غزل شماره ۴۶۶ حافظ: این خرقه که من دارم در رهن شراب اولی

غزل شماره ۴۶۶ حافظ در ایام پیری یعنی در عهد سلطنت شاه زین العابدین سروده شده و شاعر در آن به بی سر و سامانی اوضاع کشور در این زمان اشاره دارد. از دیگر رویکردهای غزل مقابله با زاهدان و صوفیان ریاکار است. حافظ می‌گوید خرقه نماد پرهیزکاری ظاهری بهتر است که گرو گذاشته و شراب بگیرم؛ دفتر درس دینی باید با می ناب شسته شود.

تعبیر و تفسیر این غزل در فال حافظ شما

داشته‌های خویش را در راه درست و صحیح به‌کار نگرفته‌ای؛ هرچیزی آن وقتی خوب است که در زمان و مکان مناسب باشد و این کار با سن و سال و موقعیت تو هم‌خوانی ندارد. اشتباهات گذشته را تکرار مکن و از آنها درس عبرت بگیر. غم و اندوه را از خود دور کن. اگر به آرزو و هدف خود نرسیدی، دنیا به آخر نمی‌رسد. بهتر است که به کار دیگری بپردازی و روزگار را بر وفق مراد خود بگردانی. به اندازه توانایی و قابلیت‌هایت زندگی کن و خود را برای آرزو‌های دور و دراز و دست نیافتنی به خطر مینداز.     

 

غزل شماره ۴۶۶ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی

 

متن غزل شماره ۴۶۶ حافظ

این خرقه که من دارم در رهن شراب اولی
وین دفتر بی‌معنی غرق می ناب اولی
چون عمر تبه کردم چندان که نگه کردم
در کنج خراباتی افتاده خراب اولی
چون مصلحت اندیشی دور است ز درویشی
هم سینه پر از آتش هم دیده پرآب اولی
من حالت زاهد را با خلق نخواهم گفت
این قصه اگر گویم با چنگ و رباب اولی
تا بی سر و پا باشد اوضاع فلک زین دست
در سر هوس ساقی در دست شراب اولی
از همچو تو دلداری دل برنکنم آری
چون تاب کشم باری زان زلف به تاب اولی
چون پیر شدی حافظ از میکده بیرون آی
رندی و هوسناکی در عهد شباب اولی

 

غزل شماره ۴۶۶ حافظ
غزل شماره ۴۶۶ حافظ

 

معنی و تفسیر غزل شماره ۴۶۶ حافظ

بیت اول

این خرقه که من دارم در رهن شراب اولی
وین دفتر بی‌معنی غرق می‌ ناب اولی

این دلق ریایی که من دارم چه بهتر که در گرو باده باشد و این دفتری که نوشته‌های آن بی‌معناست همان بهتر که در شراب ناب غرق شود.

 

✦✦✦✦

 

بیت دوم

چون عمر تبه کردم چندان که نگه کردم
در کنج خراباتی افتاده خراب اولی

از آنجا که عمرم را در گذشته هدر داده‌ام، در حال حاضر هرچند نگریستم، دریافتم که بهتر است ازین پس در گوشه میکده‌ای مست و خراب افتاده باشم.

 

✦✦✦✦

 

بیت سوم

چون مصلحت‌اندیشی دور است ز درویشی
هم سینه پر از آتش هم دیده پرآب اولی

به این دلیل که در فکر سود و صلاح خود بودن دور از راه و روش درویشی و قناعت است، چه بهتر که سینه آتشکده عشق و دیده مالامال از اشک باشد.

 

✦✦✦✦

 

بیت چهارم

من حالت زاهد را با خلق نخواهم گفت
این قصه اگر گویم با چنگ و رباب اولی

من وضع و حال زاهد و آنچه در دل او می‌گذرد را هرگز با مردمان در میان نخواهم گذاشت و اگر قرار باشد بازگو کنم چه بهتر که در گوش چنگ و رباب گفته شود.

 

✦✦✦✦

 

بیت پنجم

تا بی سر و پا باشد اوضاع فلک زین دست
در سر هوس ساقی در دست شراب اولی

تا حال روزگار چنین درهم و بی سر و سامان است همان بهتر که در سر، هوای دیدار ساقی و در دست ساغر شراب بوده باشد.

 

✦✦✦✦

 

بیت ششم

از همچو تو دلداری دل برنکنم آری
چون تاب کشم باری زان زلف به تاب اولی

از دلبر و دلارامی همچون تو دل برنمی‌کنم، آری وقتی باید رنج بکشم چه بهتر که از دست گیسوی پر پیچ و تاب تو باشد.

 

✦✦✦✦

 

بیت هفتم

چون پیر شدی حافظ از میکده بیرون آی
رندی و هوسناکی در عهد شباب اولی‌

ای حافظ، وقتی پیر و ناتوان شدی از میخانه کناره بگیر، بهتر آن است که رندی و هوسبازی، دل‌مشغولی ایام جوانی باشد.

 

منبع: شرح جلالی بر حافظ با تصرف و تلخیص.

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید