ستاره | سرویس محتوای کمک درسی – ضرب المثل عجله کار شیطانه ازجمله ضرب المثلهای فارسی و ایرانی پرمفهوم و کنایهدار است. برای گسترش این ضرب المثل از دو روش بهره گرفته میشود. روش اول نوشتن انشا در مورد ضربالمثل عجله کار شیطان است و در روش دوم میتوانید یک داستان کوتاه درباره آن بنویسید. در مطلبی که پیش روی شماست، ضرب المثل عجله کار شیطونه را به هر دو شیوه گسترش دادهایم.
انشا در مورد عجله کار شیطان است
عجله کار شیطان است که از زمانهای گذشته در میان مردمان سرزمین ایران رایج است درسی برای زندگی دارد و باید به آن توجه کنیم. چرا که با صبر و بردباری که برخلاف عجله قرار دارد میتوانیم همه جوانب کار را ارزیابی کنیم و مورد آزمایش قرار دهیم.
ضرب المثل عجله کار شیطان است چهار معنی دارد: اول اینکه هیچ کاری با عجله و اضطراب به سرانجام خیر و نتیجه درست و مطلوب نخواهد رسید. دوم اینکه انسان هر وقت عجله کند از تدبیر باز میماند. سوم اینکه عجله کردن فکر و اندیشه را از انسان میگیرد و در عاقبت پشیمانی به بار میآورد. و در نهایت چهارم اینکه عجله، چشم پوشی بر حقایق است.
کسانی که در همه کارهای خود عجله دارند، تنها به انجام کار عمل میکنند و نتیجه کار و درستی کار برایشان اهمیتی ندارد، با عجله کردن در کار علاوه بر نگرفتن نتیجه مطلوب اغلب خسارتهایی نیز به ما وارد میشود که این خسارتها میتوانند جانی و مالی باشند و گاه میتوانند غیرقابل جبران باشند و یک زندگی را تباه کنند. پس شتابزدگی مایه بدبختی و شقاوت ابدی انسان میشود، چرا که هم در تشخیص سود و زیان و ابزارها به خطا میرود و هم هدف را گم میکند.
عجله کار شیطان است، همان شیطانی که همیشه ما را وادار به انجام کارهایی میکند که به صلاح ما نیستند و به ما ضرر میرسانند. مثل اینکه لحظه آخر از خواب بیدار شویم و از عجله زیاد صبحانه نخوریم و به مدرسه برویم. این صبحانه نخوردن مثالی از ضرر رساندن است که طی طولانی مدت بیماریهای زیادی را پشت سر خود به همراه دارد.
انسان عاقل و باهوش همیشه در کارها صبوری خرج میکند و از شتاب بیهوده و تصمیمات عجولانه دوری میکند تا در نهایت به نتیجه مطلوب دست یابد در حالی که با عجله کردن در کارها تنها به خودش ضرر میرسد و هرگز نمی تواند به هدف زندگی خود دست یابد و همیشه سرافکنده و نادم باقی میماند. مطمئنا در اطراف ما همیشه انسانهایی بوده اند که با عجله کردن زندگی خود را تباه کرده اند. بنابراین با دیدن آنها و درس گرفتن از عاقبت آنها همیشه صبر و شکیبایی را پیشگام در زندگی خود قرار دهیم تا در زندگی سربلند و پیروز باشیم.
بیشتر بدانید: ریشه ضرب المثل دست کسی را توی حنا گذاشتن از کجا آمده؟
داستان کوتاه در مورد عجله کار شیطان است
در روزگاران قدیم، مرد زاهدی با همسر مهربان خود، سالیان دراز در آرزوی داشتن فرزندی زیر یک سقف زندگی میکردند، اما با گذشت زمان و غالب شدن ضعف پیری از داشتن نعمت فرزند ناامید گشتند. از آنجا که گفتهاند پس از ناامیدی، امید است چندی بعد خداوند متعال با عطا کردن فرزندی به آن دو، رحمت را بر آن خانواده تمام کرد. از آن پس پیرمرد زاهد چنان خوشحال بود که شب و روز صحبت از آن مهمان در راه میکرد!
روزی به زنش گفت: آمدن پسرمان نزدیک است؛ میخواهم بر او نام نیکو نهم، احکام دین و آداب و رسوم شریعت را به او بیاموزم و در تأدیب و تذهیب نفس او چنان تلاش کنم که در اندک زمانی شایسته انجام فرایض دینی شود و استعداد کسب کرامات الهی را بیابد؛ چنان که نام او در جهان باقی ماند و فرزندان او مایه شادی دل و روشنایی چشم ما باشند.
زن گفت: تو از کجا میدانی که فرزند ما پسر خواهد بود؟ ممکن است عمر من کفاف داشتن نعمت فرزند را ندهد؛ ممکن است فرزند ما پسر نباشد؛ چگونه مانند نادانان با خواهش نفسانی این گونه بیهوده گویی میکنی! زاهد بعد از سخنان همسرش از حرف خود خجالت کشید و تا زمان وضع حمل زن جز ذکر چیز دیگری نگفت.
القصه، نذرهای آنها پذیرفته شد و خداوند به آنها پسری زیبا و سالم هدیه داد. روزی از روزها زن برای خرید از خانه خارج شد و پسر را به مرد زاهد سپرد، اما زمانی از رفتنش نگذشته بود که قاصد پادشاه برای دعوت از مرد زاهد به درخانه آنها آمد و دق الباب کرد. تأخیر جایز نبود! ناچار فرزند عزیزش را به راسویی که در خانه آنها زندگی میکرد سپرد و رفت. راسو دوست دیرین و رفیق عزیز مرد زاهد بود! و زاهد پیر به او دل بستگی عمیق داشت. ساعتی از رفتن مرد نگذشته بود که ماری به قصد نیش زدن کودک به کنار گهواره او رفت. اما راسو مار را کشت و کودک را نجات داد.
وقتی زاهد از قصر پادشاه به خانه برگشت؛ راسو سرتا پا خون آلود به سوی او دوید؛ زاهد در نگاه اول پنداشت که آن خون از جراحات فرزندش است و راسو در امانت خیانت کرده است، پس پیش از تحقیق، عجولانه عصایش را محکم بر سر راسو فرو آورد و او را در دم کشت. وقتی داخل اتاق رفت پسرش را سلامت درحالی که دست و پا میزد و ماری قطعه قطعه شده در کنارش بود؛ یافت تازه ماجرا را فهمید و با دست بر سر و سینه زد؛ زانوهایش سست شدو بر دیوار تکیه داد و گفت: ای کاش این کودک هرگز متولد نمیشد و من به او عشق نمیورزیدم تا مسبب این خون به ناحق ریخته شده نمیشدم. خدایا! چه مصیبتی از این بیشتر است که هم خانه خود را بی دلیل هلاک کنی!
در همین احوال همسرش از راه رسید و با فهمیدن ماجرا در غم و ناراحتی مرد زاهد شریک شد و بعد از ساعتی رو به زاهد کرد و گفت: این مثل را به یاد داشته باش که عجله کار شیطان است و هر کس در کارها عجله نماید از منافع متانت، وقار و آرامش بی نصیب میماند؛ و تو عجولانه اقدام کردی.
شما میتوانید با مطالعه مطلب ضرب المثل های معروف ایرانی همراه با توضیح، اطلاعات زیادی درباره برخی از ضرب المثلهای ایرانی بدست آورید. فراموش نکنید نظر خود را درباره ضرب المثل عجله کار شیطان است چیست؟ کدام بخش را بیشتر دوست داشتید؟ دیدگاههای خود را از طریق ارسال نظر با ما درمیان بگذارید.