حسین آقاممتحنی معروف به حمید سبزواری سال ۱۳۰۴ در سبزوار به دنیا آمد. پدر و جد او طبع شعری داشتند. حمید چهاردهساله بود که سرودن شعر را آغاز کرد. مدرک تحصیلیاش دیپلم ادبی بود و مشاغل متعددی از جمله معلمی و کارمند بانک را در سابقه کاری داشت. مهمترین فعالیت سبزواری، شاعری است. اشعار او مانند اشعار خسرو گلسرخی، اشعار سپیده کاشانی و اشعار فرخی یزدی در زمانه خودشان، ته مایه های آزادی خواهانه، سیاسی و انقلابی داشته است.
او به دلیل سرودن هزاران بیت شعرهای انقلابی و نیز سرودهای ویژه دفاع مقدس و انقلاب اسلامی ایران، «پدر شعر انقلاب» لقب دارد. شعر او را شناسنامه زمانمند انقلاب نامیدهاند زیرا کمتر حادثه یا رویدادی بعد از انقلاب روی داده است که انعکاس آن در شعر او نیامده باشد. یکی از شعرهای انقلابی او «آمریکا، آمریکا، مرگ به نیرنگ تو» بود. آثار او «سرود درد»، «سرود سپیده»، «سرودی دیگر»، «تو عاشقانه سفر کن»، «بانگ جرس»، «به ننگ آمده دشمن» و… هستند.
حمید سبزواری ۲۲ خرداد ۱۳۹۵ به دلیل کهولت سن و وخامت بیماری در تهران درگذشت. پیکرش به شهر سبزوار منتقل و در نزدیکی مقبره حاج ملاهادی سبزواری به خاک سپرده شد.
گزیده بهترین اشعار حمید سبزواری
شاخه خشكم، ز پاییز و بهار من مپرس
مردهام، از صبح و شام روزگار من مپرس
آفتابی بر لب بامم، در آفاقم مجوی
جلوهای از طالع بی اعتبار من مپرس
سر خط مضمون افسوسم، بر این حیرت بیاض
جز ندامت سطری از شعر و شعار من مپرس
سر به پیش افكنده دارم پیش سربازان عشق
سرفرازی از سرِ زانو سوار من مپرس
زخم صد مرهم به جان دارد درخت طاقتم
سایه واگیر از سرم، وز برگ و بار من مپرس
استخوان بشكستهام، وز مومیایی بی نیاز
گم شدم در خویش، از سنگ مزار من مپرس
در بیابان طلب آوارهام چون گردباد
آشیان بر باد دادم، از غبار من مپرس
غفلت خوشباوریها را غرامت میدهم
از جفای دشمن و از مهر یار من مپرس
داستانپرداز عصر غربت انسان منم
نغمهای بشنو، ز درد اضطرار من مپرس
چشم در راه امیدی همچنان بنشستهام
قصه كوته كن، حمید! از انتظار من مپرس
∨∧∨∧
وقت است تا برگ سفر، بر باره بندیم
دل بر عبور از سد خار و خاره بندیم
از هر کران بانگ رحیل آید به گوشم
بانگ از جرس برخاست وای ِمن خموشم
دریادلان راه سفر در پیش دارند
پا در رکاب ِ راهوار خویش دارند
گاه سفر را چاووشان فریاد کردند
منزل به منزل حال ره را یاد کردند
گاه سفر آمد، نه هنگام درنگ است
چاووش می گوید که ما را وقت تنگ است
∨∧∨∧
کیست امشب حلقه بر در میزند
میهمانی، آشنایی، محرمی؟
یا که ره گم کردهای آزرده جان
تا بیاساید ز رنج ره دمی؟
کیست امشب حلقه بر در میزند؟
هرزه مستی، رانده از میخانهای
در پی میخانه اینجا آمده
تا بگیرد باز هم پیمانهای
کیست امشب حلقه بر در میزند؟
رسته از زنجیرها دیوانهایست
با جهان دردمندان آشنا
وز جهان عاقلان بیگانه ایست؟
کیست امشب حلقه بر در میزند؟
سائلی با صد تمنا آمده؟
یا که محرومی ز محرومان شهر
رانده از هر سو به اینجا آمده
کیست امشب حلقه بر در میزند؟
آه شیطان است بازی میکند
تا بترساند مرا این نیمه شب
در پس در صحنهسازی میکند
کیست امشب حلقه بر در میزند؟
باد ولگرد است میکوبد به در
میبرد هر شب مرا از دیده خواب
میزند هر دم به این ویرانه سر
کیست امشب حلقه بر در میزند؟
هیچکس را من ندارم انتظار؟
پیک غم پیغام مرگ آورده است
تا چه میخواهد ز جان بی قرار
∨∧∨∧
برآیید برآیید به وحدت بگرایید
که از شاخ وفایید که از اصل ولایید
شما امت خاصید، شما اسوه ناسید
شما اُس اساسید، شما باب رجایید
اگر رمز هبوط است، شما سر فرودید
اگر راز عروج است، شما مرغ هوایید
اگر کشتی نوح است، شما عرشه نشینید
اگر ورطه نیل است، شما دست و عصایید
اگر آتش شرک است، شما برد و سلامید
اگر مروه عشق است، شما عین صفایید
اگر مصر جمال است، در آن خطه عزیزید
اگر ملک جلال است، امیرالامرایید
نه پرویز تبارید که پرویز شکارید
نه شبدیز سوارید، که بر بال همایید
گر از ترک و طرازید ور از قدس و حجازید
شما محرم رازید، که در بزم خدایید
کجا خانه علم است به حکمت در علمید
کجا پهنه رزم است، شما مرد غزایید
اگر دُرد به جام است، صبوحی زده گامید
وگر زهر به کام است، شما کامروایید
چه از تیر و چه از تیغ، شما روی نتابید
که در جوشن عشقید که از کرب و بلایید
شما صبح نویدید، شما پیک امیدید
شما شعر «حمید» ید شما روح فزایید
ز کثرت نهراسید، به وحدت بگرایید
که آئینه توحید، شمایید شمایید
∨∧∨∧
معروف ترین اشعار انقلابی حمید سبزواری
خمینی ای امام
خمینی ای امام خمینی ای امام
خمینی ای امام خمینی ای امام
ای مجاهد ای مظهر شرف
ای گذشته ز جان در ره هدف
چون نجات انسان شعار توست
مرگ در را ه حق افتخار توست
این تویی این تویی پاسدار حق
خصم اهریمنان دوستدار حق
بود شعار تو به راه حق قیام
ز ما تو را درود زما تو را سلام
خمینی ای امام خمینی ای امام
خمینی ای امام خمینی ای امام
ای مجاهد ای مظهر شرف
ای گذشته ز جان در ره هدف
لرزد از نام تو پایه ی ستم
پشت اهریمنان گشته از تو خم
مرز توحید را همچو سنگری
حافظ ملت و دین و دفتری
بود شعار تو به راه حق قیام
ز ما تو را درود زما تو را سلام
خمینی ای امام خمینی ای امام
خمینی ای امام خمینی ای امام
ای مجاهد ای مظهر شرف
ای گذشته ز جان در ره هدف
چون تو عزم صف دشمنان کنی
ترک سر ترک تن ترک جان کنی
نازم آن عزم دشمن شکار تو
خشم تو قهر تو اقتدار تو
بود شعار تو به راه حق قیام
ز ما تو را درود زما تو را سلام
خمینی ای امام خمینی ای امام
خمینی ای امام خمینی ای امام
ای مجاهد ای مظهر شرف
ای گذشته ز جان در ره هدف
ما همه یار تو یاور توایم
دوستدار تو همسنگر توایم
ای حماسه تو ورد زبان ما
این تویی مظهر آرمان ما
بود شعار تو به راه حق قیام
ز ما تو را درود زما تو را سلام
خمینی ای امام خمینی ای امام
خمینی ای امام خمینی ای امام
ای مجاهد ای مظهر شرف
ای گذشته ز جان در ره هدف
ای پی افکنده شورای انقلاب
از تو شد کاخ خود کامگان خراب
این زمان پی فکن در پناه دین
طرح جمهوری محکم و متین
بود شعار تو به راه حق قیام
ز ما تو را درود ز ما تو را سلام
خمینی ای امام خمینی ای امام
خمینی ای امام خمینی ای امام
ای مجاهد ای مظهر شرف
ای گذشته ز جان در ره هدف
هر زمان می رسد از تو این ندا
ای اسیران و مستضعفان به پا
زیر بار ستم زندگی بس است
نزد طاغوتیان ، بندگی بس است
بود شعار تو به راه حق قیام
ز ما تو را درود ز ما تو را سلام
خمینی ای امام خمینی ای امام
خمینی ای امام خمینی ای امام
∨∧∨∧
خجسته باد این پیروزی
از صلابت ملت و ارتش و سپاه ما
جاودانه شد از فروغ سحر پگاه ما
صبح آرزو دمیده از کرانه ها
شاخه های زندگی زده جوانه ها
این پیروزی خجسته باد این پیروزی
“خجسته باد این مبارک بهار
به باغبان خجسته باد
خجسته باد این گل افشان دیار
به بلبلان خجسته باد
همیشه بادا وطن بر فراز
این پیروزی خجسته باد این پیروزی
نوبهار ما از کران زمین
پر شکوفه شد شاخه امید
خون هر شهید می دهد نوید
نوبت ظفر این زمان رسید
به کوری دیده دشمنان
شکسته شد سر اهریمنان
صبح پیروزی مبارک باد
این ستم سوزی مبارک باد
حافظ وطن تا خدای ماست
لطف ایزدی رهگشای ماست
در خط سیاه میوه امام
در شب خطر رهنمای ماست
به رغم آن دشمن خیره سر
وطن رها شد ز بیم و خطر
صبح پیروزی مبارک باد
این ستم سوزی مبارک باد
∨∧∨∧
برخیزید برخیزید برخیزید
برخیزید ای شهیدان راه خدا
ای کرده بهر احیای حق جان فدا
کز قطره قطرهی خون پاک شما
میروید تا ابد در وطن لالهها
برخیزید برخیزید
برخیزید رهبر آمد کنون در کنارتان
تا سازد، غرقه در بوسه خاک مزارتان
تا گیرد، خون بهای شهیدان ز اهرمن
باز آمد، رهبر ما پی یاری وطن
برخیزید برخیزید
جاویدان زندگی جوشد از خاک هر شهید
تا روید لاله از تربت پاک هر شهید
ای انسان چون شهادت سر آغاز زندگی ست
مرگ سرخ رمز آزادی و راز زندگی ست
برخیزید برخیزید
برخیزید ای شهیدان راه خدا
ای کرده بهر احیای حق جان فدا
کز قطره قطره خون پاک شما
میروید تا ابد در وطن لالهها
برخیزید برخیزید
در عالم مایه سرفرازی شهادت است
پیش ما، مرگ در راه ایمان سعادت است
هر کس او، در ره عدل و دین ره سپر شود
در این ره، گر دهد جان ز کف زنده تر شود
برخیزید برخیزید
از دشت کربلا هر زمان آید این پیام
در راه عزت و افتخار و شرف قیام
تا انسان تن رها سازد از بند بندگی
عاشورا بر مجاهد دهد درس زندگی
∨∧∨∧
بانگ آزادی
این بانگ آزادی ست، کز خاوران خیزد
فریاد انسانهاست، کزنای جان خیزد
اعلام توفانهاست، کز هر کران خیزد
آتشفشان قهر ملتهای در بند است
حبلالمتین تودههای آرزومند است
اللهاکبر، خمینی رهبر
دشمن بداند ما موج خروشانیم
زاییده بحریم، فرزند توفانیم
در سنگر اسلام، بگذشته از جانیم
بازو به بازو، صف به صف، ما آهنین چنگیم
سنگر به سنگر، جان به کف آماده جنگیم
تخت شهنشاهان، شد سرنگون از ما
بخت تبهکاران، شد واژگون از ما
دامان آزادی، شد لالهگون از ما
ما حافظ آزادی و اسلام و قرآنیم
ما در پی آسایش و معراج انسانیم
اللهاکبر، خمینی رهبر
ما در ره اسلام، پیمان خون بستیم
زنجیر استعمار، مردانه بگسستیم