تعبیر و تفسیر این غزل در فال حافظ شما
خودت را از بقیه جدا میدانی و بسیار فریفته و مغرور شدهای. خدا را هرگز در زندگیات فراموش مکن تا از این غرور بیجا رهایی یابی. صادق و بیریا باش که دورویی و ریاکاری تو را به جایی نمیرساند و هیچچیز بهتر از داشتن صداقت در کار نیست. بهتر است اول نقایصات را برطرف سازی و سپس محکم و استوار به دنبال هدف خود بروی. جوانب کار را بسنج و مغرور نباش تا اشتباهی از تو سر نزند.
غزل شماره ۴۵۳ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی
متن غزل شماره ۴۵۳ حافظ
ای که دایم به خویش مغروری
گر تو را عشق نیست معذوری
گرد دیوانگان عشق مگرد
که به عقل عقیله مشهوری
مستی عشق نیست در سر تو
رو که تو مست آب انگوری
روی زرد است و آه دردآلود
عاشقان را دوای رنجوری
بگذر از نام و ننگ خود حافظ
ساغر میطلب که مخموری
معنی و تفسیر غزل شماره ۴۵۳ حافظ
ای که دایم به خویش مغروری
گر تو را عشق نیست معذوری
ای آنکه پیوسته فریفته خویشی، اگر از عشق بیخبری، عذرت خواسته است، چه مغرور از عشق بویی نتواند برد.
گرد دیوانگان عشق مگرد
که به عقل عقیله مشهوری
پیرامون آنان که از تأثیر عشق مجنون شدهاند، مرو، چه تو به داشتن خرد گرامی و عقل رسا شهرت داری که مصلحتجو است، نه عافیتسوز.
مستی عشق نیست در سر تو
رو که تو مست آب انگوری
تو مست باده محبت نیستی، برو که این سرمستی تو از شراب انگور است.
روی زرد است و آه دردآلود
عاشقان را گواه رنجوری
شاهد بیماری عشاق چهره زرد و آه کشیدن از سرِ درد است.
بگذر از نام و ننگ خود حافظ
ساغر می طلب که مخموری
ای حافظ، از شهرت و نامجویی اعراض کن و باده معرفت بجوی تا خمار جاهطلبی را از سر تو دور کند.
منبع: دیوان حافظ به کوشش دکتر خلیل خطیب رهبر.
8
دروغه