آیا در برابر درخواست طلاق همسر مقاومت کنیم؟

مقاومت در برابر درخواست طلاق همسر در صورت پیروزی باز یک شکست است باید بتوانید رابطه‌ای را که در آن طرف مقابل آزرده و ناراحت است، رها کنید.

ستاره | سرویس روانشناسی – زوج‌های بسیاری هستند که یکی از آنها از جداشدنشان جلوگیری کرده است. اما آیا این یک پیروزی محسوب می‌شود. به نظر می‌رسد اصرار به ماندن کسی که می‌خواهد برود تا جایی که درخواست طلاق نیز می‌کند، نتیجه‌اش یک پیروزی بدتر از شکست باشد.

 

چه باید کرد اگر همسرتان خواست ترکتان کند؟

پایان رابطه و ازدواج مسئله حساسی است و فهمیدن اینکه چرا مردم از پایان آن می‌ترسند آسان است. یک نصفه نان بهتر از نبودن نان است. اما آیا نصف نان یا چند تکه نان برای زندگی احساسی کافی است. اگر یکی بخواهد طلاق بگیرد و درخواست طلاق بدهد اما به دلیل دلسوزی، ترس، پول یا احساس گناه این کار را نکند، چه اتحادی در زندگی مشترکش وجود خواهد داشت؟

 

مثال‌هایی از زندگی واقعی:

وقتی روش‌های معمول تأثیر نکرد (وقتی تهدیدها و التماس‌های شوهر بی اثر ماند) او اعتصاب غذا کرد و بعد از چهار روز همسرش تسلیم شد. از طلاق منصرف شد و تا آخر عمرش در اوج ناراحتی، همانند اینکه با فشار سلاحی بر پیشانی‌اش با ترس و تهدید مجبور به زندگی باشد به زندگی مشترکش ادامه داد.

در این نوع مسائل انکار نقش مهمی دارد به عنوان مثال وقتی “الگا” به “رالف” گفت که سالها است دیگر دوستش ندارد اما شهامت گفتن آن را نداشته و به دلیل شرایط مادی این را به او نگفته است، “رالف” خیال کرد این مسئله موقت است که “الگا” آن را از سر می گذراند و از پذیرفتن واقعیت اجتناب کرد. وقتی چند هفته گذشت و “الگا” نظرش تغییر نکرد، “رالف” هنوز اصرار داشت که “الگا” به راستی منظورش آن نبوده است. “الگا” به مشاور گفت که با تمام وجود از “رالف” متنفر است. و از بی رحمی شوهرش نسبت به حیوانات، رفتار خشنش نسبت به کودکان، رفتار انتقادآمیزش، بدخواهی‌هایش و دیگر رفتارهای منفی‌اش نفرت دارد. بالاخره “الگا” با به دست آوردن ارثی تصمیم گرفت که پس از ۱۲ سال اسارت فرار کند. مشاور “رالف” را ملاقات کرد و به او توضیح داد که مخالفت “الگا” مرحله‌ای گذرا نیست. با وجود این، او گفت که به لحاظ اصول اخلاقی از آزادی “الگا” جلوگیری می‌کند. (آن دو در کشوری زندگی می‌کردند که طلاق گرفتن در آن کار آسانی نبود).

 

درخواست طلاق ، رهایی ، جدا شدن از همسر

 

“رالف” به هرشکلی همسرش را مجبور به ادامه زندگی کرد. ۸ سال بعدی زندگی مشترکشان برای هردوی آنها خشک و بی‌روح بود. هیچ احساسی بین آنها وجود نداشت. “الگا” رابطه جنسی شان را تعدی می‌نامید و “رالف” مجبور بود در خانه کارهایش را خودش بکند. “الگا” همواره به او می‌گفت: «از تو متنفرم، کاش میمردی.» و جملاتی اینچنین تحویلش می‌داد. وقتی هم باز درباره طلاق حرف زد، “رالف” دوباره به او گفت که هرگز رهایش نمی‌کند.
 
“الگا” سرانجام توانست به ازدواجش پایان دهد. او چیزی به رالف گفت که هر کسی آن را می‌شنید، تا مغز استخوان‌هایش می‌سوخت. یک روز صبح به او گفت: «من دیشب خواب خوبی دیدم. بسیار واضح بود. تو مُردی و من از خوشحالی شروع به آواز خواندن کردم و وقتی از خواب بیدار شدم و فهمیدم که فقط یک خواب بوده است از ناراحتی گریه کردم. می‌دانی خیلی دلم می‌خواهد بمیری.مرگ تو برایم از زندگی بیشتر معنا دارد. اگر به جای تو بودم در غذایم دنبال یک لیوان گرد آرسنیک می‌گشتم.» در عرض ۷۲ ساعت به “الگا” گفت که چنین زنی دیگر لیاقت او را ندارد و همسرش درخواست طلاق داد و توانست طلاق بگیرد.

 

جایی که شما را نمی‌خواهند نمانید

«به جایی که دوت نشده‌اید نروید و در جایی که شما را نمی‌خواهند، نمانید.» این نصیحت بیشتر از سخنی کوتاه، پیام واضحی است که می‌گوید رابطه‌ای را که در آن طرف مقابل آزرده و ناراحت است، رها کنید. به احتمال زیاد بعضی از مردم صبر می‌کنند و معتقدند که عشق می‌تواند دوباره زنده شود اما آنان با چنین اعتقادی قربانی باور نادرست خود می‌شوند.

موضوع اصلی این است که کسی برخلاف مصلحت در جایی که او را نمی‌خواهند، بماند. چه کسی می‌خواهد رابطه ای بر اساس دلسوزی داشته باشد؟ منظور انی نیست که اگر کسی درخواست طلاق داد او را همانند آشغال به دور بیندازیم. منظور این است که اگر شریک زندگی‌تان تصمیم به ترکتان گرفت، التماس و زاری و تحقیر خودتان فایده‌ای ندارد. اما اگر بازگشتی وجود داشته باشد و باور دارید که رابطه تان قابل دوام است، پس ارزش تلاش را دارد.

 

برگرفته از: کتاب ۲۳ باور مخرب در ازدواج

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید