میانسالی، بحران یا شکوفایی؟

میانسالی دوره‌ای از زندگی (دهه ششم زندگی) پس از جوانی و پیش از سالمندی می‌باشد که برای برخی با بحران و برای اکثر افراد با شکوفایی همراه است.

ستاره | سرویس روانشناسی – میانسالی دوره‌ای از زندگی‌است که با تغییراتی در شرایط جسمانی، اجتماعی و روانی زنان و مردان همراه می‌باشد. این دوره مخصوصا برای زنان هم با تغییرات زیست شناختی و هم با تغییرات اجتماعی همراه است. سطح هورمون‌ها با یائسگی در زنان کاهش می‌یابد و از طرف دیگر کودکان خانه را ترک می‌کنند و نقش مادری زنان تحت تاثیر قرار می‌گیرد. پیامدهای روانشناختی این تغییرات چیست؟

 

تعریف میانسالی

میانسالی دوره‌ای از زندگی است که پس از جوانی و پیش از سالمندی است. تلاش‌های مختلفی برای تعریف این دوره انجام شده است و تقریبا بعنوان ربع سومِ متوسط طول عمر انسان تعریف شده است. پژوهش‌های جدید نشان می‌دهد، سن میانسالی بسیار دیرتر از آنچه پیش از این تصور می‌شد، آغاز می‌شود و شروع این دوره را در میانه دهه ششم زندگی یعنی سن ۵۵ سالگی تخمین می‌زنند.

  • از لحاظ شناختی بعضی از توانایی‌ها در این دوران افت می‌کند. مانند زمان واکنش که طولانی‌تر می‌گردد. ولی در عوض هوش عملی افراد افزایش می‌یابد. یا به عبارت دیگر هوش سیال (یا همان هوش ذاتی) افراد دچار افت شده در حالیکه هوش متبلور(هوش فرهنگی و اکتسابی) افزایش می‌یابد.
  • از لحاظ جسمانی، نیروی جسمانی اکثر میانسالان تغییر می‌کند اما باید توجه داشت که با فعالیت جسمی بیشتر و به ویژه ورزش می‌توان این تغییرات را کنترل کرد.

 

میانسالی ، عکس افراد میانسال ، بحران میانسالی

 

بحران میانسالی

اریک اریکسون از روانشناسان برجسته رشد، این دوره از زندگی رابا عنوان “بحران مربوط به زایندگی در برابر خود فرورفتگی” نام نهاده است. وی عنوان می‌کند که در این مرحله افراد نیاز به نوعی احساس زایندگی دارند، زایندگی به معنای نوعی تولید است که اثر آن همواره باقی بماند. بسیاری از میانسالان از یک سو با مشاهده رشد فرزندان خود و از سوی دیگر با احساس مولد بودن در شغل خود، به رضایتمندی می‌رسند و بدین ترتیب در آنها حس زایندگی شکل می‌گیرد. از سوی دیگر ناموفق بودن در حل بحران این مرحله ممکن است به احساس در خود فرو رفتگی شدید منجر شود.

برخی افراد نیز در این دوران “بحران میانسالی” را تجربه می‌کنند. عوامل زیر در به وجود آمدن آن نقش دارد:

  1. فرد میانسال به این آگاهی می‌رسد که دیگر جوان نیست و بسیاری از فعالیت‌‌های گذشته را نمی‌تواند مانند گذشته انجام دهد.
  2. آغاز برخی از بیماری‌های جسمی مانند قند خون، فشار خون عصبی یا مزمن، کلسترول، آرتروز و…
  3. باز نشستگی و دست کشیدن از کار، قریب الوقوع می‌شود.
  4. زمانی که افراد وارد دوره میانسالی می‌شوند، والدین آنها پا به عرصه پیری نهاده و همین مساله آنان را ملزم و مسئول به نگهداری از والدین خود می‌کند. از یک سو مسئولیت فرزندان و موقعیت شغلی که برای آنان پر دغدغه شده و از سوی دیگر وظیفه و مسئولیت نگهداری از والدین، منجر می‌شود که افراد دراین دوره از زندگی به علت تعدد نقش و مسئولیت، استرس و تنش شدیدی را از جهات مختلف متحمل شوند.
  5. پیش بینی مرگ قریب الوقوع. افراد در این دوره با مشاهده مرگ والدین و عزیزان خود کم کم به این باور می‌رسند که مرگ برای آنها نیز نزدیک و قریب الوقوع است.
  6. بزرگ شدن فرزندان و به تبع آن ترک کردن خانه توسط آنها به دلیل اشتغال، ازدواج، ادامه تحصیل و…که همین مساله گاه باعث می شود فضای شلوغ و پر شور و نشاط خانه، ناگهان خالی و سرشار از سکون گردد و میانسالان با فضایی سرد و به دور از هیجان مواجه شوند که در اصطلاح به آن “آشیانه خالی” می‌گویند.

 

آشیانه خالی یا شکوفایی زندگی زنان؟

در دوران میانسالی یک زن، کودکان ممکن است خانه را برای رفتن به سرکار، رفتن به دانشگاه یا ازدواج ترک گویند. برای زن میانسال منشأ اصلی هویت یعنی مادری از بین می‌رود و اصطلاح نشانگان آشیانه خالی به منظور توصیف موارد افسردگی در زنان در این دوره به کار برده شده است. خانم پاولین برت (Bart, Pauline) جامعه‌شناس نشانگان آشیانه خالی را بررسی کرده است و نشان می‌دهد که “ابر مادران” بیشتر آمادگی برای افسردگی مربوط به آشیانه خالی را نشان می‌دهند و نه مادرانی که خط مشی علمی و حرفه‌ای غیر سنتی برای خود انتخاب می‌کنند. ابر مادران به قدری از خودشان در نقش مادری مایه گذاشته‌اند که وقتی مادری به پایان می‌رسد بیشترین چیزی را که داشته‌اند از دست می‌دهند.

 

عکس زن میانسال ، میانسالی زنان

 

از طرف دیگر لیلیان بی، رابین (Rubin, Lilian.B) جامعه شناس با بسیاری از انگاره‌های مربوط به نشانگان آشیانه خالی در میانسالی به چالش پرداخته است. وی دریافت که اگرچه برخی زنان موقتا غمگین، تنها یا هراسناک شدند اما آنها در پاسخ به دوری فرزندان خود افسرده نشده بودند. احساس غالب همه زنان احساس راحتی و رهایی بود. برای مادرانی که برای فرزندان خود فداکاری زیادی کرده‌اند چنین واکنشی احتمالاً تعجب‌آور نیست. اکثر زنان به جای تجربه کردن افسردگی فلج‌کننده کارهای جدید یافتند و زندگی روزمره خود را باز سازماندهی کردند. از نظر رابین نهضت زنان به بسیاری از زنان کمک کرده است تا دید آنها نسبت به سایر فرصت‌ها و خط مشی‌های زندگی وسیعتر شود.

روانشناسان همچنین استدلال می‌کنند که اوایل سالهای ۵۰ اوج شکوفائی برای زنان است. در نمونه متشکل از فارغ التحصیلان دانشگاه بین ۲۶ و ۸۰ سالگی، زنان در اوایل ۵۳ سالگی بیشتر از همه گروه‌های سنی دیگر:

  • زندگی خود را درجه یک توصیف می‌کردند و اگر آشیانه خالی هم وجود داشت چنان هم بد نبود.
  • وضعیت سلامت بهتر بود و درآمد در مقایسه با سنین دیگر بیشتر شده بود.
  • زنان در این سن اعتماد به نفس، اشتغال و درگیری، امنیت و عمق شخصیتی خود را نشان دادند.

در نتیجه:

احتمالا برخی از زنان در میانسالی افسردگی ناشی از آشیانه خالی را تجربه می‌کنند اما اکثریت زنان چنین نیستند و در بین کسانی که چنین افسردگی را تجربه می‌کنند این افسردگی مختصر است. آنچه که مهمتر است توانایی اکثر زنان برای سازگاری با تغییراتی است که در زندگی آنها و نقش آنها در این سن رخ می‌دهد. تاکید دوباره طرفداران حقوق زنان بر این است که پنجاه سالگی در واقع اوج شکوفایی زندگی است.

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید