تعبیر و تفسیر این غزل در فال حافظ شما
بزرگترین سعادت و اقبال زندگی این است که دوستانی صاحبذوق و مهرپرور داشته باشی که خوشبختانه تو از این نعمت برخوردار هستی. فرصتهای گرانبها را که در اختیار داری به راحتی از دست مده. مانند آینه یکرو و یکرنگ باش تا زندگی سالم و خوبی در پیش داشته باشی. کینههای قدیمی را از دلت بیرون کن و راه صلح و آشتی و دوستی را باز نما. زندگی بدون رفیق شفیق و یار همراه، بسیار سخت و دشوار است، کاری مکن که در آینده بهخاطر رفتار امروزت با دوستان، پریشانخاطر شوی. اگر فرصت سفر پیش آمد، موقعیت را از دست مده که همسفران خوبی خواهی داشت.
غزل شماره ۳۹۲ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی
متن غزل شماره ۳۹۲ حافظ
دانی که چیست دولت دیدار یار دیدن
در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن
از جان طمع بریدن آسان بود ولیکن
از دوستان جانی مشکل توان بریدن
خواهم شدن به بستان چون غنچه با دل تنگ
وان جا به نیک نامی پیراهنی دریدن
گه چون نسیم با گل راز نهفته گفتن
گه سر عشقبازی از بلبلان شنیدن
بوسیدن لب یار اول ز دست مگذار
کآخر ملول گردی از دست و لب گزیدن
فرصت شمار صحبت کز این دوراهه منزل
چون بگذریم دیگر نتوان به هم رسیدن
گویی برفت حافظ از یاد شاه یحیی
یا رب به یادش آور درویش پروریدن
معنی و تفسیر غزل شماره ۳۹۲ حافظ
دانی که چیست دولت دیدار یار دیدن
در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن
آیا میدانی که سعادت و اقبال در چیست؟ در دیدن روی محبوب و گدایی سر کوچه او را بر پادشاهی برتر شمردن.
از جان طمع بریدن آسان بود ولیکن
از دوستان جانی مشکل توان بریدن
رشته امید از زندگی گسستن آسان است، اما از یاران یکدل و وابسته به جان بریدن دشوار و مشکل است.
خواهم شدن به بستان چون غنچه با دل تنگ
وان جا به نیک نامی پیراهنی دریدن
تصمیم دارم که مانند غنچه با دل تنگ و ملول خود به باغ رفته و در آنجا در حال شادی و مستی و در راه اصلاح و نیکنامی گریبان خود را چاک دهم…
گه چون نسیم با گل راز نهفته گفتن
گه سر عشقبازی از بلبلان شنیدن
گاهی در آنجا نسیمآسا اسرار پنهان عشق را در گوش گل بازگفته و گاهی راز عشقبازی را از بلبلان بشنوم.
بوسیدن لب یار اول ز دست مگذار
کآخر ملول گردی از دست و لب گزیدن
بوسیدن لب یار را از آغاز فراموش مکن که در پایان، بر اثر پشیمانی و دست و لب را از حسرت به دندان گزیدن، آزردهخاطر خواهی شد.
فرصت شمار صحبت کز این دوراهه منزل
چون بگذریم دیگر نتوان به هم رسیدن
معاشرت با دوستان را مغتنم شمرده و فرصت را از دست مده که وقتی از این اقامتگاه که بر سر دو راهی است، از هم جدا شویم دیگر به هم نمیرسیم.
گویی برفت حافظ از یاد شاه یحیی
یا رب به یادش آور درویش پروریدن
گویا حافظ از خاطر شاه یحیی فراموش شده است، خدایا بندهنوازی و درویشپروری را به یاد او بینداز.
منبع: شرح جلالی بر حافظ با تصرف و تلخیص.