تعبیر و تفسیر این غزل در فال حافظ شما
داشتههای خویش را در راه درست و صحیح بهکار نگرفتهای؛ هرچیزی آن وقتی خوب است که در زمان و مکان مناسب باشد و این کار با سن و سال و موقعیت تو همخوانی ندارد. اشتباهات گذشته را تکرار مکن و از آنها درس عبرت بگیر. غم و اندوه را از خود دور کن. اگر به آرزو و هدف خود نرسیدی، دنیا به آخر نمیرسد. بهتر است که به کار دیگری بپردازی و روزگار را بر وفق مراد خود بگردانی. به اندازه توانایی و قابلیتهایت زندگی کن و خود را برای آرزوهای دور و دراز و دست نیافتنی به خطر مینداز.
غزل شماره ۴۶۶ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی
متن غزل شماره ۴۶۶ حافظ
این خرقه که من دارم در رهن شراب اولی
وین دفتر بیمعنی غرق می ناب اولی
چون عمر تبه کردم چندان که نگه کردم
در کنج خراباتی افتاده خراب اولی
چون مصلحت اندیشی دور است ز درویشی
هم سینه پر از آتش هم دیده پرآب اولی
من حالت زاهد را با خلق نخواهم گفت
این قصه اگر گویم با چنگ و رباب اولی
تا بی سر و پا باشد اوضاع فلک زین دست
در سر هوس ساقی در دست شراب اولی
از همچو تو دلداری دل برنکنم آری
چون تاب کشم باری زان زلف به تاب اولی
چون پیر شدی حافظ از میکده بیرون آی
رندی و هوسناکی در عهد شباب اولی
معنی و تفسیر غزل شماره ۴۶۶ حافظ
این خرقه که من دارم در رهن شراب اولی
وین دفتر بیمعنی غرق می ناب اولی
این دلق ریایی که من دارم چه بهتر که در گرو باده باشد و این دفتری که نوشتههای آن بیمعناست همان بهتر که در شراب ناب غرق شود.
چون عمر تبه کردم چندان که نگه کردم
در کنج خراباتی افتاده خراب اولی
از آنجا که عمرم را در گذشته هدر دادهام، در حال حاضر هرچند نگریستم، دریافتم که بهتر است ازین پس در گوشه میکدهای مست و خراب افتاده باشم.
چون مصلحتاندیشی دور است ز درویشی
هم سینه پر از آتش هم دیده پرآب اولی
به این دلیل که در فکر سود و صلاح خود بودن دور از راه و روش درویشی و قناعت است، چه بهتر که سینه آتشکده عشق و دیده مالامال از اشک باشد.
من حالت زاهد را با خلق نخواهم گفت
این قصه اگر گویم با چنگ و رباب اولی
من وضع و حال زاهد و آنچه در دل او میگذرد را هرگز با مردمان در میان نخواهم گذاشت و اگر قرار باشد بازگو کنم چه بهتر که در گوش چنگ و رباب گفته شود.
تا بی سر و پا باشد اوضاع فلک زین دست
در سر هوس ساقی در دست شراب اولی
تا حال روزگار چنین درهم و بی سر و سامان است همان بهتر که در سر، هوای دیدار ساقی و در دست ساغر شراب بوده باشد.
از همچو تو دلداری دل برنکنم آری
چون تاب کشم باری زان زلف به تاب اولی
از دلبر و دلارامی همچون تو دل برنمیکنم، آری وقتی باید رنج بکشم چه بهتر که از دست گیسوی پر پیچ و تاب تو باشد.
چون پیر شدی حافظ از میکده بیرون آی
رندی و هوسناکی در عهد شباب اولی
ای حافظ، وقتی پیر و ناتوان شدی از میخانه کناره بگیر، بهتر آن است که رندی و هوسبازی، دلمشغولی ایام جوانی باشد.
منبع: شرح جلالی بر حافظ با تصرف و تلخیص.