اشعار نظامی گنجوی | زیباترین شعرهای نظامی درباره عشق و خدا

نظامی گنجوی شاعر ایرانی قرن ششم، از ارکان ادبیات فارسی و عاشقانه سرای بی نظیر است. گزیده ای از بهترین اشعار نظامی گنجوی از جمله شعرهای عاشقانه، عارفانه و تعلیمی را در مجله ستاره بخوانید.

اشعار نظامی گنجوی

نظامی گنجوی از شاعران بزرگ ادبیات غنایی‌، پیشگام در داستان‌سرایی و سرودن شعر عاشقانه است. فرهنگ اشعار بزمی مدیون اوست؛ نظامی داستان های عاشقانه پیشینیان را همانند شعر لیلی و مجنون به زبان شعر درآورد و با حجب و حیای مثال‌زدنی، هرجا که رد ابتذال را در عشق دید، آن را پاک و منزه نمود.

تبحر نظامی در سرودن شعر و توصیفات او باعث شده است که در بسیاری از آثار شاعران معاصر مانند اشعار رهی معیری جای پای سبک داستان پردازی های عاشقانه او پیدا باشد. 

مطلبی که پیش روی شماست به بهترین اشعار نظامی گنجوی اختصاص یافته که برگزیده‌ای از پنج گنج یا خمسه نظامی (مخزن‌الاسرار، لیلی و مجنون، خسرو و شیرین، هفت پیکر و اسکندرنامه) هستند. برای خواندن زیباترین اشعار نظامی با ما همراه باشید.

 

عکس حکیم نظامی گنجوی شاعر داستانسرا قرن ششم

 

اشعار نظامی درباره عشق

عاشق شده‌ام بر تو تدبیر چه فرمایی
از راه صلاح آیم یا از ره رسوایی؟

تا جان و دلم باشد من جان و دلت جویم
یا من به کنار افتم یا تو به کنار آیی

در دوستی‌ات شهری گشتند مرا دشمن
بر من که کند رحمت؟ گر هم تو نبخشایی

زین سان که منم بی تو دور از تو مبادا کس
نه دسترسی بر تو نه بی تو شکیبایی

❤♡♡♡❤

اگر عشق اوفتد در سینه سنگ
به معشوقی زند در گوهری چنگ

که مغناطیس اگر عاشق نبودی
بدان شوق آهنی را چون ربودی

و گر عشقی نبودی بر گذرگاه
نبودی کهربا جوینده کاه

بسی سنگ و بسی گوهر بجایند
نه آهن را نه کَه را می‌ربایند

طبایع جز کشش کاری ندانند
حکیمان این کشش را عشق خوانند

❤♡♡♡❤

گر اندیشه کنی از راه بینش
به عشق است ایستاده آفرینش

گر از عشق آسمان آزاد بودی
کجا هرگز زمین آباد بودی

چو من بی‌عشق خود را جان ندیدم
دلی بفروختم جانی خریدم

❤♡♡♡❤

فلک جز عشق محرابی ندارد
جهان بی‌خاک عشق آبی ندارد

غلام عشق شو کاندیشه این است
همه صاحب‌دلان را پیشه این است

جهان عشقست و دیگر زرق‌سازی
همه بازیست الا عشقبازی

❤♡♡♡❤

اگر بی‌عشق بودی جان عالم
که بودی زنده در دوران عالم؟

❤♡♡♡❤

کسی کز عشق خالی شد فسرده‌ست
گرش صد جان بود بی‌عشق مُرده‌ست

❤♡♡♡❤

نروید تخم کس بی‌دانۀ عشق
کس ایمن نیست جز در خانۀ عشق

❤♡♡♡❤

ز سوز عشق بهتر در جهان چیست
که بی او گل نخندید، ابر نگریست

❤♡♡♡❤

مبین در دل که او سلطان جانست
قدم در عشق نِه، کو جان جانست

 

عکس حکیم ظامی گنجوی شاعر داستانسرای قرن ششم ادبیات غنایی

 

اشعار نظامی گنجوی درباره خدا

ای نام تو بهترین سرآغاز
بی ‌نام تو نامه کی کنم باز

ای یاد تو مونس روانم
جز نام تو نیست بر زبانم

ای کارگشای هرچه هستند
نام تو کلید هرچه بستند

ای هست کن اساس هستی
کوته ز درت درازدستی

هم قصه نانموده دانی
هم نامه نانوشته خوانی

هم تو به عنایت الهی
آنجا قدمم رسان که خواهی

از ظلمت خود رهایی‌ام ده
با نور خود آشنایی‌ام ده

بی‌یاد توام نفس نیاید
با یاد تو یاد کس نیاید

❤♡♡♡❤

ای همه هستی ز تو پیدا شده
خاک ضعیف از تو توانا شده

زیرنشین علمت کاینات
ما به تو قائم چو تو قائم بذات

هستی تو صورت پیوند نی
تو به کس و کس به تو مانند نی

آنچه تغیر نپذیرد تویی
وانکه نمردست و نمیرد تویی

ما همه فانی و بقا بس تو راست
ملک تعالی و تقدس تو راست

خاک به فرمان تو دارد سکون
قبه خضرا تو کنی بیستون

رفتی اگر نامدی آرام تو
طاقت عشق از کشش نام تو

تا کرمت راه جهان برگرفت
پشت زمین بار گران برگرفت

هر که نه گویای تو خاموش به
هر چه نه یاد تو فراموش به

آب بریز آتش بیداد را
زیرتر از خاک نشان باد را

دفتر افلاک شناسان بسوز
دیده خورشید پرستان بدوز

تا به تو اقرار خدایی دهند
بر عدم خویش گوایی دهند

غنچه کمر بسته که ما بنده‌ایم
گل همه تن جان که به تو زنده‌ایم

منزل شب را تو دراز آوری
روز فرو رفته تو بازآوری

روشنی عقل به جان داده‌ای
چاشنی دل به زبان داده‌ای

غمزه نسرین نه ز باد صباست
کز اثر خاک تواش توتیاست

پرده سوسن که مصابیح تست
جمله زبان از پی تسبیح تست

بنده نظامی که یکی گوی تست
در دو جهان خاک سر کوی تست

خاطرش از معرفت آباد کن
گردنش از دام غم آزاد کن

❤♡♡♡❤

 

عکس مینیاتور خسرو و شیرین نظامی گنجوی مناظره خسرو با فرهاد

 

ای به ازل بوده و نابوده ما
وی به ابد زنده و فرسوده ما

حلقه‌زن خانه به دوش توایم
چون در تو حلقه به گوش توایم

بی‌طمعیم از همه سازنده‌ای
جز تو نداریم نوازنده‌ای

از پی توست این همه امید و بیم
هم تو ببخشای و ببخش ای کریم

چاره ما ساز که بی داوریم
گر تو برانی به که روی آوریم

این چه زبان وین چه زبان را نیست
گفته و ناگفته پشیمانیست

در صفتت گنگ فرو مانده‌ایم
من عرف الله فرو خوانده‌ایم

بر که پناهیم؟ تویی بی‌نظیر
در که گریزیم؟ تویی دستگیر

جز در تو قبله نخواهیم ساخت
گر ننوازی تو که خواهد نواخت

دست چنین پیش که دارد که ما
زاری ازین بیش که دارد که ما

درگذر از جرم که خواننده‌ایم
چاره ما کن که پناهنده‌ایم

ای شرف نام نظامی به تو
خواجگی اوست غلامی به تو 

❤♡♡♡❤

عهد خود با خدای محکم‌دار
دل ز دیگر علاقه بی‌غم دار

چون تو عهد خدای نشکستی
عهده بر من کز این و آن رستی

 

بهترین دو بیتی ها از نظامی گنجوی

عیب کسان منگر و احسان خویش
دیده فرو کن به گریبان خویش

آینه روزی که بگیری به دست
خود شکن آن روز مشو خودپرست

❤♡♡♡❤

مرا تا دل بود دلبر تو باشی
ز جان بگذر که جان‌پرور تو باشی

گر از بند تو خود جویم جدایی
ز بند دل کجا یابم رهایی

❤♡♡♡❤

به هنگام سختی مشو ناامید
کز ابر سیه بارد آب سپید

در چاره‌‌سازی به خود در مبند
که بسیار تلخی بود سودمند

❤♡♡♡❤

منم عاشق مرا غم سازگار است
تو معشوقی تو را با غم چکار است

مرا گر نیست دیدار تو روزی
تو باقی باش در عالم فروزی

❤♡♡♡❤

چه خوش نازیست ناز خوبرویان
ز دیده رانده را در دیده جویان

به صد جان ارزد آن رغبت که جانان
نخواهم گوید و خواهد به صد جان

❤♡♡♡❤

آن پیرخری که می‌کشد بار
تا جانش هست می‌کند کار

آسودگی آن‌گَهی پذیرد
کز زیستنِ چنین بمیرد

❤♡♡♡❤

در عشق چه جای بیم تیغ است
تیغ از سر عاشقان دریغ است

عاشق ز نهیب جان نترسد
جانان طلب از جهان نترسد

❤♡♡♡❤

بهاری داری از وی برخور امروز
که هر فصلی نخواهد بود نوروز

گلی کو را نبوید آدمی‌زاد
چو هنگام خزان آید برد باد

❤♡♡♡❤

سخن تا نپرسند لب بسته دار
گهر نشکنی تیشه آهسته‌دار

نپرسیده هر کو سخن یاد کرد
همه گفته خویش را باد کرد

❤♡♡♡❤

از پای فتاده‌ام چه تدبیر
ای دوست بیا و دست من گیر

بنواز به لطف یک سلامم
جان تازه نما به یک پیامم

❤♡♡♡❤

عشق آن باشد که کم نگردد
تا باشد از این قدم نگردد

مجنون که بلند نام عشقست
از معرفت تمام عشقست

❤♡♡♡❤

کس به جهان در ز جهان جان نبُرد
هیچ‌کس این رقعه به پایان نبُرد

منزل فانیست قرارش مبین
باد خزانیست بهارش مبین

❤♡♡♡❤

همنشینی که نافه‌بوی بود
خوب‌تر زآنکه یافه‌گوی بود

عیب یک همنشست باشد و بس
کافکند نام زشت بر صد کس

 

عکس مینیاتور لیلی و مجنون نظامی گنجوی

 

❤♡♡♡❤

بدگهر با کسی وفا نکند
اصل بد در خطا خطا نکند

کژدم از راه آنکه بدگهرست
ماندنش عیب و کشتنش هنرست

❤♡♡♡❤

هرکه ز آموختن ندارد ننگ
دُر برآرد ز آب و لعل از سنگ

وآنکه دانش نباشدش روزی
ننگ دارد ز دانش‌آموزی

❤♡♡♡❤

ای بسا تیزطبع کاهل‌کوش
که شد از کاهلی سفال‌فروش

و‌ی بسا کوردل که از تعلیم
گشت قاضی‌القضات هفت اقلیم

 

تک بیتی های زیبا از نظامی گنجوی

بسم‌الله الرحمن الرحیم
هست کلید در گنج حکیم

❤♡♡♡❤

عاریت کس نپذیرفته‌ام
آنچه دلم گفت بگو گفته‌ام

❤♡♡♡❤

از عمر من آنچه هست بر جای
بستان و به عمر لیلی افزای

❤♡♡♡❤

سخن گفتن آنگه بود سودمند
کز آن گفتن آوازه گردد بلند

❤♡♡♡❤

چنان زی کزان زیستن سالیان
تو را سود و کس را نباشد زیان

❤♡♡♡❤

عشق تو ز دل نهادنی نیست
وین راز به کس گشادنی نیست

❤♡♡♡❤

بی‌جان چه کنی رمیده‌ای را
جانیست هر آفریده‌ای را

❤♡♡♡❤

بسا دولت که آید بر گذرگاه
چو مرد آگه نباشد گم کند راه

❤♡♡♡❤

خدا از عابدان آن را گزیند
که در راه خدا خود را نبیند

❤♡♡♡❤

رخی چون تازه گل‌های دلاویز
گلاب از شرم آن گل‌ها عرق‌ریز

❤♡♡♡❤

ز هستی تا عدم مویی امید است
مگر کان موی خود موی سپید است

❤♡♡♡❤

جوانی چیست سودایی‌ست در سر
وزآن سودا تمنایی میسر

 

عکس دیوان کلیات حکیم نظامی گنجوی

 

❤♡♡♡❤

درخت میوه تا خامست خیزد
چو گردد پخته حالی بر بریزد

❤♡♡♡❤

تو با چندان عنایت‌ها که داری
ضعیفان را کجا ضایع گذاری

❤♡♡♡❤

ولی تب کرده را حلوا چشیدن
نیرزد سال‌ها صفرا کشیدن

❤♡♡♡❤

بس گره کو کلید پنهانیست
پس درشتی که در وی آسانیست

❤♡♡♡❤

در ره دین چو نی کمر بربند
تا سرآمد شوی چو سرو بلند

❤♡♡♡❤

نانی از خوان خود دهی به کسان
به که حلوا خوری ز خوان خسان

 

سخن آخر

آنچه خواندید تنها بخشی از اشعار نظامی گنجوی بود. اگر سری به دیوان‌ها و کتاب‌های مختلف او بزنید حتما از خواندن اشعار عارفانه و عاشقانه او لذت می‌برید.

نظامی در زمره گویندگان توانای شعر فارسی است، که نه‌تنها دارای روش و سبکی جداگانه است، بلکه تأثیر شیوه او بر شعر فارسی نیز در شاعرانِ پس از او کاملاً مشهود است. نظامی از دانش‌های رایج روزگار خویش (علوم ادبی، نجوم، علوم اسلامی، فقه، کلام و زبان عرب) آگاهی وسیع داشته و این خصوصیت از شعر او به‌روشنی دانسته می‌شود.

اثر معروف و شاهکار بی‌مانند نظامی، «خمسه» یا «پنج گنج» است که در قلمرو داستان‌های غنایی امتیاز بسیار دارد و او را باید پیشوای این‌گونه شعر در ادب فارسی دانست. شاعر بر روی هم رفته سی سال از زندگانی خود را بر سر نظم و تدوین آن‌ها گذاشته است. «خمسه» یا «پنج گنج» نظامی شامل پنج مثنوی «مخزن الاسرار»، «خسرو و شیرین»، «لیلی و مجنون»، «هفت پیکر»، «اسکندرنامه» است. دیوان اشعار نظامی «دفتر هفتم خمسه» و یا «گنجینه گنجوی» مشتمل بر قصاید، غزلیات، قطعات و رباعیات است.

نظامی در فاصله سال‌های ۶۰۲ تا ۶۱۲ در گنجه درگذشت. آرامگاهی منسوب به حکیم نظامی، هم اکنون در شهر گنجه در جمهوری آذربایجان فعلی قرار دارد. روز ۲۱ اسفند در تقویم رسمی ایران، روز بزرگداشت نظامی گنجه‌ای است.

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید