تعبیر و تفسیر این غزل در فال حافظ شما
به تازگی همه چیز بر وفق مراد تو شده و اوضاع برای بهره گرفتن و خوشی فراهم است، پس تا میتوانی قدر لحظات زندگیات را بدان. درهای رحمت خداوند به سویت باز شده است؛ ولی مراقب باش دل به دنیا مبندی و کبر و غرور باعث نشود که غافل شوی زیرا خوشی نیز ماندگار نیست. دو توصیه حافظ برای خوشبخت شدن یکی سپری کردن ایام به خوشی و سخت نگرفتن زندگی و دیگری عیبجویی نکردن از دیگران است. لحظات و دقایق عمر در حال گذر هستند بنابراین از این روزها برای فرداهای بهتر استفاده کن. ریاکار بودن هرگز باعث نجات و خوشبختی کسی نشده است، دروغ را کنار بگذار و یکرنگی و صفا پیشه کن تا به خواسته دل خود برسی.
غزل شماره ۴۸۵ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی
متن غزل شماره ۴۸۵ حافظ
ساقیا سایه ابر است و بهار و لب جوی
من نگویم چه کن ار اهل دلی خود تو بگوی
بوی یک رنگی از این نقش نمیآید خیز
دلق آلوده صوفی به می ناب بشوی
سفله طبع است جهان بر کرمش تکیه مکن
ای جهان دیده ثبات قدم از سفله مجوی
دو نصیحت کنمت بشنو و صد گنج ببر
از در عیش درآ و به ره عیب مپوی
شکر آن را که دگربار رسیدی به بهار
بیخ نیکی بنشان و ره تحقیق بجوی
روی جانان طلبی آینه را قابل ساز
ور نه هرگز گل و نسرین ندمد ز آهن و روی
گوش بگشای که بلبل به فغان میگوید
خواجه تقصیر مفرما گل توفیق ببوی
گفتی از حافظ ما بوی ریا میآید
آفرین بر نفست باد که خوش بردی بوی
معنی و تفسیر غزل شماره ۴۸۵ حافظ
ساقیا سایه ابر است و بهار و لب جوی
من نگویم چه کن ار اهل دلی خود تو بگوی
ای ساقی، فصل بهار است و ابر بر لب جویبار سایه افکنده است؛ من نمیگویم چه بکن، اگر صاحب ذوق هستی، خودت بگو.
بوی یک رنگی از این نقش نمیآید خیز
دلق آلوده صوفی به می ناب بشوی
در نقش این خرقه اثری از یکرنگی به چشم نمیخورد، برخیز و خرقه آلوده صوفی را با شراب خالص بشوی تا یکرنگ شود.
سفلهطبع است جهان بر کرمش تکیه مکن
ای جهاندیده ثبات قدم از سفله مجوی
دنیا پستفطرت است، به لطف و بخشش آن دل مبند. ای آدم دنیا دیده و باتجربه، از فرومایه انتظار وفای به عهد و استمرار در راه نداشته باش.
دو نصیحت کنمت بشنو و صد گنج ببر
از در عیش درآ و به ره عیب مپوی
دو اندرز به تو میدهم، به گوش گیر و به اندازه صد گنج از آنها بهرهبرداری کن: پیوسته به شادی و خوشدلی بپرداز و از ایرادگیری و چون و چرا بپرهیز.
شکر آن را که دگربار رسیدی به بهار
بیخ نیکی بنشان و ره تحقیق بجوی
به شکرانه اینکه بار دیگر به فصل بهار رسیدی، نهال خیر بنشان و راه محقق و مسلم شده نیکی را در پیش بگیر.
روی جانان طلبی آینه را قابل ساز
ور نه هرگز گل و نسرین ندمد ز آهن و روی
اگر آرزوی دیدن روی محبوب خود را داری، دل خود را صیقل بده و شفاف کن تا به صورت آینه درآید وگرنه هرگز از آهن و روی سخت، گل و نسرین رشد نمیکند.
گوش بگشای که بلبل به فغان میگوید
خواجه تقصیر مفرما گل توفیق ببوی
گوش خود را باز کن و بشنو که بلبل با صدای بلند آواز میدهد که ای بزرگوار، کوتاهی مکن و بر آن باش که گل کامیابی را ببویی.
گفتی از حافظ ما بوی ریا میآید
آفرین بر نفست باد که خوش بردی بوی
گفتهای که در حافظ ما نشانههایی از دورنگی و ریا دیده میشود، آفرین بر این گفته و نَفَس گرم تو که خوب دریافتهای.
منبع: شرح جلالی بر حافظ با تصرف و تلخیص.