غزل شماره ۴۱۶ حافظ: خنک نسیم معنبر شمامه‌ای دلخواه

غزل شماره ۴۱۶ حافظ مربوط به ایام جوانی شاعر بوده که به استقبال غزل عبید زاکانی رفته است و در محسنات کلام به خوبی از عهده آن برآمده است. حافظ محبوب را مخاطب قرار داده و می‌گوید خوش است نسیم خوشبوی دلپذیری که صبحگاهان به هواداری و در آرزوی تو برمی‌خیزد. ای پرنده فرخنده، راه را به من نشان بده که از شوق کوی او اشک می‌ریزم.

تعبیر و تفسیر این غزل در فال حافظ شما

انسانی مهربان هستی، ناخواسته خطایی کرده‌ای و اکنون پشیمان و شرمسار هستی، اینقدر خودخوری نکن، غصه خوردن مشکل را حل نمی‌کند، همین‌که پشیمان هستی کافی است تا برای جبران اقدام کنی. هرچه زودتر برای جبران قدمی بردار، او اگر از ندامت تو آگاه شود، حتماً تو را خواهد بخشید. دوستان و اطرافیان دلسوزت را بشناس و از رفیقان بد و ناباب دوری کن. اگر در هر کار با دقت و تعمق بیشتری پیش بروی موفق خواهی شد. مهر و وفای خود را به دیگران اثبات کن تا نظری مثبت نسبت به تو داشته باشند.    

 

غزل شماره ۴۱۶ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی

 

متن غزل شماره ۴۱۶ حافظ

خنک نسیم معنبر شمامه‌ای دلخواه
که در هوای تو برخاست بامداد پگاه
دلیل راه شو ای طایر خجسته لقا
که دیده آب شد از شوق خاک آن درگاه
به یاد شخص نزارم که غرق خون دل است
هلال را ز کنار افق کنید نگاه
منم که بی تو نفس می‌کشم زهی خجلت
مگر تو عفو کنی ور نه چیست عذر گناه
ز دوستان تو آموخت در طریقت مهر
سپیده دم که صبا چاک زد شعار سیاه
به عشق روی تو روزی که از جهان بروم
ز تربتم بدمد سرخ گل به جای گیاه
مده به خاطر نازک ملالت از من زود
که حافظ تو خود این لحظه گفت بسم الله

 

غزل شماره ۴۱۶ حافظ
غزل شماره ۴۱۶ حافظ

 

معنی و تفسیر غزل شماره ۴۱۶ حافظ

بیت اول

خنک نسیم معنبر شمامه‌ای دلخواه
که در هوای تو برخاست بامداد پگاه‌

ای خوشا نسیم عنبرین بوی دلپذیری که صبح زود به هواداری و دوستداری تو وزیدن گرفت.

 

✦✦✦✦

 

بیت دوم

دلیل راه شو‌ ای طایر خجسته لقا
که دیده آب شد از شوق خاک آن درگاه‌

ای پرنده فرخنده دیدار، راهنمای من شو که چشم من از اشتیاق خاک آن آستانه در اشک غرق شد.

 

✦✦✦✦

 

بیت سوم

به یاد شخص نزارم که غرق خون دل است
هلال را ز کنار افق کنید نگاه

به یاد پیکر لاغر و رنجورم که در خون دل غرق است هلال را که نمودار آن است در کنار سرخی شفق نگاه کنید.

 

✦✦✦✦

 

بیت چهارم

منم که بی تو نفس می‌کشم زهی خجلت
مگر تو عفو کنی ور نه چیست عذر گناه

شرمسارم از اینکه بدون تو زنده‌ام و نفس می‌کشم، مگر اینکه تو مرا ببخشایی وگرنه چه پوزشی می‌توانم در برابر گناه زنده بودن خود داشته باشم؟

 

✦✦✦✦

 

بیت پنجم

ز دوستان تو آموخت در طریقت مهر
سپیده دم که صبا چاک زد شعار سیاه

اینکه نسیم صبا صبحگاهان پرده سیاه شب را درید، این کار را از روش مهرورزی دوستان تو یاد گرفته بود.

 

✦✦✦✦

 

بیت ششم

به عشق روی تو روزی که از جهان بروم
ز تربتم بدمد سرخ گل به جای گیاه

روزی که با عشق رخسار تو از این دنیا بروم از خاکم به جای گیاهان خودرو، گل سرخ سر بر می‌زند.

 

✦✦✦✦

 

بیت هفتم

مده به خاطر نازک ملالت از من زود
که حافظ تو خود این لحظه گفت بسم الله

به سبب حضور من، اینقدر زود دلتنگی و کم‌حوصلگی به قلب و ضمیر نازک خود راه مده، چراکه حافظ هواخواه تو تازه دیدار تو را آغاز کرده است.

منبع: شرح جلالی بر حافظ با تصرف و تلخیص.

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید