ستاره | سرویس عمومی – چند روز پیش در جمعی دوستانه صحبت از احتمال زمین لرزهای شدید در آینده نزدیک و بلکه خیلی نزدیک به میان آمد. یکی از دوستان گفت یک کیف کوله پشتی آماده حاوی لوازم مورد نیاز یک زلزلهزده پشت در خانه گذاشته است؛ دوستی دیگر نمیدانم به شوخی یا جدی گفت شبها با حجاب کامل میخوابد… و به این ترتیب هرکسی کارهای لازم و ضروری پیش از وقوع زلزله را که خودش انجام داده بود، به دیگران توصیه میکرد. بیخیالترین ما بشکن زد و گفت: خدا را شکر هنوز زندهام، حالا تا بعد!
در راستای آمادگی برای زلزله
صحبت بر سر کارهایی است که قبل از وقوع زلزله باید انجام دهیم تا بعد از وقوع زلزله اندکی آسودهخاطرتر باشیم و یا حداقل عذاب وجدان نداشته باشیم. آمادگی برای آن دقایقی که خانهمان آوار شده است، روی تلی از خاک که تا همین دیروز کاشانه امن بود، نشستهایم و به همه موقعیتهای از دست رفته میاندیشیم.
شاید حالا وقت مناسبی باشد که با ماشین زمان یک رفت و برگشت به آن دقایق بزنیم و بعد یک فهرست شخصی، فهرستی از همه آن کارهای ضروری و واجب قبل از زمین لرزه تهیه کنیم.
ما یک لیست خیلی کوتاه از کارهایی تهیه کردهایم که به نظرمان فردا دیر است و همین امروز آنها را انجام خواهیم داد و شما را به خواندن آنها دعوت میکنیم.
۱. پولهایم را خرج کنم
من حالا پول دارم و کسانی هم هستند که به آن نیاز دارند. بعد از زلزله مردم کمپوت و کنسرو را بیشتر دوست دارند! البته الان هم خیلی پولدار نیستم اما حداقل به اندازهای هست که میتوانم روی لب کودکان کار لبخند بیاورم، میتوانم بروم سوپرمارکت محل و بگویم حساب خریدهای یک فقیر با من، میتوانم دوستانم را به یک رستوران دعوت کنم و هزینه لحظات خوشی آنها را تقبل کنم، میتوانم برای بیماران غمگین و تنها گل بخرم و ببرم و آنها را خوشحال کنم. هیچ معلوم نیست بعد از زلزله گلفروشیها باز باشند!
۲. روحیه خوبم را ببخشم
بعد از زلزله من هم یک بیحوصله و اعصاب میشوم مثل همه! امروز که میتوانم از ته دل بخندم و مصیبت بزرگ و معضل غیرقابل حل ندارم باید یک کار متفاوت انجام دهم، الان که میتوانم از لحاظ احساسی روی پای خودم بایستم، میتوانم اپسیلون شادی به زندگی دیگران ببخشم، میتوانم بروم یک نفر را دعوت کنم تا حرفها و درد دلهایش را به من بگوید، میتوانم دستهای یک دوست، فامیل، همسایه یا آشنای افسرده را بگیرم و بگویم:«من همهجوره با تو هستم، اخمهات رو وا کن!» نه اینکه بعد از زلزله نتوانم، فقط آن وقت مصنوعی است، بعد از زلزله باید درد خودم را مخفی کنم و انرژی بیشتری صرف روحیه دادن به دیگران کنم. الان با صرف انرژی کمتر میشود روحیه بخشید.
۳. از امکانات اطرافم استفاده کنم
فکر میکنم اگر زلزله بیاید، کتابخانهها تعطیل میشوند و کتابهای خودم هم زیر آوار میمانند. یک لحظه تصور کنید! زلزله شده و هیچ کتابی در دسترس نیست. آن وقت حسرت نمیخورم؟ الان باید از فرصت استفاده کنم. باید تند تند کتاب بخوانم. ممکن است بعضی کتابها را اگر امروز نخوانم هرگز نتوانم بخوانمشان، همانها که همیشه گفتهام به زودی میخوانم. حتی میتوانم هر شب قبل از خواب یکی دو تا کتاب خوب، محض نمونه زیر بالشم بگذارم! البته فقط کتاب نیست! سینما هم هست. باید قبل از زلزله بروم و یک فیلم قشنگ ببینم. قبل از زلزله سری به یک سالن تئاتر بزنم و بلیط یک کنسرت را بخرم. باغوحش بروم. توی خیابانها قدم بزنم و از تماشای معماری شهری لذت ببرم.
مجال کوتاه است و در همه آنچه گفتیم، بر آن بودیم تا نشان دهیم میتوانیم از توانایی قبل از زمین لرزه خودمان برای انجام دادن چه کارهایی استفاده کنیم. شما هم برایمان بنویسید که چه خواهید کرد تا بعد از زلزله نگویید ای کاش قبل از زلزله این کار را کرده بودم؟!
یادداشت اختصاصی ستاره