ستاره | سرویس چهره ها – بیوگرافی ناپلئون بناپارت ، اولین امپراطور فرانسه را در ادامه بخوانید.
بیوگرافی ناپلئون بناپارت
ناپلئون یکم یا ناپلئون بناپارت نخستین امپراتور فرانسه در فاصله سالهای ۱۸۰۴ تا ۱۸۱۵ میلادی بود که در تاریخ ۱۵ آگوست ۱۷۶۹ میلادی (۲۵ مرداد ۱۱۴۸) در جزیره کورس در نزدیکی فرانسه در خانوادهای پرجمعیت و فقیر به دنیا آمد و در دوران طفولیت پدرش را به سبب بیماری روده اثنی عشر از دست داد. ناپلئون فرزند چهارم از ۱۱ فرزند خانواده «کارلو بناپارت» و «لتیزا رومولینو» بود. او و برادر بزرگترش ژوزف پس از مرگ پدر مسئولیت خانواده خود را به عهده گرفته بودند که ناپلئون در این زمینه فعالتر و مفیدتر مینمود. مادرش نسبت به تربیت ناپلئون و برای شکلگیری شخصیتش بسیار سختگیرانه عمل میکرد. پدرش برای یادگیری زبان فرانسه او را به یک مدرسه مذهبی در فرانسه روانه کرد.
تحصیلات
وی پس از پایان تحصیلات ابتدایى، به همراه برادرش برای ورود به دانشگاه عازم «بورگوندى» شد. یک سال بعد، ناپلئون به دانشگاه علوم نظامى رفت، ولى برادرش او را همراهى نکرد. وی از بهترین دانشجویان علوم نظامى در دانشگاهى بود که در آن زمان، قویترین و برترین مردان نظامى اروپا را در اختیار داشت. ناپلئون به ارتش لویى شانزدهم پیوست تا با خدمت در آن، نقش مهمى در تاریخ فرانسه ایفا کند. او به صف سلاحها در «والنس» رفت و تعلیمات ارشد نظامى را گذراند. پس از آن با درجه ستوان دومى راهى «کروسیکا» شد.
ازدواج
به این ترتیب ناپلئون با ازدواج با ژوزفین که زنی بیوه و دارای دو فرزند بود اما فردی نفوذی در کشور به شمار میآمد توانست خود را امپراطور فرانسه معرفی کند و زوزفین نیز در مقام امپراطوریس جای گرفت.
ناپلئون بعد از سفر به اتریش و ملاقات با دوشیزه ماری لوئیز دختر امپراطور اتریش تصمیم به جدایی از ژوزفین گرفت. البته این تصور که ناپلئون مردی عاشق پیشه بوده و به طور هوس بازانه قصد ازدواج با ماری لوئیز را کرده کاملا اشتباه است بلکه ناپلئون به فکر آیندهاش بود. او به عنوان امپراطور فرانسه باید وارثی برای تاج و تخت خود می داشت که بعد از وی امور مملکت را در دست گیرد و ژوزفین نمیتوانست این خواسته او را عملی کند. البته شایسته گفتن است که ناپلئون با احترام کامل از همسرش جدا شد و اموال زیادی را به او بخشید و اعلام کرد که لقب امپراطوریس را تا اتمام زندگی از ژوزفین نخواهد و او همواره شایسته این لقب بوده و خواهد بود.
به این ترتیب ناپلئون با تجدید فراش خود صاحب پسری گردید که از همان کودکی لقب امپراطور روم را به او داد. (فرزند ناپلئون در سن نوجوانی به بیماری سل مبتلا گردید و از بین رفت و نتوانست جانشین پدر شود).
فتوحات و کشورگشاییها
ناپلئون در مدت حکومت بر فرانسه به فتوحات زیادی دست یافت. در اوایل این کشور گشاییها برای مردم ارزش زیادی داشت و با کوچکترین خبر از پیروزی در جنگها به خیابانها میریختند و شادی میکردند اما بعد از چند سال این فتوحات برایشان امری عادی تلقی میشد. بخشی از فتوحات تقویم زندگی وی به شرح زیر است:
– فرانسه به اتریش و پروس اعلان جنگ میکند و «جنگهای انقلاب» شروع میشود. یک سال بعد ناپلئون بناپارت بیست و چهارساله به ژنرالی ارتقاء مییابد. (۱۷۹۲ میلادی)
– ناپلئون، مسئول دفاع از پاریس در برابر شورشیانی است که میخواهند حکومت انقلابی را سرنگون کنند. او فرمانده نظامی پاریس میباشد. (۱۷۹۵ میلادی)
– ناپلئون به سرپرستی سپاهی برای جنگیدن با اتریشیها در ایتالیا فرستاده میشود. او سربازان روحیه باخته را سازماندهی میکند و با پیروزی وارد شهر میلان میشود. فرانسه بر شمال کشور ایتالیا تسلط مییابد. (۱۷۹۶ میلادی)
– در یک جنگ هوشمندانه، ناپلئون با سپاهی اندک و تجهیزاتی کم به نیروهای اتریشی حمله میکند و آنها را شکست میدهد و به اتریش فشار میآورد که سرزمین بیشتری در منطقه رود راین در اختیار فرانسه بگذارد و فرانسه اجازه مییابد که بر بلژیک تسلط داشته باشد. (۱۷۹۷ میلادی)
– ناپلئون در خاورمیانه نیرو پیاده میکند. او قصد دارد مصر و سوریه را تصرف کند اما در یکم اوت، آدمیرال انگلیسی بنام هوراشیو نلسون ناوگان جنگی فرانسه را در نبرد نیل نابود میکند. (۱۷۹۸ میلادی)
– ناپلئون به فرانسه برگشته و قدرت را در دست میگیرد و خود را به عنوان اولین کنسول منصوب میکند. (۱۷۹۹ میلادی)
– ناپلئون به ایتالیا حمله کرده و اتریشیها را زا آنجا بیرون میراند. و سال بعد با آنها صلح میکند. (۱۸۰۰ میلادی)
– ناپلئون خود را به عنوان کنسول اول کشور منصوب میکند. جنگ بین انگلستان و فرانسه پایان مییابد و برای مدت ده سال در صلح زندگی میکنند. ناپلئون تمام قدرت خود را برای سازماندهی و ترمیم کردن خرابیهای گذشته دوران انقلاب معطوف میدارد. (۱۸۰۲ میلادی)
– جنگهای ناپلئونی آغاز میشود. ناپلئون خود را برای حمله به انگلستان آماده میکند؛ و حدود ۲۰۰۰ کشتی را در سواحل اطراف بولون جمع میکند. (۱۸۰۳ میلادی)
– از پاپ دعوت میشود که برای مراسم تاجگذاری امپراتور بناپارت در کلیسای بزرگ نوتردام شرکت کند، اما در آخرین لحظات ناپلئون تاج را از دست پاپ میگیرد و خود شخصا تاجگذاری میکند. (۱۸۰۴ میلادی)
– ناپلئون خود را پادشاه ایتالیا میکند. اتریش و پروس و انگلستان متفقا علیه فرانسه متحد میشوند. انگلستان در دریا نیروهای فرانسوی و اسپانیایی را در نبرد ترافالگار شکست میدهد، اما ناپلئون، اتریش و پروس را در دوم دسامبر در نبرد استرلیتز شکست میدهد. (۱۸۰۵ میلادی)
– ناپلئون به اسپانیا حمله کرده و سعی میکند که برادر خود ژوزف را به عنوان پادشاه آنجا منصوب کند. اما اسپانیاییها شورش میکنند. انگلستان ، پرتغال، اسپانیا و اتریش علیه فرانسه در جنگ پنی سولا با یکدیگر متحد میشوند. (۱۸۰۸ میلادی)
– ناپلئون، اتریش را شکست میدهد و با آنها صلح برقرار میکند، اما انگلیسیها در اسپانیا باقی میمانند و ناپلئون نه میتواند آنها را از آنجا بیرون کند و نه میتواند اسپانیاییها را شکست دهد. (۱۸۰۹ میلادی)
– ناپلئون با سپاه بزرگی، در حدود ۵۰۰۰۰۰ نفر به روسیه حمله میکند و تمام راههایی که به مسکو ختم میشود را تسخیر میکند، اما زمستان او را مجبور به بازگشت میکند و در اثر گرسنگی، سرما و نبرد سربازان او کشته میشوند و تنها سی هزار نفر برمیگردند. (۱۸۱۲ میلادی)
– پروس، روسیه، ایتالیا، اتریش و سوئد علیه فرانسه با یکدیگر متحد میشوند. ناپلئون در نبرد لایپزیک، شانزدهم تا نوزدهم اکتبر، کاملا شکست میخورد. (۱۸۱۳ میلادی)
– ناپلئون قدرت را از دست میدهد و به جزیره الب مدیترانه تبعید میشود. (۱۸۱۴ میلادی)
– ناپلئون از تبعید فرار کرده و به فرانسه برمیگردد و سپاهی تشکیل میدهد. او در هجدهم ژوئن در نبرد واترلو شکست میخورد؛ یعنی تقریبا صد روز بعد از آمدن به فرانسه دوباره قدرت را واگذار میکند و به جزیره کوچکی در جنوب اقیانوس اطللس بنام سنت هلن تبعید میشود. (۱۸۱۵ میلادی)
سرانجام ناپلئون در پنجم مه ۱۸۲۱ میلادی (۱۵ اردیبهشت ۱۲۰۰) در جزیره سنت هلن میمیرد.