ستاره | سرویس گردشگری – قلعه الموت را مردم محل « قلعه حسن » مینامند. این قلعه از دو بخش غربی و شرقی تشکیل شده است. قسمت باختری که دارای ارتفاع بیشتری است به نام جورقلا (یعنی قلعه بالا) و پیلاقلا (یعنی قلعه بزرگ) خوانده میشود. طول قلعه حدود صد و بیست متر و عرض آن در نقاط مختلف بین ده تا سی و پنج متر متغیر است.
دیوار شرقی قلعه بالا یا قلعه بزرگ که از سنگ و ملاط گچ ساخته شده است، کمتر از سایر قسمتها آسیب دیده است. طول آن حدود ده متر و ارتفاع آن بین چهار تا پنج متر است. در طرف جنوب، در داخل صخره اتاقی کنده شده که محل نگهبانی بوده است. در جانب شرقی این اتاق، دیواری به ارتفاع دو متر وجود دارد که پی آن در سنگ کنده شده و پشت کار آن نیز از سنگ گچ بنا شده است و نمای آن از آجر است. در جانب شمال غربی قلعه بالا نیز دو اتاق در داخل سنگ کوه کندهاند. در اتاق اول، چاله آب کوچکی قرار دارد که اگر آب آن را به طور کامل تخلیه کنند، دوباره پرآب میشود.
موقعیت جغرافیایی قلعه الموت بر روی نقشه
تاریخچه قلعه الموت
حسن صباح در قم در یک خانواده شیعی امامی به دنیا آمد ، پدرش علی بن محمد، عرب تباری از مردم کوفه بود که برای خود نسب یمنی ادعا میکرد. او در کودکی و نوجوانی مدتی در نیشابور درس خوانده بود. در تاریخ و ادبیات ایران حسن صباح و خواجه نظام الملک طوسی و عمر خیام نیشابوری به سه یار دبستانی معروف هستند.
در جوانی خانواده صباح از قم به ری که از مراکز فعالیت اسماعیلیه بود رفتند. مردی به نام امیره ضراب، حسن را به کیش اسماعیلی جذب کرد. در سال ۴۶۹ هجری (۱۰۷۶ میلادی) وی به مدت سه سال در قاهره تعلیم یافت، پس از آن به ایران بازگشت و فعالیت خود را با سفر در سراسر ایران آغاز کرد و با رفتن به الموت و استقرار در دژ الموت با عنوان «دهخدا»، شاخه اسماعیلیان نزاری را پایه گذاری کرد. حکومت نزاری ایران را حسن صباح و هفت تن از جانشینان وی که در ادبیات به خداوندان الموت معروفند، اداره می کردند.
تصاویر کشیده شده از قلعه الموت
حسن صباح از سال ۱۰۹۰ میلادی (برابر با ۴۸۳ هجری) تا زمان مرگ (۱۱۲۴ میلادی) به مدت ۳۵ سال در دژ خود زیست و به فراخواندن مردم به کیش خود ادامه داد. حسن صباح مردی عجیب و پر رمز و راز، سیاستمداری مدبر، سازمان دهندهای توانمند و خوش فکر و مردی پرهیزگار بوده است. وی را «سیدنا» به معنی «سرور ما» می نامیدند. حسن صباح پس از تصرف قلعههای مستحکم و ایجاد سازمان نیرومند و انعطافناپذیر، مبارزه بر ضد بزرگترین نمایندگان طبقه حاکمه دولت منفور عباسیان، یعنی سلجوقیان و دیگر امیران منطقه را آغاز کرد.
حسن صباح نابغه امور نظامی بود، قلعههای غیر قابل نفوذ داشت و هیچگاه هیچکدام از قلعههای اسماعیلی تسخیر نشد، تا در زمان هولاکو مصالحهای بین خواجه نصیرالدین طوسی و خورشاه، آخرین فرمانده اسماعیلیان، صورت گرفت و از آن پس اسماعیلیان تسلیم شده و کم کم اکثریت پیروان این فرقه به مذاهب دیگر گرویدند. حسن صباح همواره با خلفای عباسی و سلجوقیان جنگید و هرگز از در اطاعت باآنان در نیامد و همواره در تمام نبردهای خود پیروز میدان بود.
بازدید کنندگان از قلعه الموت
معماری قلعه الموت
ین قلعه از دو بخش شرقی و غربی تشکیل شده است که هر بخش شامل قلعه پایین و قلعه بالا می باشد که در اصطلاح محلی، آن ها را «جورقلا» و «پیازقلا» می نامند. طول قلعه حدود ۱۲۰ متر است و عرض آن در نقاط مختلف بین ۱۰ تا ۳۵ متر متغیر است. دیوار شرقی قلعه بالا یا قلعه بزرگ که از سنگ و ملاط گچ ساخته شده است، کمتر از سایر قسمت ها آسیب دیده است. طول آن حدود ۱۰ متر و ارتفاع آن بین ۴ تا ۵ متر است. در طرف جنوب، در داخل صخره اتاقی کنده شده که محل نگهبانی بوده است.
در جانب شرقی این اتاق، دیواری به ارتفاع ۲ متر وجود دارد که پی آن در سنگ کنده شده و پشت کار آن نیز از سنگ گچ بنا شده است. در جانب شمال غربی قعله بالا نیز دو اتاق در داخل کوه کنده شده است. در اتاق اول، چاله آب کوچکی قرار دارد که اگر آب آن را تخلیه کنند، دوباره آبدار می شود، به همین دلیل احتمال داده می شود که با حوض جنوبی در ارتباط است. در پای این اتاق، دیوار شمالی قلعه به طول ۱۲ متر و پهنای ۱ متر قرار دارد که از سطح قلعه پایین تر واقع شده است و پرتگاه مخوفی دارد.
در جانب جنوب غربی این قسمت قلعه، حوضی به طول ۸ متر و عرض ۵ متر در سنگ کنده شده است که هنوز هم در اثر بارندگی های فصلی پر از آب می شود. در کنج جنوب غربی این حوض، درخت تاک کهن سالی که همچنان سبز و شاداب است، جلب توجه می کند. اهالی معتقدند این درخت را حسن صباح کاشته است. این قسمت از قلعه، به احتمال زیاد، همان محلی است که حسن صباح مدت ۳۵ سال در آن اقامت داشته و پیروان خود را رهبری می نموده است.
در جانب شرقی قلعه، پاسداران قلعه و خانواده آنان ساکن بوده اند. در حال حاضر، آثار کمی از دیوار جنوبی این قسمت باقی مانده است. از جانب شمال این دیواره، ۱۰ آخور برای چارپایان، در داخل سنگ کوه کنده شده است. گذشته از آثار دیوار جنوبی؛ دیوار غربی این قسمت به ارتفاع ۲ متر همچنان پابرجاست؛ ولی از دیوار شرقی اثری دیده نمی شود. در این سمت سه آب ابنار در دل کوه کنده شده و چند اتاق نیز در سنگ ساخته شده است که در حال حاضر ویران شده اند.
بین دو قسمت قلعه، یعنی قلعه بالا و پایین، میدانگاهی قرار دارد که بر گرداگرد آن، دیواری محوطه قلعه را به دو قسمت تقسیم کرده است. در حال حاضر، در میان میدان، آثار فراوانی به صورت توده های سنگ و خاک مشاهده می شود که بی شک باقی مانده بناها و ساختمان های فراوانی است که در این محل وجود داشته و ویران شده است.
پلکان رسیدن به قلعه الموت
امکانات دفاعی قلعه الموت
تنها راه ورود به قلعه الموت در انتهای ضلع شمال شرقی، چند متر پایینتر از برج شرقی دژ واقع شده که کوههودکان با فاصله نسبتاً زیاد بر آن مشرف است. در این محل تونلی در تخته سنگ بریده شده که دارای ۶ متر طول، ۲ متر عرض و ۲ متر ارتفاع است. در دامنه جنوبی کوه قلعه، خندقی به طول تقریبی ۵۰ متر و ۲ متر عرض کنده و آنرا از آبی که از داخل قلعه میآمده پر میکردهاند تا هیچ راه نفوذی از آن جبهه متصور نباشد. بر روی دامنههای دیگر نیز هرجا بیم بالا رفتن مهاجمان میرفته خندقهایی کنده شده و دیوار بالایی آنها را مورب برآوردهاند تا امکان هر عبوری را محدود نماید.
باقیماندههای قلعه الموت
تخریب قلعه الموت
این قلعه در شوال ۶۵۴ هجری قمری بهدستورهلاکو به آتش کشیده و ویران شد و از آن پس به عنوان تبعیدگاه و زندان مورد استفاده قرار گرفت. همچنین از سال ۹۳۰ هجری قمری و ابتدای حکومت شاه طهماسب صفوی تا سال ۱۰۰۶ هجری قمری قلعه کالبدی سالم داشته است. متاسفانه حفاریهایی که در دوره قاجار برای یافتن گنج در قلعه الموت انجام شده، سبب ویرانی آن شده است.
نمایی از قلعه الموت به پایین دست منطقه
پیشنهاد ستاره
توصیه می کنیم با قلعه ایرج؛ قدیمیترین قلعه خشتی نزدیک تهران و قلعه بابک؛ اقتدار منطقه کلیبر نیز در ستاره آشنا شوید.
منابع: ویکی پدیا، کجارو، جسارت و سیتی پدیا