تعبیر و تفسیر این غزل در فال حافظ شما
تا اینجا سختیهای بسیار را تحمل کردهای و از محبوب و مقصود خود دور بودهای، اما مژده باد که عطر وصال به مشام میرسد و رنج و ناراحتی به پایان میرسد. نگرانی را از خود دور کن و صبر و تحمل داشته باش تا به نتیجه دلخواه برسی. به زودی یکی یکی آرزوهایت برآورده میشوند. صداقت خود را برای همه آشکار کن تا دلها را به سوی خود جذب کنی. وفای به عهد و پیمانی را که با دوستانت بستی، بهجا بیاور که ارزش آن حتی از خلود در بهشت نیز بالاتر است. بهزودی نیکبختی و سعادت به تو روی میآورند و این به سبب قلب پاک و لفظ کلامت است.
غزل شماره ۴۶۹ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی
متن غزل شماره ۴۶۹ حافظ
اتت روائح رند الحمی و زاد غرامی
فدای خاک در دوست باد جان گرامی
پیام دوست شنیدن سعادت است و سلامت
من المبلغ عنی الی سعاد سلامی
بیا به شام غریبان و آب دیده من بین
به سان باده صافی در آبگینه شامی
اذا تغرد عن ذی الاراک طائر خیر
فلا تفرد عن روضها انین حمامی
بسی نماند که روز فراق یار سر آید
رایت من هضبات الحمی قباب خیام
خوشا دمی که درآیی و گویمت به سلامت
قدمت خیر قدوم نزلت خیر مقام
بعدت منک و قد صرت ذائبا کهلال
اگر چه روی چو ماهت ندیدهام به تمامی
و ان دعیت بخلد و صرت ناقض عهد
فما تطیب نفسی و ما استطاب منامی
امید هست که زودت به بخت نیک ببینم
تو شاد گشته به فرماندهی و من به غلامی
چو سلک در خوشاب است شعر نغز تو حافظ
که گاه لطف سبق میبرد ز نظم نظامی
معنی و تفسیر غزل شماره ۴۶۹ حافظ
اَتَت رَوائِحُ رَندِ الحِمی وَ زادَ غَرامی
فدای خاک در دوست باد جان گرامی
بوی خوش درخت رَند از اقامتگاه قرق شده معشوق آمد و شیفتگی و شوق من افزون شد؛ جان عزیز فدای خاک در معشوق باد.
بیت دوم
پیام دوست شنیدن سعادت است و سلامت
مِنَ المُبَلِّغ عَنّی اِلی سُعاد سلامی
شنیدن پیغام دوست باعث خوشبختی و سلامتی میشود؛ کیست که سلام مرا به سُعاد یعنی معشوقم برساند.
بیا به شام غریبان و آب دیده من بین
به سان باده صافی در آبگینه شامی
در شام اندوهبار تنهایی من بیا و اشک مرا تماشا کن که مانند شراب قرمز زلال در شیشه شفاف چشمم میدرخشد.
اِذا تَغَرَّدَ عَن ذی الاَراکِ طائِرُ خَیرٍ
فَلا تَفَرَّدَ عَن رَوضِها اَنینُ حَمامی
هرگاه پرندهای فرخندهپیام در سرزمین اراک آوازی خوش برکشد، ناله اندوهگین کبوتر من از آواز مرغزار آنجا جدا و پراکنده مباد.
بسی نماند که روز فراق یار سر آید
رَاَیتُ مِن هَضَباتِ الحِمی قُبابِ خِیامی
چیزی نمانده که ایام دوری معشوق به پایان برسد؛ من از بلندیهای قرقگاه محبوب، سقف گرد خیمهها را مشاهده میکنم.
خوشا دمی که درآیی و گویمت به سلامت
قَدِمتَ خَیرَ قدُومٍ نَزَلتَ خَیرَ مَقامی
چه خوش است آن لحظهای که از در درآیی و من به تو بگویم قدمت مبارک، در بهترین جایگاه فرود آمدی.
بَعدِتُ مِنکَ وَ قَد صِرتُ ذائباً کَهِلالٍ
اگرچه روی چو ماهت ندیدهام به تمامی
از تو دور افتادم و مانند هلال شب اول ماه گداخته و لاغر شدم، هرچند چهره همچون ماه شب چهاردهات را به تمام و کمال ندیدهام.
وَ اِن دُعَیتُ بِخلدٍ و صِرتُ ناقِضَ عَهدٍ
فَما تَطَیِّب نَومی وَ مَا استَطابَ مَنامی
اگر به بهشت دعوت شوم به شرط آنکه عهد دوستی را بشکنم، الهی که هرگز خواب بر من گوارا نباشد و به من خوش نگذرد.
امید هست که زودت به بخت نیک ببینم
تو شاد گشته به فرماندهی و من به غلامی
امیدوارم که تو را هرچه زودتر در اوج نیکبختی ببینم، در حالیکه تو به فرمانروایی دلشاد باشی و من به فرمانبرداری از تو خرسند باشم.
چو سلک دُر خوشاب است شعر نغز تو حافظ
که گاه لطف سبق میبرد ز نظم نظامی
ای حافظ، شعر لطیف و بدیع تو مانند رشته مروارید خوش آب و رنگی است که در مقام لطافت گوی سبقت را از شعر نظامی میرباید.
منبع: شرح جلالی بر حافظ با تصرف و تلخیص.
سحر
بسیار عالی بود ممنون از ستاره دات کام، پایداری سرافراز باشید
هايده
مرسي از ستاره دات كام كه همه جا باكيفيت خوب پاسخ هاش روبرو ميشم موفق وپايدارباشيد گروه ستاره ي عزيز
سید جعفرکاظمی
سلام کلمه اول “اتت “است نه “انت”
مدیر سایت
با سپاس از شما مخاطب گرامی، تصحیح شد.