ستاره | سرویس مذهبی – همیشه در مبارزه مومنان با کفار باید توکل بر خدا داشت و از او طلب پیروزی نمود. برای این مبارزه در گام اول صبر، سپس ثبات قدم و در نهایت پیروزی باید در نظر گرفته شود. دعای زیر همان دعایی است که طالوت قبل از شروع مبارزه با جالوت بر زبان آورد؛
دعای افزایش صبر و تحمل
مومنان قبل از رویارویی با سپاه کفر این دعا را زمزمه می کنند:
«رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَيْنا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَي الْقَوْمِ الْکافِرينَ»
(قسمتی از آیه ۲۵۰ سوره بقره)
«پروردگارا، به ما صبر و تحمل و استواری بخش و ما را ثابت قدم دار و بر شکست کافران یاری فرما»
دعای افزایش صبر و تحمل از زبان کیست؟
در زمانی که طالوت و بنی اسرائیل با جالوت و سپاهیانش روبرو شدند این دعا را خواندند و از خدا خواستند که به آن ها صبر بدهد و قدم هایشان را استوار کند (تا در جهاد ثابت قدم باشند) و بر گروه کافران پیروزشان گرداند.
در حقیقت طالوت و سپاهش سه چیز را از خدا طلب کردند. نخست صبر و استقامت، دومین تقاضاى آنها از خدا این بود که گامهاى آنها را استوار بدارد تا از جا کنده نشود و فرار نکنند؛ در واقع دعاى اول جنبه باطنى و درونى داشت و این دعا جنبه ظاهرى و برونى دارد و مسلما ثبات قدم از نتایج روح استقامت و صبر است. سومین تقاضاى آنها این بود که «ما را بر این قوم کافر یارى فرما و پیروز کن» که نتیجه نهایى صبر و استقامت و ثبات قدم است.
با دقت در ترتیب خواسته های این دعا در می یابیم که برای رسیدن به هر مطلوب و دفع هر مکروه، باید اسباب و مقدمات عادی آن فراهم شود، آن گاه برای تأثیر شرایطی که از اختیار انسان خارج است، باید دعا کرد و امید به اجابت داشت. این سیره پیامبران و پیروان و سیره رسول خدا (ص) در جنگها و حوادث بوده و همین مسیر اذن خدا می باشد.
نکات نهفته در دعای افزایش صبر و تحمل و شکیبایی
- همیشه و به خصوص در جبهه ها، دعا همراه با حرکت لازم است، نه دعا به جاى حرکت. (برزوا لجالوت… ربّنا افرغ…)
- صبر و پیروزى، ملازم یکدیگرند. در اثر صبر، ظفر آید. (صبرا… و انصرنا)
- دعاهاى خود را با «ربّنا» آغاز کنیم . (ربّنا افرغ …)
- در شداید، انسان به صبرِ و تحمل بسیار محتاج است. «افرغ» به معناى نزول فراوان است. کلمه «صبرا» نیز در قالب نکره آمده است که نشانه صبر بزرگ است.
- پشت سر گذاشتن امتحانات و موفقیت در آنها شما را مغرور نکند، باز هم از خداوند استمداد نمائید. (ثبت اقدامنا)
- وظیفه انسان، حرکت و تلاش است، امّا پیروزى به دست خداست. (وانصرنا)
- پیروزى در جنگ، زمانى با ارزش است که هدف رزمندگان برترى حق بر باطل باشد، نه برترى یکى بر دیگرى. (و انصرنا على القوم الکافرین)
طالوت کیست؟
پس از درگذشت موسى و هارون، قوم بنى اسرائیل روز به روز ضعیف تر شدند و صندوق عهد را که یادگار حضرت موسی (ع) و بسیار مقدس بود از دست دادند.
آن ها فراز و نشیب های بسیارى دیدند تا اینکه خداوند پیامبرى بر آنها فرستاد که نام او شمعون، یوشع و یا اشموئیل بود. آنها که از این ذلت و در به درى خسته شده بودند، گرد آن پیامبر جمع شدند و از وى خواستند که آنها را سر و سامان دهد و براى آنها فرماندهى تعیین کند که تحت فرمان او با دشمنان خود بجنگند. آن پیامبر به دستور خداوند طالوت را چوپان فقیرى بود که از هیچ شهرت و معروفیتى برخوردار نبود ولى شخص بسیار لایق و کاردانى بود و از لحاظ جسمى و کاردانى بر دیگران برترى داشت به عنوان فرمانده انتخاب کرد.
بسیاری از افراد قوم بنی اسرائیل در وقت جنگ با بهانه هاى واهى از جنگ سر باز زدند. آنها گفتند: طالوت قدرت مالى ندارد و ما از او براى فرماندهى شایسته تر هستیم. ولى پیامبر گفت: خدا او را بر این کار برگزیده است و او را از لحاظ جسمانى و علم و دانش فزونى داده است و یک نشانه براى شایستگى او این است که به زودى «تابوت عهد» یا همان صندوق مقدسى را که یادگارهاى موسى و هارون را دارد و مایه آرامش شماست، به شما باز پس مى گرداند. این تابوت را دشمنان بنى اسرائیل از آنها گرفته بودند. همانگونه که پیامبر گفته بود، طالوت صندوق عهد را به آنها برگرداند و آنها فرماندهى او را قبول کردند.
طالوت به جمع آورى نیرو پرداخت و آنها را سازماندهى کرد و براى جنگ با دشمنان آماده ساخت. طالوت با سپاه خود به سوى دشمن حرکت کرد در بین راه سپاهیان تشنه شدند. طالوت به آنها گفت: به زودى به نهر آبى خواهیم رسید ولى شما حق ندارید بیش از یک مشت از آن آب بخورید و بدین گونه مى خواست فرمان بردارى و استقامت و قدرت اراده آنها را آزمایش کند اما وقتى به آن نهر آب رسیدند جز اندکى از آنها، همگى از آن آب سیر خوردند و بدین گونه ضعف اراده خود را نشان دادند. طالوت آن اکثریتى را که از فرمان او سرپیچى کرده بودند رها کرد و با گروه اندکى به راه خود ادامه داد. وقتى آنها با سپاه عظیم دشمن روبرو شدند، بعضى از آنها به طالوت گفتند: ما قدرت رویارویى با این سپاه را نداریم ولى بعضى از آنها گفتند: با همین تعداد اندک با آنها مى جنگیم.
فرماندهى سپاه دشمن را شخصى به نام «جالوت» بر عهده داشت. او میان دو لشگر آمد و مبارز طلبید. جوانى به نام «داود» در لشگر طالوت بود او جالوت را هدف قرار داد و سنگى به پیشانى او زد، جالوت درجا کشته شد و کشته شدن او رعب و وحشت فراوانى میان سپاهیان او به وجود آورد و آن لشگر شکست خورد و بنىاسرائیل پیروز شدند.
منبع: کتاب مرا زیباتر بخوانید! (ربناهای قرآنی)