ستاره | سرویس سرگرمی – بالاخره موعدش فرا رسید. روزی را که به نام من و تو نام گذاری کردهاند، روز دختر… هر سال باید خورشید ۳۶۵ روز بچرخد تا کسی به یاد ما بیفتد. روز ولادت حضرت معصومه، بانوی پاک دامن اهل بیت را مبنای نامگذاری روز دختر قرار دادهاند. چه روز مبارکی. چه مبنای نامگذاری جالبی، حضرت فاطمه معصومه، دختر امام هفتم چه غریبانه در قم از دنیا رفت. شاید آن حضرت تنهاترین تنها در سرزمین غربت بود. وقتی دل تنها باشد دلتنگیهایش زیاد خواهد شد. به نظر میرسد این روز هم مثل روزهای عادی است. فرقی نمیکند چه روز دختر باشد چه نباشد.
روز دختر و تنهایی
رویای تنهایی
رویای با تو بودن را نمی توان نوشت نمی توان گفت و حتی نمیتوان سرود
با تو بودن قصه شیرینی است به وسعت تلخی تنهایی
و داشتن تو فانوسی به روشنایی هر چه تاریکی در نداشتند
و… و من همچون غربت زدای در اغوش بی کران دریای بی کسی
به انتظار ساحل نگاهت می نشینم و می مانم تا ابد
و تا وقتی که شبنم زلال احساست زنگار غم را از وجودم بشوید
☄☄☄
شاید برای خیلیها روز دختر بهترین روز عمرشان باشد. هستند آدمهایی که با شاخه گلی، دل نوشتهای یا کادویی گران قیمت موجودات بهشتی اطرافشان را غرق در شادی کنند ولی چه سود. کسی که تنهاست همیشه تنهاست. شاید این روز برای او غمگین ترین روز سالش باشد.
روز دختر و تنهایی! مگر میشود این دو برای یک دختر در کنار هم باشند؟ البته که در این دنیا هر چیزی شدنی است ولی انجام آن بهایی سخت برای خالقش دارد.
ناخودآگاه به یاد این شعر زیبا از استاد غزل افتادم
☄☄☄
سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی
دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی
چشم آسایش که دارد از سپهر تیزرو
ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی
زیرکی را گفتم این احوال بین خندید و گفت
صعب روزی بوالعجب کاری پریشان عالمی
اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست
رهروی باید جهان سوزی نه خامی بیغمی
آدمی در عالم خاکی نمیآید به دست
عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی
خیز تا خاطر بدان ترک سمرقندی دهیم
کز نسیمش بوی جوی مولیان آید همی
گریه حافظ چه سنجد پیش استغنای عشق
کاندر این دریا نماید هفت دریا شبنمی
دختر دنیایی دارد. دنیایی رنگارنگ. صورتی، قرمز، بنفش و… هر رنگی که دلت بخواهد در آن وجود دارد ولی در این روزهای تنهایی همه چیز دو رنگی می شود. رنگ دیگری وجود ندارد که بخواهد به آن دل خوش کند. اصلا برای چه خوش باشد.
کاش زودتر خورشید به پایین دست آسمان رسد تا این روز غم انگیز تمام شود. روزی که به جای شادی در دل، غم رخنه کرده و آدمی را از پا در میآورد.
روز دختر روزی است که هیچ دختری غم نداشته باشد شاید این روز کل سال باشد شاید یک ماه و شاید یک روز.
☄☄☄
آخر ای دوست نخواهی پرسید
که دل از دوری رویت چه کشید
سوخت در آتش و خاکستر شد
وعده های تو به دادش نرسید
داغ ماتم شد و بر سینه نشست
اشک حسرت شد و بر خاک چکید
آن همه عهد فراموشت شد
چشم من روشن روی تو سپید
جان به لب آمده در ظلمت غم
کی به دادم رسی ای صبح امید
آخر این عشق مرا خواهد کشت
عاقبت داغ مرا خواهی دید
دل پر درد فریدون مشکن
که خدا بر تو نخواهد بخشید