تعبیر و تفسیر این غزل در فال حافظ شما
دست به دعا برداشتهای تا برای مشکلی که به تازگی در زندگی تو بهوجود آمده، راه حلی پیدا شود. راه رسیدن به مقصود بسیار سخت است و ارادهای محکم و استوار را طلب میکند. باید هوشیار و مراقب باشی تا دچار لغزش و خطا نشوی زیرا هرخطایی باعث رنجش خاطر خودت و دیگران و بدتر شدن اوضاع میشود. هرکسی توانایی این را ندارد که به کمک تو بشتابد، از دوستان مشفق و آگاه راهنمایی بطلب و با آنها مشورت کن. صبر و حوصله داشته باش تا بتوانی با آرامش خاطر به کار خود ادامه بدهی.
غزل شماره ۳۷۷ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی
متن غزل شماره ۳۷۷ حافظ
ما شبی دست برآریم و دعایی بکنیم
غم هجران تو را چاره ز جایی بکنیم
دل بیمار شد از دست رفیقان مددی
تا طبیبش به سر آریم و دوایی بکنیم
آن که بی جرم برنجید و به تیغم زد و رفت
بازش آرید خدا را که صفایی بکنیم
خشک شد بیخ طرب راه خرابات کجاست
تا در آن آب و هوا نشو و نمایی بکنیم
مدد از خاطر رندان طلب ای دل ور نه
کار صعب است مبادا که خطایی بکنیم
سایه طایر کم حوصله کاری نکند
طلب از سایه میمون همایی بکنیم
دلم از پرده بشد حافظ خوشگوی کجاست
تا به قول و غزلش ساز نوایی بکنیم
معنی و تفسیر غزل شماره ۳۷۷ حافظ
ما شبی دست برآریم و دعایی بکنیم
غم هجران تو را چاره ز جایی بکنیم
ما یک شب دست دعا به درگاه خدا بلند کرده و اندوه دوری تو را به نحوی چارهجویی میکنیم.
دلِ بیمار، شد از دست، رفیقان مددی
تا طبیبش به سر آریم و دوایی بکنیم
دلم که بیمار عشقست از دست رفت. دوستان کمک کنید تا پزشک به بالینش آورده، او را مداوا کنیم.
آن که بی جرم برنجید و به تیغم زد و رفت
بازش آرید خدا را که صفایی بکنیم
آن کسی که بدون سبب و بیگناه از من رنجیدهخاطر شده و با شمشیر جفا مرا بیازرد و رفت، از برای خدا او را برگردانید تا با هم آشتی کنیم.
خشک شد بیخ طرب راه خرابات کجاست
تا در آن آب و هوا نشو و نمایی بکنیم
ریشه سرخوشی و شادابی خشکید. راه میخانه کدام طرف است تا در آب و هوای مساعد آن روییدگی و بالیدگی کنیم.
مدد از خاطر رندان طلب ای دل ور نه
کار صعب است مبادا که خطایی بکنیم
ای دل، از ضمیر باطن آزادگان کمک بگیر وگرنه در کار سختی که پیش رو داریم مبادا خطایی از ما سر بزند.
سایه طایر کم حوصله کاری نکند
طلب از سایه میمون همایی بکنیم
سایه کمظرفیت مرغ نحیف، مفید واقع نمیشود. باید به دنبال سایه خجسته و مبارک همای سعادت باشیم.
دلم از پرده بشد حافظ خوشگوی کجاست
تا به قول و غزلش ساز نوایی بکنیم
دلم ملول و بیتاب شد، حافظ خوشسخن و خوشآواز را خبر کنید تا با ترانه و غزل او ساز و آواز برپا کنیم.
منبع: شرح جلالی بر حافظ با تصرف و تلخیص.
بدون نام
بیت ششم در برخی نسخه ها:
در ره نفس کزو سینه ما بتکده شد
تیر آهی بگشاییم و غزایی بکنیم