودند
وَ أَلْزَمُوكَ عَلَى سَفَهٍ التَّحْكِيمَ الَّذِي أَبَيْتَهُ وَ أَحَبُّوهُ
و حكم سفيهانه‏اى را كه از آنها تقاضا كردند و تو ابا كردى و آنان دوست داشتند
وَ حَظَرْتَهُ وَ أَبَاحُوا ذَنْبَهُمُ الَّذِي اقْتَرَفُوهُ‏
و تو خطا و مخاطر شمردى باز آنها گناه كه خود مرتكب شدند مباح و روا شمردند
وَ أَنْتَ عَلَى نَهْجِ بَصِيرَةٍ وَ هُدًى وَ هُمْ عَلَى سُنَنِ ضَلاَلَةٍ وَ عَمًى‏
و تو هميشه با بصيرت و طريق هدايت بودى و آنها بر طريق گمراهى و نابينايى رفتند
فَمَا زَالُوا عَلَى النِّفَاقِ مُصِرِّينَ وَ فِي الْغَيِّ مُتَرَدِّدِينَ حَتَّى أَذَاقَهُمُ اللَّهُ وَبَالَ أَمْرِهِمْ‏
و در راه ضلالت تردد مى‏كردندتا آن كه خدا وبال و كيفر كار زشتشان را به آنها چشانيد
فَأَمَاتَ بِسَيْفِكَ مَنْ عَانَدَكَ فَشَقِيَ وَ هَوَى
تا آن كه معاندان و مخالفت همه شقى و بدبخت شدند و با شمشير تو به قعر جهنم در افتادند
وَ أَحْيَا بِحُجَّتِكَ مَنْ سَعِدَ فَهُدِيَ‏
و سعادتمندان اصحاب به حجت و ارشاد تو هدايت يافته و زنده جاويد گرديدند
صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ غَادِيَةً وَ رَائِحَةً وَ عَاكِفَةً وَ ذَاهِبَةً
پس درود خدا بر تو در تمام آغاز و انجام حركات و سكناتت اى
فَمَا يُحِيطُ الْمَادِحُ وَصْفَكَ
كه هيچ مدح كننده‏اى به اوصاف كماليه‏ات احاطه نخواهد كرد
وَ لاَ يُحْبِطُ الطَّاعِنُ فَضْلَكَ‏
و طاعنان و دشمنانت هم باز بمقام فضل و كمال تو محيط نتوانند گشت
أَنْتَ أَحْسَنُ الْخَلْقِ عِبَادَةً وَ أَخْلَصُهُمْ زَهَادَةً
تو از حيث عبادت و بندگى خدا بهترين خلق و از جهت زهد و تقوى خالصترين بندگان
وَ أَذَبُّهُمْ عَنِ الدِّينِ‏
و از همه كس در دفع دشمنان دين سخت‏تر بودى
أَقَمْتَ حُدُودَ اللَّهِ بِجُهْدِكَ (بِجَهْدِكَ)
تويى كه با مجاهده بسيار حدود و اركان دين اسلام را استوار كردى
وَ فَلَلْتَ عَسَاكِرَ الْمَارِقِينَ بِسَيْفِكَ‏
و عساكر گردنكشان را به شمشيرت شكست دادى و از پا در آوردى
تُخْمِدُ لَهَبَ الْحُرُوبِ بِبَنَانِكَ وَ تَهْتِكُ سُتُورَ الشُّبَهِ بِبَيَانِكَ‏
و به سر پنجه قدرت آتش جنگها را خاموش ساختى و پرده شبهات را با لسان معجز بيان بردريدى
وَ تَكْشِفُ لَبْسَ الْبَاطِلِ عَنْ صَرِيحِ الْحَقِّ لاَ تَأْخُذُكَ فِي اللَّهِ لَوْمَةُ لاَئِمٍ‏
و حق صرف را از باطل محض آشكارا گردانيدى هرگز در دين خدا از ملامت بدگويان باك نداشتى
وَ فِي مَدْحِ اللَّهِ تَعَالَى لَكَ غِنًى عَنْ مَدْحِ الْمَادِحِينَ وَ تَقْرِيظِ الْوَاصِفِينَ‏
و به مدح و عنايت خداى متعال خود را از مدح و توصيف خلق بى‏نياز دانستى
قَالَ اللَّهُ تَعَالَى «مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ‏
خداى تعالى فرمود «از مؤمنان مردانى هستند كه به آنچه با خدا بر آن پيمان بسته بودند صادقانه وفا كردند
فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُوا تَبْدِيلاً»
گروهى بر سر پيمان خود به شهادت رسيدند و جمعى از آنان انتظار مى کشند و به هيچ روى تغيير نكردند»
وَ لَمَّا رَأَيْتَ أَنْ قَتَلْتَ النَّاكِثِينَ وَ الْقَاسِطِينَ وَ الْمَارِقِينَ‏
و چون كه با عهدشكنان و ستمگران و مارقان به عزم جنگ و قتال برخاستى
وَ صَدَقَكَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَعْدَهُ فَأَوْفَيْتَ بِعَهْدِهِ‏
و صدق وعده رسول خدا (ص) را آشكارا كردى و به عهد رسول خدا وفا كردى
قُلْتَ أَ مَا آنَ أَنْ تُخْضَبَ هَذِهِ مِنْ هَذِهِ
و فرمودى آيا اينك نرسيده زمانى كه محاسنم از خون سرم خضاب گردد
أَمْ مَتَى يُبْعَثُ أَشْقَاهَا
آيا كى شقي ترين افراد امت بر اين كار مبعوث خواهد شد
وَاثِقاً بِأَنَّكَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّكَ
و در كمال وثوق و اطمينان بودى از حجت و بينه پروردگار خود به حقانيت
وَ بَصِيرَةٍ مِنْ أَمْرِكَ‏
و با بصيرت و بينايى در همه كارت اقدام فرمودى
قَادِمٌ عَلَى اللَّهِ مُسْتَبْشِرٌ بِبَيْعِكَ الَّذِي بَايَعْتَهُ بِهِ
و از سفر اين جهان كه بر خدا وارد شدى با مبايعه خداست بسى شاد خاطر خواهى بود
وَ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ‏
و اين است رستگارى و پيروزى بزرگ
اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ أَنْبِيَائِكَ وَ أَوْصِيَاءِ أَنْبِيَائِكَ بِجَمِيعِ لَعَنَاتِكَ
پروردگارا لعنت فرست به جميع انواع لعن و عذاب بر قاتلان پيغمبران و اوصياء پيغمبران خود
وَ أَصْلِهِمْ حَرَّ نَارِكَ‏
و آن قاتلان را به حرارت آتش دوزخت واصل ساز
وَ الْعَنْ مَنْ غَصَبَ وَلِيَّكَ حَقَّهُ وَ أَنْكَرَ عَهْدَهُ وَ جَحَدَهُ
و نيز لعنت كن كسى را كه حق ولى تو را غصب كرد
بَعْدَ الْيَقِينِ وَ الْإِقْرَارِ بِالْوِلاَيَةِ لَهُ يَوْمَ أَكْمَلْتَ لَهُ الدِّينَ‏
و پس از اقرار و بعد از يقين بولايت او در روز غدير كه روز تكميل دين حق بود باز عهد او و بيعت با او را انكار كرد
اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ
پروردگارا لعنت فرست بر قاتلان اميرالمؤمنين
وَ مَنْ ظَلَمَهُ وَ أَشْيَاعَهُمْ وَ أَنْصَارَهُمْ‏
و بر هر كه در حق او ظلم كرد و بر پيروان و انصار قاتلانش هم لعنت فرست
اللَّهُمَّ الْعَنْ ظَالِمِي الْحُسَيْنِ وَ قَاتِلِيهِ وَ الْمُتَابِعِينَ عَدُوَّهُ وَ نَاصِرِيهِ
پروردگارا بر قاتلان و ظالمان و پيروان دشمنان حسين
وَ الرَّاضِينَ بِقَتْلِهِ وَ خَاذِلِيهِ لَعْناً وَبِيلاً
و بر آنان كه به قتل آن حضرت خوشنود بودند و آنان كه يارى او نكردند بر همه آنان لعنت و عذاب بسيار شديد فرست
اللَّهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ آلَ مُحَمَّدٍ
پروردگارا لعنت فرست بر اولين ظالمى كه در حق آل محمد ظلم و ستم كرد
وَ مَانِعِيهِمْ حُقُوقَهُمْ‏
و مانع از حق آنها گرديد
اللَّهُمَّ خُصَّ أَوَّلَ ظَالِمٍ وَ غَاصِبٍ لِآلِ مُحَمَّدٍ بِاللَّعْنِ
پروردگارا اولين ظالم و غاصب حق آل محمد را
وَ كُلَّ مُسْتَنٍّ بِمَا سَنَّ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ
و هر كس تا قيامت سنت او را پيروى كرد مخصوص به لعن خود بگردان
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ (وَ آلِ مُحَمَّدٍ) خَاتَمِ النَّبِيِّينَ
پروردگارا بر محمد خاتم رسولان خود
وَ عَلَى عَلِيٍّ سَيِّدِ الْوَصِيِّينَ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ‏
و بر سيد اوصياء و اميرالمؤمنين على (ع) و آل اطهار او درود و رحمت فرست
وَ اجْعَلْنَا بِهِمْ مُتَمَسِّكِينَ وَ بِوِلاَيَتِهِمْ مِنَ الْفَائِزِينَ الْآمِنِينَ
و ما را از آنان كه رشته عهدشان را محكم نگهداشت و به واسطه ولايت و محبت آنها به فوز و سعادت ابد رسيد و ايمن از عذاب دوزخ گرديد
الَّذِينَ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاَ هُمْ يَحْزَنُونَ‏
كه ديگر ابدا هيچ خوف و اندوهى در دل ندارند مقرر فرما.
یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید