اشعار کوتاه بودن زندگی و همچنین اشعار گذر عمر و جوانی زیادی وجود دارند که در وصف دوران جوانی و دانستن قدر این دوران و کوتاه بودن عمر سروده شدهاند. شعر در مورد جوانی، برخلاف شعر در مورد موی سپید، نشاط و شور و سرزندگی را به تصویر میکشد. اما در بیشتر مواقع در روزگار کهنسالی شاعر سروده شده است. شاعر با یادآوری دوران جوانی افسوس میخورد که قدر آن را ندانسته است و به جوانان توصیه میکند که قدر این دوران بیبازگشت از زندگی خود را بدانند. شاعرانی نیز در شعر درباره آیینه سعی کرده اند گذر عمر را به نمایش بگذارند. گروه سرگرمی ستاره گزیدهای از زیباترین اشعار درباره جوانی (شعر جوانی) را به مخاطبان خود تقدیم میکند.
گلچین شعر جوانی از شاعران بزرگ
جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را
نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را
کنون با بار پیری آرزومندم که برگردم
به دنبال جوانی کوره راه زندگانی را
به یاد یار دیرین کاروان گم کرده را مانم
که شب در خواب بیند همرهان کاروانی را
بهاری بود و ما را هم شبابی و شکر خوابی
چه غفلت داشتیم ای گل شبیخون جوانی را
چه بیداری تلخی بود از خواب خوش مستی
که در کامم به زهرآلود شهد شادمانی را
سخن با من نمیگوئی الا ای همزبان دل
خدایا با که گویم شکوه بیهمزبانی را
نسیم زلف جانان کو که چون برگ خزان دیده
به پای سرو خود دارم هوای جانفشانی را
به چشم آسمانی گردشی داری بلای جان
خدا را بر مگردان این بلای آسمانی را
نمیری شهریار از شعر شیرین روان گفتن
که از آب بقا جویند عمر جاودانی را
از مجموعه اشعار شهریار
~~✦✦✦~~
مبند دل به حیاتی که جاودانی نیست
که زندگانی ده روزه زندگانی نیست
به چشم هر که سیه شد جهان ز رنج خمار
شراب تلخ کم از آب زندگانی نیست
ز شرم موی سفیدست هوشیاری من
وگرنه نشئه مستی کم از جوانی نیست
جدا بود شکر و شیر، همچو روغن و آب
درین زمانه که آثار مهربانی نیست
ز صبح صادق پیری چه فیض خواهم برد؟
مرا که بهره به جز غفلت از جوانی نیست
برون میار سر از زیر بال خود صائب
که تنگنای فلک جای پرفشانی نیست
صائب تبریزی
~~✦شعر جوانی✦~~
خوشا عاشقی خاصه وقت جوانی
خوشا با پریچهرگان زندگانی
به وقت جوانی بکن عیش؛ زیرا
که هنگام پیری بُوَد ناتوانی
جوانی و از عشق پرهیز کردن
چه باشد ندانی، به جز جان گرانی
جوانی که پیوسته عاشق نباشد
دریغ است ازو روزگار جوانی
فرخی سیستانی
~~✦✦✦~~
جوانی چنین گفت روزی به پیری
که چون است با پیری ات زندگانی
بگفت اندر این نامه حرفی است مبهم
که معنیش جز وقت پیری ندانی
تو بِهْ کز توانایی خویش گویی
چه میپرسی از دوره ناتوانی؟
جوانی نکو دار کاین مرغ زیبا
نمانَد در این خانه استخوانی
متاعی که من رایگان دادم از کف
تو گر میتوانی، مَدِه رایگانی
چو سرمایهام سوخت، از کار ماندم
که بازی است بی مایه بازارگانی
از آن بُرد گنج مرا، دزد گیتی
که در خواب بودم گهِ پاسبانی
پروین اعتصامی
⇐ شعر جوانی ⇒
شعر جوانی؛ اشعار کوتاه جوانی
افسوس که نامه جوانی طی شد
و آن تازه بهار زندگانی دی شد
آن مرغ طرب که نام او بود شباب
افسوس ندانم که کی آمد کی شد
خیام
~~✦ شعر در مورد جوانی ✦~~
افسوس که ایام جوانی بگذشت
هنگام نشاط و شادمانی بگذشت
تا چشم گشودیم در این باغ، چو گل
هفتاد و دو سال زندگانی بگذشت
محتشم کاشانی
~~✦✦✦~~
جوانی گفت پیری را چه تدبیر
که یار از من گریزد چون شوم پیر
جوابش داد پیر نغز گفتار
که در پیری تو خود بگریزی از یار
نظامی
~~✦✦✦~~
روزگارم نام داد و کامرانی را گرفت
تا زبانم داد، شوق همزبانی را گرفت
هیچ دانی روزگار حیلهگر با من چه کرد
سالها عمر عبث داد و جوانی را گرفت
مهدی سهیلی
~~✦✦✦~~
موی سپید ر ا فلکم رایگان نداد
این رشته را به نقد جوانی خریدهام
من جلوه شباب ندیدم به عمر خویش
از دیگران حدیث جوانی شنیدهام
رهی معیری
~~✦ شعر جوانی ✦~~
شباب عمر عجب با شتاب میگذرد
به دین شتاب خدایا شباب میگذرد
شباب و شاهد و گل مغتنم بود ساقی
شتاب کن که جهان با شتاب میگذرد
شهریار
~~✦✦✦~~
بار دیگر گر فرود آری سری با ما جوانی
داستانها دارم از بیداد پیری با جوانی
واعزیزا گوئی آخر گر عزیزت مرده باشد
من چرا از دل نگویم وا جوانی وا جوانی
شهریار
~~✦✦✦~~
افسوس که ایام جوانی بگذشت
دوران نشاط و کامرانی بگذشت
تشنه به کنار جوی چندان خفتم
کز جوی من آب زندگانی بگذشت
عراقی ابوسعید
~~✦✦✦~~
جوانی در درون دل نهفته است
جوانی در نشاط و شور خفته است
چو گم شد از دلت عشق هوسباز
همانا شام پیری گشته آغاز
حسین مسرور
~~✦✦✦~~
جوانی چون سواری بود و بگذشت
به گلزاری بهاری بود و بگذشت
دریغا از جوانی، صد دریغا
که آن هم روزگاری بود و بگذشت
مهدی سهیلی
~~✦ شعر جوانی ✦~~
سحرگه به راهی یکی پیر دیدم
سوی خاک خم گشته از ناتوانی
بگفتم : چه گم کردهای اندرین راه؟
بگفتا: جوانی، جوانی، جوانی
ملک الشعرا بهار
~~✦✦✦~~
ندانستم چو نیکو قدر ایام جوانی را
دلم خون میشود چون بشنوم نام جوانی را
نه تنها از جوانی کام من شیرین نشد هرگز
که کردم تلخ از دیوانگی کام جوانی را
کاظم پزشکی
⇐ شعر جوانی ⇒
تک بیتهای ناب با مضمون جوانی
ز دامنگیری پیری اگر آگاه میگشتم
به دست غم نمیدادم گریبان جوانی را
مهری هراتی
~~✦✦✦~~
خوشا نو بهاران و فصل جوانی
که بگذشت با دوستان زندگانی
نظام وفا
~~✦✦✦~~
همه کس را تن و اندام و جمال است و جوانی
وین همه لطف ندارد تو مگر سرو روانی؟
سعدی
~~✦✦✦~~
جوانی حسرتا با من وداع جاودانی کرد
وداع جاودانی حسرتا با من جوانی کرد
شهریار
~~✦✦✦~~
ز روزگار جوانی خبر چه میپرسی
چو برق آمد و چون ابر نو بهار گذشت
صائب تبریزی
~~✦✦✦~~
فسانه بود جوانی، فریب بود امید
درون دام حقیقت قرار و تابم نیست
لعبت شیبانی
~~✦✦✦~~
به روزگار جوانی درود باد درود
که دوره خوش من دوره جوانی بود
حبیب یغمایی
~~✦✦✦~~
بر ساحل دریای جوانی چو نشینم
هر دم گذرد از سر من موج خیالی
مهدی سهیلی
~~✦✦✦~~
خوشا جوانی و دورنشاط و عشق و امید
کنار سبزه لب جوی و زیر سابه بید
دکتر صدرات
~~✦✦✦~~
عیش خوش و ایام جوانی همه گوئی
چون بوی گلی بود که همراه صبا بود
وفای اصفهانی
~~✦✦✦~~
شادی کنیدای دوستان من شادم وآسودهام
بوی جوانی بشنوید از پیکر فرسودهام
ابوالحسن ورزی
~~✦✦✦~~
ای سرو که اسباب جوانی همه داری
با ما به جفا پنجه مینداز که پیریم
اوحدی
~~✦✦✦~~
ایام جوانی که ز دستم بگریخت
گل بود و به همراه نسیم آمد و رفت
مهدی سهیلی
~~✦✦✦~~
مرا ز هجر تو امید زندگانی کو؟
در آرزوی توام، لذّت جوانی کو؟
خواجوی کرمانی
~~✦✦✦~~
از زندگانیم گله دارد جوانیم
شرمنده جوانی از این زندگانیم
شهریار
~~✦✦✦~~
مخسب آسوده ای برنا که اندر نوبت پیری
به حسرت یاد خواهی کرد ایام جوانی را
پروین اعتصامی
~~✦✦✦~~
مرا با یاد ایام جوانی
به سر سودای یاری مهوش آمد
شهریار
~~✦✦✦~~
جوانی خود مرا تنها امید زندگانی بود
دگر من باچه امیدی توانم زندگانی کرد
شهریار
~~✦✦✦~~
خجل شدم ز جوانی که زندگانی نیست
به زندگانی من فرصت جوانی نیست
شهریار
~~✦✦✦~~
نه وصلت دیده بودم کاشکی ایگل نه هجرانت
که جانم در جوانی سوخت ای جانم به قربانت
شهریار
~~✦✦✦~~
آری آری نوجوانی میتوان از سر گرفتن
گر توان با نوجوانان ریخت طرح زندگانی
شهریار
~~✦✦✦~~
از شبابم آتشی افروخت در کانون دل
هم درآن آتش خدایا خود شباب آمدکباب
شهریار
~~✦✦✦~~
تا جوانی ز فقر شکوه مکن
ثروتی بهتر از جوانی نیست
شهریار
~~✦✦✦~~
دل پیران جوان دیدم ولی من
جوان بودم که ناگه پیر شد دل
شهریار
~~✦✦✦~~
به همنشین جوانی پیام باد که عشق
ترا اگر که فراموش شد مرا یاد است
شهریار
~~✦✦✦~~
گر جوانی به هدر رفته دل آزرده مباش
زندگی چیست به جزبادوهوایی بلبل
شهریار
~~✦✦✦~~
ای دل به عشقهای جوانی هوس مکن
ترسم دوباره فسق و فساد آورد ترا
شهریار
~~✦✦✦~~
مشو از باغ شبابت بشکفتن مغرور
کز پیش آفت پیری بود و پژمردن
شهریار
~~✦✦✦~~
جوانی به بر کرد رخت سفر
چو پیری رسید و عصا زد به در
شهریار
~~✦✦✦~~
بهار عمر و گل زندگی جوانی بود
ولی دریغ که من قدر آن ندانستم
خازن اتابکی
~~✦✦✦~~
هر چند به عشرت گذرد نوبت پیری
ایام جوانی نتوان کرد فراموش
نظیری نیشابوری
~~✦✦✦~~
جوانی خوش بود گر بگذرانی
به وصل دلبری از خود جوانتر
حبیب یغمائی
~~✦✦✦~~
سلامی ساقی از من عهد عیش و کامرانی را
که چون گل دادهام بر باد ایام جوانی را
حالتی ترکمن
~~✦✦✦~~
جوانی را تبه میسازد این اندوه ناکامی
بسان باد زهرآگین که میافتد به گلزاری
مفتون امینی
~~✦✦✦~~
جوانی و پیری بهار است و دی
نه آن دی که باشد بهارش ز پی
سلمان ساوجی
~~✦✦✦~~
خوشا نشاط جوانی، خوشا زمان شباب
که بیخیال، مرا روز و ماه و سال گذشت
پارسای تویسرکان
~~✦✦✦~~
سالها چیزی به نام زندگانی داشتم
عالمی آشفته با نام جوانی داشتم
پژمان بختیاری
~~✦✦✦~~
شکرانه زورآوری روز جوانی
آن است که قدر پدر پیر بدانی
سعدی
~~✦✦✦~~
بهره از روز جوانی ببرد آن پسری
که ز جان گوش به پند پدر پیر کند
خسرو خراسانی
~~✦✦✦~~
شبهای بهار و عشق و مهتاب
مخصوص عوالم جوانی
احد بختیاری
~~✦✦✦~~
چشم من در زندگی نقش جوانی را ندید
این دروغ فاش پنهان آمد و پنهان گذشت
مهدی سهیلی
~~✦✦✦~~
چهار است سرمایه کامرانی
جوانی، جوانی، جوانی، جوانی
ناصح تبریزی
~~✦✦✦~~
در گلستانی که گیرد دست هر پیری جوانی
ای جوان سروبالا دستگیری کن که پیرم
فروغی بسطامی
~~✦✦✦~~
در جوانی به طرب کوش که این موی سیاه
شب تار است به افسانه به سر باید برد
غنی کشمیری
~~✦✦✦~~
تعلّقم به حیات است وقت پیری پیش
که مفت باختهام موسم جوانی را
کلیم کاشانی
~~✦✦✦~~
از همه افسردگیهای جوانی یاد آرم
هرکجا بینم گل پژمردهای بر شاخساری
ابوالحسن ورزی
~~✦✦✦~~
دیدم به دست باد، گلی نو شکفته را
گفتم: ببین جوانی بر باد رفته را
پژمان بختیاری
~~✦✦✦~~
خمیده پشت از آن گشتند پیران جهاندیده
که اندر خاک میجویند ایام جوانی را
مکتبی شیرازی
~~✦✦✦~~
تبه کردم جوانی تا کنم خوش زندگانی را
چه سود از زندگانی چون تبه کردم جوانی را
حبیب یغمایی
⇐ شعر جوانی ⇒
متن آهنگ جوانی حسین قوامی
ای جوانی
رفتی ز دستم، در خون نشستم
جوانی، کجایی؟
چرا رفتی که من با تو عهدی نبستم
غم پیری، نبود دیری، که در هم شکستم
جوانی را ز کف دادهام رایگانی
کنون حسرت برم روز و شب بر جوانی
نه هوشیار و نه مستم
ندانم که چه هستم
جوانی چو رفتی تو ز دستم
ندیدم سود از جوانی در زندگانی
چه حاصل از زندگانی دور از جوانی
جفا کن که بودم دردا که دیدم از مهربانان، نامهربانی
غمت را نهفتم در سینه اما با کس نگفتم راز نهانی
ندیدم سود از جوانی در زندگانی
چه حاصل از زندگانی دور از جوانی
چو این دل به نشا دادم
که چون جویم از رهابم
امیدم کجایی، کجایی؟
اگر در برم نیایی، بسازم با سوز هجر و داغ جدایی
بسازم با سوز هجر و داغ جدایی
متن در مورد جوانی
جوانی، سرمایه بی بدیل هست، بر شانه های من نشسته و مرا به آینده ای روشن می برد . جوانی، با دست های توانمندش، هیچ آرزویی را محال نمی داند و چشم های خوش بین همیشه اش، هیچ مقصدی را دور نمی انگارد .
✦✦✦
جوانی، بهاران زندگانی و ارزشمندترین هدیه ای است که دست روزگار تنها یک بار فرصت بهره گیری از آن را به آدمی می بخشد. نشاط و شادابی،تحرک و قدرت و انگیزه های بلند رویش و پویش، ره آورد بوستان جوانی است
✦✦✦
شوکت روزگار، عزت برقرار و سعادت زندگانى، محصول باغ جوانى است.
✦✦✦
جوانی، بهترین فرصت آدمی برای پس انداز تمام خوش بختی های جهان است.
✦✦✦
خداوندا، بگذار روزهای جوانی ام را با نفس فرشته هایت شماره کنم!
جوانی ام را خوش بوتر از پیراهن یوسف کن!
روزهای جوانی، دلنشین اند ؛ دلنشین تر از نگاه لیلی ؛ خوش آواتر از صدای تیشه فرهاد و خواستنی ترند از عشق
جوانی، روزگار ماندنی ترین خاطره هاست . . .
✦✦✦
جوانى، هدیهاى الهى براى نیل به کمالات و ارتقاى درجات است.
کلام آخر
امیدواریم با مطالعه شعر جوانی حس و حال زیبای جوانی به خوبی به شما منتقل شده باشد. به نظر شما کدامیک از اشعار بالا زیباتر و دلنشین تر بود؟ نظرات خود را با ما و سایر همراهان مجله ستاره به اشتراک بگذارید.
بدون نام
عالیییی
بدون نام
آری آری نوجوانی میتوان از سر گرفتن
گر توان با نوجوانان ریخت طرح زندگانی
شهریار
بشر
سلام دنیا رو به تعقیر .شما هم پیر
بله پیری یک باور است ولی نمیشه کتمانش کرد..
مسله حقوق بشر است
مهسا
عالییییییییییییییی