املای صحیح کلمات پرکاربرد فارسی

املای صحیح کلمات پرکاربرد فارسی ازجمله سوال، استثنائا، تایید، مسئله و… باید در متن و در راستای رعایت طرز صحیح نوشتن مورد توجه قرار گیرد. کلماتی که دارای چند نوع صورت نوشتاری هستند، باید به صورتی نوشته شوند که در فرهنگستان تصویب شده است. مطلب حاضر املای درست سخت ترین لغات فارسی را در برمی‌گیرد.

کلمات پرکاربرد فارسی

ستاره | سرویس فرهنگ و هنر – بسیاری از اوقات می‌خواهیم متن علمی و مقاله، پایان‌نامه یا نامه اداری بنویسیم و برای انتخاب شکل صحیح کلماتی که چند صورت نوشتاری دارند و کلمات سخت، دچار تردید می‌شویم که کدام شکل صحیح است. صورت املایی درست واژگان که در ادامه می‌آید به شما کمک می‌کند متنی بی‌نقص و بدون غلط بنویسید.

املای صحیح کلمات پرکاربرد فارسی

 

۱. املای صحیح کلمات پرکاربرد فارسی

غلط صحیح
تائید تأیید
استثناً استثنائاً
اطاق اتاق
طوس توس (شهر)
توسی طوسی (رنگ)
طوفان توفان
طپانچه تپانچه
گفتگو گفت‌وگو
سئال / سئوال / سوئال سؤال
مسأله مسئله
فارق‌التحصیل فارغ‌التحصیل
تلوزیون تلویزیون
رو به رو روبرو
ذوذنقه / زوذنقه / زوزنقه ذوزنقه
بهاء بها
نهار ناهار (وعده غذایی)
قورباقه / غورباقه قورباغه
بهبوحه / بهبوهه بحبوحه
سوقات سوغات
پائیز پاییز
ذغال زغال
حتا حتی
قانون‌گزار قانون‌گذار
سپاسگذار سپاسگزار
فلاکس فلاسک
موزی موذی (اذیت کننده)
به سزا بسزا
املاء املا
تآتر تئاتر
غدغن / قدقن / غدقن قدغن
ذق ذق زق زق
غورغور قور قور
نغ نغ نق نق
هزم غذا / هذم غذا هضم غذا
بیافزود بیفزود
مزمون مضمون
زمیمه ضمیمه
ضمینه زمینه
انحتاط / انحطات انحطاط
اسطکاک / اصتکاک اصطکاک
احتزاز / احتذاذ اهتزاز
قوس و قزح قوس قزح
صِمَت سِمَت
چشم قره چشم‌غرّه
مسوول مسئول
مطمعن / مطمین مطمئن
راجب راجع به
مضحرف مزخرف

 

املای صحیح کلمات پرکاربرد فارسی

 

۲. کلمات پرکاربرد مشتق، مرکب، دوبخشی و چندبخشی

غلط صحیح
ستاره گان ستارگان
بنا بر این بنابراین
بزرگداشتن بزرگ داشتن
بکاربردن به کار بردن
کار  برد کاربرد
بیدرنگ بی‌درنگ
یک رنگی یکرنگی
پیشنهادات پیشنهادها
میوه‌جات میوه‌ها
خوش آمد گویی خوشامدگویی
خوش دل خوشدل
پیش گو پیشگو
ورغُلُمبیدن/ ور قُلُمبیدن ورقُلُمبیدن
آرایش گاه آرایشگاه
بوسیله به وسیله
کتابه من کتاب من
وقتیکه وقتی که
خانوادم خانواده‌ام

 

املای صحیح کلمات پرکاربرد فارسی

 

۳. املای کلمات متشابه

هیچکدام از صورت‌های کلماتی که در ادامه می‌آیند غلط نیستند، بلکه در املای این کلمات باید به معنای آنها دقت کنید و با توجه به معنایی که در نظر دارید، املای صحیح را انتخاب کنید.
عاج (دندان فیل) آج (برجستگی منظم تایر و…)
سفر (رفتن به محلی دور) صفر (ماه قمری)
مَتاع (کالا، مال) مُطاع (فرمانروا)
زجر (سختی ، آزار) ضجر (دلتنگی، بی قراری)
زرع (کاشتن) ذرع (واحد طول)
شصت (عدد) شست (انگشت)
فراق (جدایی – دوری) فراغ (آسودگی)
طی (پیمودن) تی (وسیله نظافت)
زلت (خطا کردن) ذلت (خوار شدن)
مطبوع (خوشایند طبع) متبوع (مورد اطاعت)
شَبَح (موجود سیاهی) شَبَه (شبیه و مانند)
عمل (کار) امل (آرزو)
لوت (کویر) لوط (پیامبر)
اثاث (لوازم خانه) اساس (پایه و بنیاد)
پرتقال (میوه) پرتغال (کشور)
ثواب (پاداش کار) صواب (درست و صحیح)
مأمور (آنکه از طرف دیگری کاری انجام دهد) معمور (آباد)
امارت (فرمانروایی) عمارت (آباد کردن)
تألم (رنج بردن) تعلم (آموزش دادن)
آجل (آینده) عاجل (فوری)
ذکی (تیزهوش) زکی (پاک)
انتصاب (گماشتن به کاری) انتساب (نسبت داشتن با کسی)
تحلیل (تجزیه و حل کردن) تهلیل (لا إله إلَّا الله گفتن)

 

امیدواریم املای کلمات پرکاربرد برای شما مفید بوده باشد. اگر در جستجوی املای صحیح کلمه‌ای بودید که در این مطلب نیست، آن را با ما درمیان بگذارید تا ضبط درست آن را در کوتاه‌ترین زمان برایتان بنویسیم.
یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
وب گردی:
مطالب مرتبط

  • سلام وقت بخیر نحوه نگارش صحبتهام چجوریه؟ صحبت‌هام درسته یا صحبتهام

  • بعضی هارو شما اشتباه نوشتی گذاشتین قسمت درست

  • بدون نام

    عالی

  • بدون نام

    سلام کلماتی مانند تحلیلگران و پژوهشگران از نظر جدا بودن و سرهم نوشتن چگونه است

    • مدیر سایت

      از آنجا که پسوند «گر» بطور مستقل معنایی ندارد باید چسبیده باشد و این کلمات سر هم نوشته می‌شوند.

  • بدون نام

    عالیه

  • شاهد شهیدی

    طرز نوشتن کلمه خسور/خصور

    • مدیر سایت

      اگر معنای زیان ها و خسارت ها مد نظر شما باشد «خسورات» و اگر منظور شما کوتاهی کردن و تقصیر داشتن در کاری است «قصور» نوشته می شود.

  • حتا درسته و حتی اشتباست ، حتی ریشه بیگانه و عربی داره ، در اکثر کتاب های پارسی نه فارسی بیگانه حتا نوشته شده

  • بدون نام

    کلمه ی ویجه یعنی چی

    • مدیر سایت

      کاربر گرامی این واژه در فرهنگ لغت فارسی موجود نیست. لطفا جمله ای که این واژه در آن به کار رفته را ذکر کنید تا بتوان ریشه و معنای آن را یافت.

  • بدون نام

    سلام من هردر هر دو لغت نامه ی معین و دهخدا به املای کلمه ی ذغال برخوردم ذغال در لغتنامه دهخدا نوشته بود و زغال در لغتنامه معین پس هیچ یک اشتباه نیستند

  • سلام ،من همیشه موقع نوشتن مثل بچه ها املای کلمات یادم میره ، انواع ت وث و …خلاصه مطلب شمارو دانلودکردم ببینم به دردم میخوره،کلمه ی منکثر داریم یانه؟ اگرهست معنیش چی میشه؟

    • مدیر سایت

      منکسر به معنای شکسته و نادرست –
      برای فراموش نکردن املای کلماتی که مشکل دارید پیشنهاد می‌کنیم در ذهن خود برای آن کلمه تصویرسازی کنید و آن را به چیزی تشبیه کنید تا در ذهنتان بماند.

  • کلمه شُد درسته یا شود چون من همیشه کلمه دومی می نوشتم والان گیج شودم ممنون میشم جوابگو باشید

    • مدیر سایت

      شد و شود دو کلمه متفاوت هستند و نمی‌توانند بجای یکدیگر استفاده شوند.

  • نوشتار نام پسرانه داود درست است یا داوود؟

  • بدون نام

    سلام بتري درسته يا بطري منظورم شيشه اي كه مايعي درآن ريخته ميشه؟؟

  • المیرانظریسلام

    سلام صبحتون بخیر املای صحیح کلمه مهال یا محال غیر ممکن
    کدام است خیلی از شما ممنونم

  • علیرضا

    سلام میبخشید, جانباخته گان یا جانباختگان؟
    و اینکه جان و باخته باید جدا باشن یا سرهم؟

    • مدیر سایت

      کاربرگرامی، گ میانجی در ترکیباتی همچون جانباختگان، همچون کسره عمل می‌کنند پس نیازی به جدا نویسی نیست. نوشتن ه کسره و گ میانجی هردو در یک ترکیب، اشتباه است.

  • بدون نام

    کلمه علغلک درسته

  • آیا کلمات (مسئولیّت) و (تعهّدات) به این شکل تشدید دارند؟ با سپاس

    • مدیر سایت

      کاربر گرامی ستاره، تشدید در اصل برای صحیح تلفظ کردن واژه هاست و لزومی به استفاده از آن در نگارش نیست. اما آنچه شما در این دو واژه به کار برده اید درست است.

  • املای صحیح موضی
    فامیلی هست موذی موعضی موذی کدوم صحیح هست ؟

    • مدیر سایت

      اگر منظورتان نام خانوادگی با چنین تلفظی است، احتمالا «معزی» پاسخ شما خواهد بود. واژه ای عربی از ریشه تعزیت و عزا، به معنای تسلیت دهنده.

  • مختط اینجوری مینویسن؟

    • مدیر سایت

      معنی مختط : کسی که خط میکشد و نشان میکند،

  • کلمه بنابراین در تایپ بدون فاصله هست یا بین بنابر و این فاصله باشد؟

نظر خود را بنویسید