تعبیر و تفسیر این غزل در فال حافظ شما
از مدتها پیش با خودت قول و قرار گذاشتهای که در صورت بهبود اوضاع، تغییراتی در شیوه زندگیات ایجاد کنی. هرگاه از مشکلات و سختیهای زندگی رهایی یافتی، بهتر است که از آنها درس و تجربه گرفته و در فعالیتهای بعدی از تجارب خودت استفاده کنی. بیگدار به آب زدن کار عاقلانه نیست، در کارها زود تصمیم نگیر و عاقبتاندیش باش. مشورت با بزرگان و دانایان را فراموش مکن و از آنها کمک بگیر. از دوستانت سراغ بگیر و احوالشان را جویا بشو، اگر از آنها دلخوری، به غریبهها شکایت نکن.
غزل شماره ۳۶۰ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی
متن غزل شماره ۳۶۰ حافظ
گر از این منزل ویران به سوی خانه روم
دگر آن جا که روم عاقل و فرزانه روم
زین سفر گر به سلامت به وطن بازرسم
نذر کردم که هم از راه به میخانه روم
تا بگویم که چه کشفم شد از این سیر و سلوک
به در صومعه با بربط و پیمانه روم
آشنایان ره عشق گرم خون بخورند
ناکسم گر به شکایت سوی بیگانه روم
بعد از این دست من و زلف چو زنجیر نگار
چند و چند از پی کام دل دیوانه روم
گر ببینم خم ابروی چو محرابش باز
سجده شکر کنم و از پی شکرانه روم
خرم آن دم که چو حافظ به تولای وزیر
سرخوش از میکده با دوست به کاشانه روم
معنی و تفسیر غزل شماره ۳۶۰ حافظ
گر از این منزل ویران به سوی خانه روم
دگر آن جا که روم عاقل و فرزانه روم
اگر از این ویرانسرای غربت به وطنم بازگردم، وقتی به آنجا رسیدم دیگر با عقل و تدبیر زندگی خواهم کرد.
زین سفر گر به سلامت به وطن بازرسم
نذر کردم که هم از راه به میخانه روم
نذر کردم که اگر از این مسافرت، سالم به شهر و دیار خویش بازگشتم، به محض رسیدن، یکراست به میکده بروم.
تا بگویم که چه کشفم شد از این سیر و سلوک
به در صومعه با بربط و پیمانه روم
برای اینکه بگویم از پیمودن راه طریقت چه نکتههایی بر من معلوم شده، با آلات موسیقی و ظرف شراب به سوی خانقاه صوفیان خواهم رفت.
آشنایان ره عشق گرم خون بخورند
ناکسم گر به شکایت سوی بیگانه روم
اگر یارانی که با من در راه عشق همگام هستند، مرا رنج و آزار دهند، فرومایه باشم اگر از دست آنها به بیگانه شکایت کنم.
بعد از این دست من و زلف چو زنجیر نگار
چند و چند از پی کام دل دیوانه روم
از این به بعد دست من با گیسوی بلند زنجیرمانند محبوب سروکار خواهد داشت؛ تا کی دور از معشوق به دنبال هوسهای دل مجنونم باشم؟
گر ببینم خم ابروی چو محرابش باز
سجده شکر کنم و از پی شکرانه روم
اگر بار دیگر چشمم به طاق ابروی او که همسان انحنای محراب است بیفتد، سجده شکر به جای آورده و برای ادای شکر نعمت، صدقه میدهم.
خرم آن دم که چو حافظ به تولای وزیر
سرخوش از میکده با دوست به کاشانه روم
خوشا آن لحظهای که مانند حافظ با پشتگرمی به دوستی وزیر، با سرمستی و خوشحالی و همراه او به سوی خانه و شهر خود حرکت کنم.
منبع: شرح جلالی بر حافظ با تصرف و تلخیص.