ستاره | سرویس فرهنگ و هنر – برای نوشتن انشای تضاد مفاهیم یا انشا به روش ناسازی معنایی، نخست باید به مفاهیم ناساز و متضاد با موضوع انشا بیاندیشیم و روش بارش مفاهیم را برای نوشتن کلمات به کار ببندیم. پس از آن بین هر کدام از مفاهیم شبکهای از روابط ایجاد کنیم تا کلمات با معنای متفاوت به ذهن بیاید. در مرحله آخر با رعایت انسجام انشای خود را مینویسیم. در ادامه برای شما دو انشای ذهنی تضاد مفاهیم نوشتهایم و در ابتدای هرکدام نقشه مفاهیم متضاد و واژگان مرتبط را برای آگاهی شما از نوع نگارش انشا آوردهایم.
انشا تضاد مفاهیم گل و خار
انواع متفاوتی از مفاهیم متضاد در ذهنم وجود داشت اما به یکی از مهمترینهای آن دقت نکرده بودم تا اینکه روزی به گلستان رفتم و ناسازی گل و خار را در کنار هم دیدم.
روزی که به گلستان رفتم. گلی زیبا دیدم که در میان همه گلها دلبری میکند. گل را چیدم و آن را در دست گرفتم. بو کشیدم و از بوی خوش و دلاویز آن مست شدم.
راستی هم چقدر میتوان این گل را دوست داشت، به دست گرفت و مظهر لطافت دانست. شاداب بودن آن به شادابی رخساره معشوقکانی میماند که شاعران برای آنها شعرهای زیبا سرودهاند و بوی آن به بهترین عطرهای دنیا میماند که در گرانترین مغازهها به فروش میروند. زیبارویان آراستگی و جمال را از زیبایی و شکفتگی گل میآموزند.
باز هم در گلستان به گردش ادامه دادم. گلی که قبلاً چیده بودم را در دست داشتم که گلی دیگر توجهام را جلب کرد. دست بردم تا آن را بچینم که ناگهان یک خار درشت در دستم فرورفت و آن را زخمی نمود. از این همه خباثت و خشونت خار عصبانی شدم. این خار که هیچ بو و خاصیتی ندارد و زشت و ناهنجار است و مرا زخمی کرد؛ نباید وجود داشته باشد.
باغبان به سراغم آمد. خندید و گفت:«اگرچه خار به نظر خشن و قوی میآید اما وجودش برای گل لازم است. از آسیب دیدن گل جلوگیری میکند. به حفظ گل و دور کردن خطر از گلی که به جز لطافت چیزی ندارد، کمک میکند. تو فکر کن که نگهبان گل است. هر نوع لطافتی نیاز به مراقبت دارد.»
از گلستان بیرون آمدم در حالی که فهمیده بودم گل و خار هر دو باید در کنار هم باشند تا طبیعت زیبا بتواند با شکوه هرچه تمامتر بدرخشد.
انشا تضاد مفاهیم با موضوع خشکی و دریا
خشکی و دریا مفاهیمی هستند که از لحاظ معنا ناسازگار و متضاد هستند. با هم به دریا و سپس خشکی برویم تا این تضاد را درک کنیم.
اینجا دریای بیکران است که موج بر سر موج میکوبد تا خود را به ساحل برساند و آرام بگیرد. آرام گرفتنی که با عدم و نیستی همراه است. این موجهایی که میغلطند و متناقض و متضاد دوست یا دشمن هستند. دوست کسانی که بر امواج سوار شده و تفریح و نشاط میپردازند. دشمن کسانی که در ورطه امواج سهمگین گرفتار شده و با غرق شدن، جان خود را از دست میدهند.
به خشکی که بروی، از موج آسوده هستی و بر خاک قدم میگذاری. اگر دریا همه آب است و آب اما خشکی متنوع است. از طرفی به جنگل میرسیم و از سوی دیگر به بیابان. اگر به مناطق حاصلخیز برویم خاک مهربان و بخشنده، غذای ما را از طریق زمین کشاورزی در اختیارمان قرار میدهد. اگر به بیابان برویم زیبایی آن به ما آرامش بدهد.
باز به دریا برگردیم، از امواج بگذریم و به قعر برسیم. آنجایی که موجودات زندهای هستند و در زیستگاه خود به سر میبرند. ماهیهایی که در همه دریاها وجود دارند. نهنگها و هشتپاهایی که در برخی دریاها زندگی میکنند؛ جهان زیر آب را تشکیل میدهند. تنوع موجودات خشکی بسیار زیادتر است. از پستانداران، خزندگان، دوزیستان و حتی موجوداتی مثل لاکپشت که در هر دو این محیطها زندگی میکنند.
فقط موجودات نیستند که میتوانند در خشکی و دریا در حال رفت و آمد باشند. انسانها که همهجا را به تسخیر خود درمیآورند برای مسافرت و تجارت از کشی استفاده کرده و به دریا میروند. همانها که در خشکی هم وسیله سفری و باربری مانند قطار را اختراع کردهاند.
خشکی و دریا با همه تفاوتها و تضادهایشان مانند دو برادر هستند که وجودشان برای ادامه حیات انسانها ضروری است.
مریم
میشه لطفا درمورد اندوه و شادی بزارید؟ هرچه زودتر
بدون نام
انشا خیلی خوب بود.
عالیه
بدون نام
عالییی
sevin
thank you very much
زهرا
خوب بود
Omid
حرف نداشت،
محمد
انشادرموردمقایسه شب روز
F
بدنبودیکم بیشتربودبهتربود
بدون نام
خیلی عالیه
ناشناس
انشا خیلی خوب بود.
ایول
بدون نام
خوب است
بدون نام
خیلی عالی
بدون نام
خوبه
شادی
خوبه
عبدالله
عالییییی