زندگی بدون مشکل و مسئله وجود ندارد. تجربیات ناشی از برخورد ما با مسایل زندگی و مشکلات آن است که موجب رشدیافتگی ما میشود. در واقع زندگی کردن نیز به همین معناست؛ مواجهه با مشکلات و کسب تجربه. بنابراین یکی از مهارتهایی که میتواند در مسیر رسیدن به هدف، رضایتمندی بیشتر از زندگی و پیشگیری از آسیبهای روانی-اجتماعی به ما کمک کند مهارت حل کردن مسئله و سازگاری با مشکلات است. در این مقاله در ادامه آموزش مهارتهای زندگی به تعریف مهارت حل مسئله و فرآیند و مراحلی که میتواند ما را به راهحل سودمند برساند پرداختهایم.
مهارت حل مسئله چیست و چه مراحلی دارد؟
مهارت حل مسئله عبارت است از فرآیند شناختی و رفتاری که توسط فرد هدایت میشود و فرد سعی میکند با کمک آن، راهحلهای مؤثر یا سازگارانه برای مسائل زندگی روزمره خویش پیدا کند. به این ترتیب این مهارت یک فرآیند آگاهانه، منطقی، تلاشبر و هدفمند است. برای رسیدن به بهترین راه حل لازم است از مراحل زیر به شکل گام به گام عبور کرد:
۱- تعریف دقیق مسئله
اغلب وقتی که با مسئلهای روبرو میشویم تمرکز خود را بر روی روشها و تکنیکهایی که برای حل مسئله وجود دارد میگذاریم اما لازم است قبل از آن ابتدا با تعریف مسئله تکلیفمان را مشخص کنیم. چرا که چگونگی طرح یک مسئله تاثیر زیادی بر مسیر انتخابی ما میگذارد. بنابراین اگر روش بیان مسئله غلط باشد خشت اول را کج گذاشتهایم و بنابراین مسیر غلطی را آغاز خواهیم کرد. اما با شناخت درست مسئله شما میتوانید به شکلی عقلانی وارد فرآیند حل مسئله شوید.
پس از پی بردن به وجود مشکل، باید به تعریف مسئله و فهمیدن این نکته که مسئله چگونه ایجاد شده است، پرداخت. سپس باید میزان اهمیت و جدی بودن مسئله را تشخیص دهید. بر اساس میزان جدی بودن مسئله شما تصمیم میگیرید که فکری برای آن بکنید یا خیر. گاهی اوقات پس از بررسی دقیق مشخص میشود چیزی که شما آن را مسئله کوچکی میپنداشتهاید، مسئلهی بسیار بزرگی بوده است یا برعکس.
در این مرحله باید تا جایی که میتوانید اطلاعات جمع آوری کنید و با افرادی که با این مسئله درگیرند مشورت کنید. اهمیت و فوریت مسئله را در ذهن داشته باشید و محدودیت زمانی خود را نیز در نظر بگیرید. بعد از اینکه اطلاعات را جمع آوری و مرور کردید، شما درک درستی از مسئله و مهمترین عاملی که آن را به وجود آورده است خواهید داشت.
اگر مسئله اشتباه تشخیص داده شود مسلماً روشهای اتنخابی برای برخورد با مسئله متفاوت بوده و تاثیر گذار نخواهد بود. تشخیص درست مسئله همچنین مانع از این می شود که پیامدهای یک مسئله با خود مسئله اشتباه گرفته شود.
بارش فکری یعنی اینکه فرد ذهن خود را باز بگذارد تا ذهن بدون سانسور هر راه حلی را که به نظرش میآید، چه خوب و چه بد، چه سازگارانه و چه ناسازگارانه، آزادانه بیان کند. در این روش پس از مشخص شدن دقیق مسئله، فرد باید فهرستی طولانی از راه حلهای مربوط به مسئله را تهیه کند. موضوع بسیار مهم در این مرحله کمیت راه حلهاست و نه کیفیت آنها. در این مرحله میتوان از نظرات و تجربیات دیگران نیز استفاده نمود و سپس این راه حلها را بر روی کاغذ بنویسید. نکته بسیار مهم در این مرحله از مهارت حل مسئله فهرست کردن راه حلهای متعدد بدون ارزیابی آنهاست. قضاوت و ارزشیابی راه حلها مربوط به مرحله بعد است.
فواید استفاده از تکنیک بارش فکری:
- رسیدن به راه حلهایی که در حالت معمول به ذهن فرد خطور نمیکند.
- فرد درمییابد که برای حل مشکلات راه حلهای بسیاری وجود دارد و به حل مسئله امیدوار میشود.
۳- ارزیابی راه حلها و انتخاب بهترین راه حل
در این مرحله هریک از راه حلهای به دست آمده مورد ارزیابی قرار میگیرند و فرد سودمند بودن یا نبودن آنها را برای رسیدن به راه حل مناسب ارزیابی نموده و پیامدهای آن را با خود و دیگران مورد قضاوت قرار میدهد. در این مرحله میتوان از تکنیک دو ستونی برای هر یک از راه حلها استفاده نمود. در یک ستون محاسن و در ستون دیگر معایب آن راه حل در کوتاه مدت و دراز مدت نوشته میشود.
۴- اجرای راه حل و بازبینی
در این مرحله به اجرای راه حلی که اولویت دارد و متناسب با سیستم ارزشی فرد است پرداخته میشود. بعد از اجرای راه حل به پیامدهای آن راه حل توجه میشود، چنانچه پیامد رضایت بخش بود مسئله حل شده و فرآیند حل مسئله پایان مییابد. چنانچه راه حل مؤثر نبود فرد باید از راه حلهای دیگری که در اختیار دارد استفاده نماید. این روند زمانی پایان مییابد که دیگر موقعیت برای فرد مشکل آفرین نباشد و فرد به اهداف خود دست پیدا کرده باشد. اگر اجرای هیچکدام از راه حلها مؤثر نبود این مراحل مجدداً از ابتدا شروع میشود. احتمالاً اشکالی در جریان هرکدام از مراحل ممکن است وجود داشته باشد. مثلاً ممکن است مسئله به خوبی تعریف نشده باشد و اهداف غیر منطقی باشند و…
۱- نگرشتان را به مسئله تغییر دهید: در مواردی مسائلی وجود دارند که به هیچ عنوان قابل حل نمیباشند و فرد باید آن را بپذیرد. در این صورت برای سازگاری هرچه بیشتر با مسئله مورد نظر فرد باید بتواند از زوایای مختلف مسئله مورد نظر را بررسی نماید. به این نگاه نکنید که یک موقعیت چقدر بد و ناخوشایند به نظر میرسد، از خود بپرسید در این موقعیت چه فرصتی برای من نهفته است؟
۲- مدیریت هیجانات منفی: تغییر نگرشهای منفی در مورد مسئله به نگرشهای خوش بینانه میتواند در مدیریت هیجان منفی مؤثر باشد. غلبه بر این هیجانات منفی و تسلط و کنترل احساسات میتواند فرد را برای ارزیابی و دیدن صحیح مسئله یاری نماید.
۳- پذیرش رنج: انسانها باید بپذیرند که زندگی بدون رنج فاقد معنای واقعی میباشد و مشکلات حاوی تجربههایی هستند که انسان میتواند به وسیله آن در جهت رشد شخصی خویش گام بردارد. انسان های کمال طلب و آنان که خواهان زندگی برتر بدون رنج و مسئله هستند تنها خود را فریب داده و قدرت مدیریت مسائل خود را از دست میدهند.
۴- استفاده از خلاقیت: برای پرورش خلاقیت در حل مسائل ابتدا باید الگوهای نوعی که هر فرد در مواجه با مسائل قبل خود به کار برده است را شناسایی و میزان اثر بخشی آن را آن را مشخص کرد. گاهی اوقات استفاده از روشهای قبلی و قدیمی برای حل مسائل جدید کارساز نخواهد بود. روشهای سنت شکن و تغییر الگوهای قبلی به وسیله تغییر نگرش به موضوع و دیدن آن از زوایای متفاوت امکانپذیر میباشد.
نکات مهم در فرآیند حل مسئله
- در این فرآیند مهم مدیریت مسئله است نه الزاما حل کردن آن بنابراین باید از شتابزدگی پرهیز کرد. توجه داشته باشید که زمانبندی بهترین برنامهها هم به علت شرایط ناخواستهای که ممکن است پیش بیاید، ممکن است تغییر کند.
- راه حلها و برنامه عمل باید انعطافپذیر باشند. انتظار این را داشته باشید که بعضی چیزها مورد بازبینی قرار بگیرند.
- خطاهای شناختی مثل اینکه هرگز این مسأله حل نخواهد شد (تفکر همه یه هیچ) یا این مسأله به بخشهای دیگر زندگیام سرایت خواهد کرد (تعمیم)، فرد را در برابر اتخاذ روشهای مناسب حل مسأله ناتوان خواهد کرد بنابراین اینجا نیز لازم است افکار مثبت را جایگزین افکار منفی کنید.