تعبیر و تفسیر این غزل در فال حافظ شما
تو لایق هر آنچه که داری و در آینده به دست میآوری هستی. آفتاب برای تو هیچوقت غروب نمیکند. همیشه پیروزمند میمانی. قدر فرصتی که برای پیشرفت کردن به دست آمده بدان و از آن برای نزدیک شدن به هدفت استفاده کن. همای سعادت بالای سرت در حال پرواز است. بسیار دانا و باهوش هستی پس از این هوش استفاده کن و نتایج اثربخش آن را با ندانمکاری از بین مبر. چشم و چراغ همهای فقط کافی است حاجتی طلب کنی، آنی مورد قبول واقع میشود. کارهایی که در شأن و شخصیت و سن و سال تو نیست انجام مده و از خداوند بهخاطر گناهان گذشته عفو بخواه.
غزل شماره ۴۱۰ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی
متن غزل شماره ۴۱۰ حافظ
زینت تاج و نگین از گوهر والای تو
آفتاب فتح را هر دم طلوعی میدهد
از کلاه خسروی رخسار مه سیمای تو
جلوه گاه طایر اقبال باشد هر کجا
سایهاندازد همای چتر گردون سای تو
از رسوم شرع و حکمت با هزاران اختلاف
نکتهای هرگز نشد فوت از دل دانای تو
آب حیوانش ز منقار بلاغت میچکد
طوطی خوش لهجه یعنی کلک شکرخای تو
گر چه خورشید فلک چشم و چراغ عالم است
روشنایی بخش چشم اوست خاک پای تو
آن چه اسکندر طلب کرد و ندادش روزگار
جرعهای بود از زلال جام جان افزای تو
عرض حاجت در حریم حضرتت محتاج نیست
راز کس مخفی نماند با فروغ رای تو
خسروا پیرانه سر حافظ جوانی میکند
بر امید عفو جان بخش گنه فرسای تو
معنی و تفسیر غزل شماره ۴۱۰ حافظ
ای قبای پادشاهی راست بر بالای تو
زینت تاج و نگین از گوهر والای تو
ای آنکه لباس سلطنت بر قامت تو برازنده است، درخشندگی تاج شاهی به سبب درخشندگی گوهر عالیسرشت و نژاد عالی تو است.
آفتاب فتح را هر دم طلوعی میدهد
از کلاه خسروی رخسار مهسیمای تو
چهره همچون ماه تو از زیر تاج شاهی، هر لحظه به خورشید فتح و پیروزی اجازه طلوع و جلوه تازه میدهد.
جلوهگاه طایر اقبال باشد هر کجا
سایه اندازد همای چتر گردونسای تو
هرجا چتر سلطنتی تو که از بلندی سر به فلک میساید و از خوش یمنی به مرغ سعادت میماند سایه اندازد، آنجا پرنده اقبال، جلوهگر خواهد شد.
از رسوم شرع و حکمت با هزاران اختلاف
نکتهای هرگز نشد فوت از دل دانای تو
هرگز اندک معنا و مضمونی از قوانین شرع و طرق فلسفه با همه اختلافاتی که میان فقها و فلاسفه موجود است، از دل دانا و خاطر تو پوشیده نماند.
آب حیوانش ز منقار بلاغت میچکد
طوطی خوشلهجه یعنی کلک شکرخای تو
آب حیات از منقار سخندانی و رسایی کلام طوطی خوشبیان یعنی از خامه شکرافشان تو فرو میچکد.
گر چه خورشید فلک چشم و چراغ عالم است
روشناییبخش چشم اوست خاک پای تو
هرچند خورشید سپهر عامل بینایی و روشنایی جهانیان است، خاک پای تو سرمه چشم و روشناییبخش دیدگان اوست.
آن چه اسکندر طلب کرد و ندادش روزگار
جرعهای بود از زلال جام جانافزای تو
آن آب حیاتی که اسکندر در جستجوی آن بود و روزگار به او نداد، جرعهای از آن باده زلالی بود که در ساغر جانپرور تو وجود دارد.
عرض حاجت در حریم حضرتت محتاج نیست
راز کس مخفی نماند با فروغ رای تو
نیازی نیست که کسی حاجت خویش را در پیرامون درگاه تو بازگو کند، زیرا در پرتو رای روشن تو، راز کسی پنهان نمیماند.
خسروا پیرانه سر حافظ جوانی میکند
بر امید عفو جانبخش گنه فرسای تو
ای پادشاه، حافظ در پیشگاه آستانه تو ادعای بندگی دارد و دل به امید عفو و گذشت تو که گناهان را میبخشاید و به گنهکاران جان دوباره میدهد، دوخته است.
منبع: شرح جلالی بر حافظ با تصرف و تلخیص.
سید ولی الله نیکدار
بسیار فوق العاده هست من به این سایت واقعا معتاد شدم و عاشق حافظ شدم…
یک ادبیاتی
مصراع دوم بیت اول به صورت:
تاج شاهی را فروغ از گوهر والای تو
نیز ثبت شده است.