تعبیر و تفسیر این غزل در فال حافظ شما
غرق در خیال و توهم شدهای. بهتر است به خودت بیایی. اتفاقاتی در راه هستند که باید با آنها جنگید. به خرافات اعتماد نکن و به عقل خودت تکیه بنما؛ تنها در این صورت است که فردای تو روشن و رسیدن به مقصود نزدیک خواهد بود. با سحر و فریب به مقام و پول نخواهی رسید، با بندگی خداست که به هر آنچه طلب کنی میرسی. آنوقت است که آوازه نیکنامی تو در عالم میپیچد.
غزل شماره ۴۲۹ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی
متن غزل شماره ۴۲۹ حافظ
ساقی بیا که شد قدح لاله پر ز می
طامات تا به چند و خرافات تا به کی
بگذر ز کبر و ناز که دیدهست روزگار
چین قبای قیصر و طرف کلاه کی
هشیار شو که مرغ چمن مست گشت هان
بیدار شو که خواب عدم در پی است هی
خوش نازکانه میچمی ای شاخ نوبهار
کشفتگی مبادت از آشوب باد دی
بر مهر چرخ و شیوه او اعتماد نیست
ای وای بر کسی که شد ایمن ز مکر وی
فردا شراب کوثر و حور از برای ماست
و امروز نیز ساقی مه روی و جام می
باد صبا ز عهد صبی یاد میدهد
جان دارویی که غم ببرد درده ای صبی
حشمت مبین و سلطنت گل که بسپرد
فراش باد هر ورقش را به زیر پی
درده به یاد حاتم طی جام یک منی
تا نامه سیاه بخیلان کنیم طی
زان می که داد حسن و لطافت به ارغوان
بیرون فکند لطف مزاج از رخش به خوی
مسند به باغ بر که به خدمت چو بندگان
استاده است سرو و کمر بسته است نی
حافظ حدیث سحرفریب خوشت رسید
تا حد مصر و چین و به اطراف روم و ری
معنی و تفسیر غزل شماره ۴۲۹ حافظ
ساقی بیا که شد قدح لاله پر ز می
طامات تا به چند و خرافات تا به کی
ای ساقی، بیا و شراب بیاور که پیاله گل لاله پر از شراب شبنم و باران بهاری شده است، تا چند به لاف و گزافههای صوفیانه و تا کی به سخنان بی سر و ته گوش فرا دهیم؟
بگذر ز کبر و ناز که دیدهست روزگار
چین قبای قیصر و طرف کلاه کی
دست از تکبر و فخرفروشی بردار که چشم این روزگار چه بسیار تا و شکن جامه گرانبهای قیصرها و گوشه کلاه کیقبادها را دیده است که بر باد رفتهاند.
هشیار شو که مرغ چمن مست گشت هان
بیدار شو که خواب عدم در پی است هی
به هوش بیا که بلبل در چمن مست شد و از خواب غفلت بیدار شو که خواب مرگ و نیستی را در پیش داریم.
خوش نازکانه میچمی ای شاخ نوبهار
کآشفتگی مبادت از آشوب باد دی
ای محبوبی که مانند شاخه تازه بهاری میمانی، چه خوب، ظریفانه و به ناز راه میروی. دعا میکنم که از شورش باد زمستانی به تو تشویش و پریشانی دست ندهد.
بر مهر چرخ و شیوه او اعتماد نیست
ای وای بر کسی که شد ایمن ز مکر وی
به محبت روزگار نمیتوان پشتگرم بود، وای به حال کسی که در برابر مکر روزگار خام و بیخیال شد.
فردا شراب کوثر و حور از برای ماست
و امروز نیز ساقی مهرو و جام می
همانطور که امروز ساقی زیبارو و جام شراب در اختیار ماست، فردای قیامت هم شراب حوض کوثر و حوریان بهشتی به ما تعلق خواهد گرفت.
باد صبا ز عهد صبی یاد میدهد
جان دارویی که غم ببرد در ده ای صبی
نسیم صبا روزگار کودکی را به یاد میآورد. ای پسرک نوجوان یعنی مغبچه بادهفروش، دارویی جانبخش که غم از دل بزاید یعنی شراب را به ما ارزانی بخش.
بیت هشتم
حشمت مبین و سلطنت گل که بسپرد
فراش باد هر ورقش را به زیر پی
به جاه و جلال و پادشاهی امروز گل منگر که بهزودی باد صبا هر برگ آن را به زیر پا خواهد ریخت.
در ده به یاد حاتم طی جام یک منی
تا نامه سیاه بخیلان کنیم طی
به افتخار حاتم طایی بخششگر، جامی که یک من شراب در آن بگنجد، بده تا نامه سیاه اعمال تنگنظران و خسیسان را در هم بپیچیم.
زان می که داد حسن و لطافت به ارغوان
بیرون فکند لطف مزاج از رخش به خوی
از آن شرابی بده که به گل ارغوان لطافت طبع ارزانی داشت و حُسن ضمیر آن را به صورت عرق بر چهرهاش نمایاند.
مسند به باغ بر که به خدمت چو بندگان
استاده است سرو و کمر بسته است نی
بساط و تخت پادشاهی را به سوی بوستان ببر، چراکه سرو چمن مانند چاکران درگاه، کمر به خدمت بسته است.
حافظ حدیث سحرفریب خوشت رسید
تا حد مصر و چین و به اطراف روم و ری
ای حافظ، سخنان تازه جادوگرانه نیکوی تو تا به سرحد مصر و چین و اطراف روم و ری رسیده است.
منبع: شرح جلالی بر حافظ با تصرف و تلخیص.