ستاره | سرویس روانشناسی – اعتماد کردن پایه و اساس جامعه مدنیست. ما نه تنها به کسانی که میشناسیم بلکه در بسیاری از اوقات به غریبهها نیز اعتماد میکنیم. تصور کنید در رستوران گارسون سفارش ما را میآورد و به ما اعتماد دارد که پس از صرف غذا هزینه آن را پرداخت خواهیم کرد. مثال دیگر درباره محل کار است. ما در محل کار ساعتها کار میکنیم و به رییس خودمان این اعتماد را داریم که در پایان ماه حقوق ما را پرداخت میکند. از چراغ سبز عبور میکنیم چون به دیگران اعتماد داریم و میدانیم آنها پشت چراغ قرمز سمت خودشان ایستادهاند.
ما انسانها همیشه نسبت که کسانی که چه در خانواده، چه در دوستان و چه در همکاران میتوانیم اعتماد کنیم، احساس بسیار خوبی داریم. دلیل این اعتماد این است که ما با چنین افرادی تعاملات زیادی داشتهایم و آنها به ما اثبات کردهاند که چقدر قابل اعتمادند. اما زمانی که میخواهیم به فردی غریبه و ناشناس اعتماد کنیم چه باید کرد؟ ژان فرانسو بونفون و همکارانش در فرانسه تحقیقات جدیدی را درباره این موضوع انجام داده و به نتایج جالبی رسیدهاند. آنها میگویند حس درونی ما انسانها راهنمای بسیار خوبی برای قضاوت درباره میزان قابل اعتماد بودن افراد است. این معیار دقیق بوده و درصد خطای کمی دارد.
بازی اعتماد
زیبایی بازی اعتماد این است که نه تنها ما میتوانیم اعتماد طرف مقابل را بسنجیم بلکه میتوانیم صحت قضاوت خودرا آزمایش کنیم. بعلاوه، وقتی در این بازی پول واقعی در خطر باشد اعتماد کننده مایل است که تا حد ممکن از شواهد و قرائن میزان قابل اعتماد بودن اعتمادشونده را آزمایش کند. بازی اعتماد در تحقیقات مرتبط با تصمیمگیریهای اقتصادی کاربرد دارد و بسیاری به استفاده از آن در زندگی شخصی اعتقاد دارند.
تحقیقات بونفون و همکاران در مورد اعتماد کردن
سپس محققان به دنبال پاسخ این سوال رفتند که اگر اعتماد کننده بتواند تنها تعامل اعتماد شونده با دیگران را نظاره کند، چه میشود؟ به طور خلاصه آیا اعتماد کننده میتواند بدون این که مستقیما با اعتماد شونده در ارتباط باشد سرنخهایی را از میزان قابل اعتماد بودن او شناسایی کند؟ این آزمایش در دو شرایط متفاوت انجام شد: در حالت اول ویدئویی از اعتماد شونده با صدای روشن پخش شد و در حالت دوم ویدئویی بدون صدا از اعتماد شونده برای اعتمادکننده پخش شد. در هر دو مورد اعتماد کننده به خوبی توانست میزان قابل اعتماد بودن اعتماد شونده را پیشبینی کند. در واقع این آزمایش نشان داد بیش از این که صحبت و کلام در این امر دخیل باشند، زبان بدن است که این اعتماد را میسازد.
این معما روانشناسان را حیرتزده کرد که چگونه تصویری با جزئیات کمتر یعنی بریده شده، تخریب شده و سیاه و سفید مسبب قضاوت بهتر نسبت به تصویری شده که جزئیات بیشتری داشته و نیز بدون بریدگی و تمام رنگی بوده است. روانشناسان در این مرحله فقط امکان حدس زدن داشتند و نمیتوانستند چیزی را با قاطعیت بگویند. با این حال روانشناسان احتمال میدهند که این امر دلایل زیر را داراست.
- از نظر روانشناسان، تصویر تمام رنگی که دارای اطلاعات و جزئیات فراوانی است باعث میشود بیننده بیش از حد اشباع شود. همچنین چنین تصویری باعث میشود تا بیننده بیش از حد فکر کند و ذهنش به سمت جزئیات بی ربطی مانند نوع لباس و مدل مو منحرف شود. این نوع تصویر به جای آن که بینش بیننده را افزایش دهد موجب ایجاد یک روند کند فکری و منطقی میشود.
- از سوی دیگر تصویر بریده شده توجهات را بر روی جزئیات اصلی مورد نیاز برای این قضاوت یعنی چشم و دهان متمرکز میکند. سیاه و سفید بودن عکس در کنار بریدگی باعث میشود تا بینندگان این عکس به جای توجه زیاد به جزئیات، به بینش و حس درونی خود اعتماد کنند. این در حالیست که تصاویر با جزئیات زیاد به جای ارائه اطلاعات حسی، اطلاعات گویا و منطقی ارائه میکنند و همانطور که گفته شد در اعتماد کردن باید به بینش و حس درونی بیشتر توجه کرد.
مهمترین نکته در قضاوتهای اجتماعی این است که شما در صورتی باید به ندای درونیتان توجه کنید که اطلاعات کافی از موضوع مورد نظر را در دست نداشته باشید. مهم است که بدانید دل شما بیشتر اوقات اطلاعات صحیحی در اختیار شما میگذارد و به شما راست میگوید. به خاطر داشته باشید که اعتماد به ندای درونی متفاوت از احمقانه فکر کردن است؛ بنابراین نباید شواهد اساسی و نصایح دیگران که احتمال صحت بالایی درباره غیر قابل اعتماد بودن فردی دارند را فراموش کنید و با توجیه این که حس خوبی به آن فرد دارید، به او اعتماد کنید.