نسخه صوتی این مطلب را بشنوید! 🎧
ستاره | سرویس روانشناسی – به نظر میرسد عشق و ازدواج مکمل یکدیگر بوده و در ارتباط صحیح با هم میتواند رابطه ایدهآلی را تعریف کند. اما این رابطه به نحوی پیچیده است چرا که گاهی وجود عشق و گاهی فقدان عشق میتواند در ازدواج موفق اخلال ایجاد کند. در اینجا به نظریه اشتبرگ در رابطه با عشق و همچنین به نقشی که عشق در تصمیم به ازدواج ایفا میکند پرداختهایم.
مثلث عشق اشترنبرگ
اشترنبرگ ((Sternberg,R.J. در نظریه مثلثی عشق خود عشق را به سه بخش تقسیم میکند: میل، صمیمیت و تعهد.
- میل به انگیزههایی مانند جذابیت و تمایلات جنسی اشاره دارد که به عشق رهنمون میشود. از طرف دیگر به نیازهایی از قبیل عزت نفس، نزدیک بودن و خودشکوفایی هم توجه دارد و در عین حال بسیاری از هیجانها مانند آرزو، آسیبپذیری، تحسین و اشتیاق را دربرمیگیرد.
- صمیمیت به رفتارهایی اطلاق میشود که نزدیکی عاطفی را افزایش میدهد.
- و تعهد به دو گونه تصمیم برمیگردد؛ یکی تصمیم کوتاهمدت مبنی بر آنکه آیا آنچه را که هست عشق بنامیم؟ و دوم تصمیم بر اینکه آیا برای حفظ آن عشق به سوی آیندهای قابل پیش بینی تلاش کنیم؟ تعهد بیشتر کارکرد شناختی دارد تا کارکرد هیجانی و شامل قصد هوشیارانه و اراده میشود.
قصه عشق
اشترنبرگ پس از صورت بندی نظریه مثلثی عشق نظریه دیگری را مطرح ساخت که در متون علمی از آن به عنوان یک فرانظریه یاد میشود. نظریه جدید مبتنی بر این فرض است که عشق یک داستان است و هر فردی داستان خودش را از عشق دارد. این دیدگاه بر این فرض مبتنی است که ما آدمیان گرایش داریم عاشق کسانی که داستانشان با داستان ما یکی است یا مشابه آن است. این افراد در قصهها مکمل نقش ما میشوند. بدین ترتیب این افراد از جنبههایی مثل خود ما هستند اما از جنبههای دیگر از ما متفاوتند.
قصههای عشق نقشهای مکمل دارند. رابطه با کسی بیش از همه شادی بخش رضایت آور است که در داستان ما شریک باشد، یا آن که دست کم داستان سازگاری داشته باشد که با داستان ما کم و بیش همخوان باشد، اما این شخص الزاما نباید درست مثل ما باشد. ما به دنبال کسی هستیم که دوستان مشابهی با ما داشته باشد اما به لحاظ نقشی که در این داستان بر عهده دارد مکمل باشد. یکی از کارهایی که قبل از انتخاب همسر باید انجام دهیم آن است که قصه عشق خودمان را بشناسیم و به طرف کسی برویم که قصه عشق او با ما هماهنگ باشد.
تضاد عشق و ازدواج!؟
با توجه به تعاریفی که از عشق شده است. فرد عاشق طرف مقابل خود را بهترین میبیند و به آنچه توجه دارد نقاط مثبتی است که در او وجود دارد. مجنون عاشق غیر از حسن در لیلی نمیبیند:
اگر بر دیده مجنون نشینی / به غیر از حسن در لیلی نبینی
برخی از ویژگیهای عاشق عبارتند از:
- تمرکزعشق بر یک نفر و ناتوانی در عشق ورزیدن همزمان به فرد دیگر
- اشتغال ذهنی دائم و وسواس فکری
- فکر آرمانی در مورد معشوق و ندیدن موارد منفی و تفسیر اشتباهات وی به صورت مثبت
- آرزوی محبت از جانب معشوق و پیوند و یکی شدن با او
- اضطراب، بی خوابی و در مورداری شعف، سرخوشی، وجد و شرم
- تمایل به فداکاری، همدمی و احساس مسئولیت در مورد معشوق
- تحت تاثیر گذاشتن معشوق و توسل به روشهای مختلف، تغییر ارزشها، عادتها و…
- ارتباط عاطفی قبل از ارتباط جنسی
- افزایش شور و شوق با وجود ناملایمات و سختیها
- ناتوانی در توضیح چرایی عشق به معشوق
- وجود رابطهای ایدهآل گرا و غیرمنطقی با معشوق
در رابطه با عشق و ازدواج اگر عاشق نتواند به وصال معشوق برسد، همیشه این فرد ایدهآل در زندگی و ذهن وی وجود خواهد داشت. پس اگر با فرد دیگری ازدواج کند همیشه زوج خود را با فرد خیالی و ذهنی خود مقایسه خواهد کرد و احساس خوشبختی نخواهد نمود. ولی اگر به وصال معشوق رسید زمانی که دیگر ایدهآل به واقعیت برسد با نارضایتی مواجه خواهد شد. بنابراین لازم است عاشق به معشوق به طور منطقی بنگرد و متوجه نقاط ضعف و ناهماهنگیهای موثر در ازدواج (در صورت وجود) بشود و اجازه ندهد که عشق او را کور کرده و مخل انتخاب مناسب گردد. در واقع عاشق باید دست از عشق خود بردارد و در کنار آن به عوامل موثر در ازدواج و شناخت واقعی طرف مقابل توجه کند.
رابطه عشق و ازدواج ناکام
برخی افراد متوجه این هستند که عاشق فردی شدهاند که برای ازدواج با آنان مناسب نیست. در این حالت ممکن است تصمیم بگیرند عشق خود را نابود کنند. وقتی فردی در صدد برمیآید که عشق خود را نابود کند احتمال آنکه عشق نمیرد وجود دارد. در واقع عشقی که نابود شده تبدیل به عشق زنده بگور میشود. عشق زنده به گور شده توانمندی تجدید حیات دارد و قدرت به مراتب ویرانگرتر از یک عشق زنده را در خود نهفته است. سرکوبی و نادیده انگاشتن نمیتواند عشق را بکشد. عشق وقتی که پاسخی دریافت نکند زنده میماند و به حیات خود ادامه میدهد و امکان دارد به صورتهای نامناسبی سربرآورد. زمانی که عشق زنده بگور میشود حالات مختلفی به وجود میآید که برخی از آنها عبارت است از:
- بعضی از عشاق در فرآیند رابطه با معشوق نفرت شدیدی را تجربه میکنند. احساس نفرت و خشم این ذهنیت را ایجاد میکند که عشق مرده است و با معشوق قطع رابطه میکنند و حال آنکه پس از گذشت مدتی مجددا عشق را در خود زنده میبیند و تمایل به ارتباط با معشوق دارند. این نفرت به اندازهای شدید است که فرد به کلی با مشوق قطع رابطه میکند و عشق را در خود سرکوب میکند. حتی در این حالت نیز عشق معمولا در آنها نمرده و مترصد زمانی است که سر برآورد.
- زمانی که عشق زنده به گور میشود عواقبی را به دنبال دارد که یکی از آنها بی میلی برای همسر گزینی است. بسیاری از افراد که تا مدت مدیدی مجرد میمانند و ازدواج نمیکنند خاطره یک عشق زنده بگور شده را دارند.
- عاشق ناکام در صورتی که ازدواج کند احساس ناکامی میکند. در صورتی که فرصتی فراهم شود به عشق قبلی خود باز گردد با شرایط بسیار دشوار و تعارضآمیزی روبرو میشوند. آنها در عین داشتن همسر و فرزند، مایل به برقراری ارتباط با عشق قبلی خود میشوند.
- عاشق با وجود ازدواج با فرد دیگر ممکن است به روابط نامشروع و روابط جنسی خارج از خانواده متوسل گردد.
در رابطه باعشق و ازدواج ناکام چه باید کرد؟
- به جای سرکوب کردن عشق بهتر است که به عاشق ناکام فرصت داده شود ناراحتیهای خود را بیان کند و برای شکست عشقی خود به هر صورتی که مایل است حتی گریه کردن، داد زدن و… اقدام نماید.
- ازدواج بلافاصله و جایگزین کردن به جای معشوق اشتباه است. بهتر است حداقل یک سال صبر کند. گذر زمان اجازه خواهد داد تا با شرایط جدید سازگار شود و عشق قبلی خود را بهطور طبیعی فراموش کند و انرژی از دست رفته خود را بازیابد تا بتواند به فرد دیگری مهر بورزد.
- متخصصین روان درمانی میتوانند در رابطه عشق و ازدواج به فرد کمک کنند. فضای درمانی و درمانهای روانشناختی باعث میشود مقاومت فرد نسبت به ازدواج شکسته شود و با سهولت بیشتر به سوی ازدواج و همسرگزینی حرکت کند. انکار عشق و تعجیل در جایگزینی آن نتیجه درمانی ندارد و باید درمانهای روانشناختی به مرحلهای برسد که عاشق بتواند انرژی عاطفی از دست رفته خود را باز یابد.
برگرفته از: کتاب آموزش و مشاوره قبل از ازدواج
رضا
سلام
من و زن داییم بیست سال بود که بهم وابسته بودیم و عاشق و مجنون هم خلاصه چندوقت پیش تصمیم گرفتیم و باهم ازدواج کردیم الانم واسه هم میمیریم انگار دنیارو بهمون دادن
شب تا صب و صب تا شب در آغوش همیم
واقعا عاشق همیم و براهم میمیریم الانم نفسمون به هم گره خورده