تعبیر و تفسیر این غزل در فال حافظ شما
غرق در خیال و رؤیا شدهای، بهتر است بیشتر به واقعیات فکر کنی. ناامیدی را کنار بگذار، هیچکس نمیداند که لطف خداوند چه اندازه زیاد و بینهایت است، خداوند توبه و بازگشت را میپذیرد و تو را از سردرگمی نجات میدهد. چهار چیز باعث نجاتت میشوند: خداوند، نماز، ایمان، قرآن. با این چهار چیز روزگارت تغییر میکند و به شکوه و شوکت میرسی. فردی که جایگاهی والا دارد، قصد دارد به تو کمک کند، دست او را رد مکن.
غزل شماره ۴۶۲ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی
متن غزل شماره ۴۶۲ حافظ
یا مبسما یحاکی درجا من اللالی
یا رب چه درخور آمد گردش خط هلالی
حالی خیال وصلت خوش میدهد فریبم
تا خود چه نقش بازد این صورت خیالی
می ده که گر چه گشتم نامه سیاه عالم
نومید کی توان بود از لطف لایزالی
ساقی بیار جامی و از خلوتم برون کش
تا در به در بگردم قلاش و لاابالی
از چار چیز مگذر گر عاقلی و زیرک
امن و شراب بیغش معشوق و جای خالی
چون نیست نقش دوران در هیچ حال ثابت
حافظ مکن شکایت تا می خوریم حالی
صافیست جام خاطر در دور آصف عهد
قم فاسقنی رحیقا اصفی من الزلال
الملک قد تباهی من جده و جده
یا رب که جاودان باد این قدر و این معالی
مسندفروز دولت کان شکوه و شوکت
برهان ملک و ملت بونصر بوالمعالی
معنی و تفسیر غزل شماره ۴۶۲ حافظ
یا مبسما یحاکی درجا من اللالی
یا رب چه درخور آمد گردش خط هلالی
ای دهان خندان که صندوقچه مروارید یعنی ردیف سفید دندانها را بازمینمایاند، خدایا، خط نیمدایره پشت لب آن چه متناسب و برازنده است.
حالی خیال وصلت خوش میدهد فریبم
تا خود چه نقش بازد این صورت خیالی
در حال حاضر خیال وصل تو بهخوبی مرا میفریبد، تا ببینم که این صورت خیالی چه نقشی را میخواهد بازی کند یعنی کار را به کجا میکشاند.
می ده که گر چه گشتم نامه سیاه عالم
نومید کی توان بود از لطف لایزالی
شراب بده که هرچند نامه اعمال من گناهکار سیاه است، اما از مهربانی بیپایان خداوند نمیتوان ناامید شد.
ساقی بیار جامی و از خلوتم برون کش
تا در به در بگردم قلاش و لاابالی
ای ساقی، پیالهای شراب بیاور و مرا از گوشه تنهایی بیرون بیاور تا مست و بیپروا و بیبندوبار به هر کجا سر بزنم.
از چار چیز مگذر گر عاقلی و زیرک
امن و شراب بیغش معشوق و جای خالی
اگر دانا و باهوش هستی از چهار چیز یعنی خاطر آسوده، شراب ناب، محبوب و مکان خالی از بیگانگان صرف نظر مکن.
چون نیست نقش دوران در هیچ حال ثابت
حافظ مکن شکایت تا می خوریم حالی
از آنجایی که بازی روزگار هرگز به یک منوال نمیماند، ای حافظ، دست از شکایت از روزگار بردار و فعلاً بیا شراب بنوشیم.
صافیست جام خاطر در دور آصف عهد
قم فاسقنی رحیقا اصفی من الزلال
جام ضمیر در روزگار آصف دوران یعنی وزیر وقت روشن و شفاف است. برخیز و از شرابی که از آب زلال روشنتر است مرا سیراب کن.
الملک قد تباهی من جده و جده
یا رب که جاودان باد این قدر و این معالی
کشور و قلمرو پادشاهی به بخت و اقبال و کوششهای او به خود میبالد، خداوندا، این منزلت و صفات ممتاز پیوسته پایدار بماند.
مسندفروز دولت کان شکوه و شوکت
برهان ملک و ملت بونصر بوالمعالی
ابونصر ابن ابوالمعالی برهان الدین وزیر دلیل و عامل پایداری ملک و ملت و سبب رونق و روشنایی دستگاه حکومت و معدن بزرگی و جاه و جلال و عظمت است.
منبع: شرح جلالی بر حافظ با تصرف و تلخیص.
علی ذاکری
چیزیکه مرا از ره به در میکند ، تفسیری است که از امن و شراب بی غش معشوق و جای خالی به خداوند و نماز و قرآن و دوازده امام میکنند… با این اوصاف و تفاسیر واقعا” تن حضرت در گور میلرزد . شرم بر جماعتی که استاد تحریف هستند .