تعبیر و تفسیر این غزل در فال حافظ شما
یکی از اطرافیانت از تو کمکی میخواهد؛ دست رد به سینهاش نزن. برای آرام کردن خودت به دعا و ثنای خداوند بپرداز. اگر میخواهی غرق در الطاف خداوند شوی، در بحر نعمات او شنا کنی، عزت و بزرگی خود را حفظ کنی و به غم دل دچار نشوی بخشنده باش و دوستانت را ببخش. خداوند تنها هدایتگری است که همیشه راه درست را نشان میدهد.
غزل شماره ۴۳۸ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی
متن غزل شماره ۴۳۸ حافظ
سبت سلمی بصدغیها فؤادی
و روحی کل یوم لی ینادی
نگارا بر من بیدل ببخشای
و واصلنی علی رغم الاعادی
حبیبا در غم سودای عشقت
توکلنا علی رب العباد
امن انکرتنی عن عشق سلمی
تزاول آن روی نهکو بوادی
که همچون مت به بوتن دل و ای ره
غریق العشق فی بحر الوداد
به پی ماچان غرامت بسپریمن
غرت یک وی روشتی از امادی
غم این دل بواتت خورد ناچار
و غر نه او بنی آنچت نشادی
دل حافظ شد اندر چین زلفت
بلیل مظلم و الله هادی
معنی و تفسیر غزل شماره ۴۳۸ حافظ
سبت سلمی بصدغیها فؤادی
و روحی کل یوم لی ینادی
سَلمی دل مرا اسیر دو زلف خود کرد و هر روز روح من مرا ندا میدهد که… ادامه در بیت بعد
نگارا بر من بیدل ببخشای
و واصلنی علی رغم الاعادی
ای معشوق زیباروی من، بر این دل از دست داده رحمت آور و به کوری چشم دشمنان مرا از وصل خود برخوردار کن.
حبیبا در غم سودای عشقت
توکلنا علی رب العباد
ای محبوب من، در غم جنون عشقت، کار خود را به پروردگار بندگان واگذار کردیم.
امن انکرتنی عن عشق سلمی
تزاول آن روی نهکو بوادی
ای آنکه منکر عشق من به سلمی بودی، میبایستی از اول روی آن را نیکو دیده باشی… ادامه در بیت بعد
که همچون مت به بوتن دل وای ره
غریق العشق فی بحر الوداد
تا مانند من دلت به یکباره در دریای دوستی غرق شود.
به پی ماچان غرامت بسپریمن
غرت یک وی روشتی از امادی
اگر تو یک کار بیرویه از ما دیدی، ما به پای ماچان غرامت خواهیم سپرد.
به نقل از برهان قاطع؛ پی ماچان یا پای ماچان به اصطلاح صوفیان و درویشان کفشکن است و رسم این جماعت چنانست که اگر یکی ازیشان گناهی و تقصیری کند او را در کفشکن که مقام غرامت است به یک پای بازدارند و او هر دو گوش خود را چپ و راست بر دست گیرد یعنی گوش چپ را به دست راست و گوش راست را به دست چپ گرفته چندان بر یک پای بایستد که پیر و مرشد عذر او را بپذیرد و از گناهش درگذرد.
غم این دل بواتت خورد ناچار
و غر نه او بنی آنچت نشادی
به ناچار تو باید غم این دل را بخوری وگرنه آنچه را که شایسته و درخور تو نیست خواهی دید.
دل حافظ شد اندر چین زلفت
بلیل مظلم و الله هادی
دل حافظ به شب تاریک چین و شکن زلف تو رفت و خدا راهنماست.
منبع: شرح جلالی بر حافظ با تصرف و تلخیص.
لیلا
این ک لریه