غزل شماره ۳۴۶ حافظ: من نه آن رندم که ترک شاهد و ساغر کنم

غزل شماره ۳۴۶ حافظ در زمان شاه شجاع سروده شده و منظور حافظ از ذکر تُرک شهر آشوب، در پاره‌ای از نسخ شاه شجاع بیان شده است. حافظ رندی است که زیبارویان و شراب را کنار نمی‌گذارد، مأمور و محتسب نیز این را می‌داند و چون همیشه توبه‌کنندگان را شماتت کرده، اگر از نوشیدن می در وقت بهار توبه کند، گمان دیوانه بودن بر او می‌رود.

تعبیر و تفسیر این غزل در فال حافظ شما

عزم و اراده‌ای بسیار استوار داری و البته طبعت نیز بلند است. با سختکوشی و تلاش به نتیجه دلخواه می‌رسی. به دوستان ظاهرالصلاح اعتماد نکن؛ چراکه ریاکارانه به تو زیان می‌رسانند. در کارها تعقل و اندیشه کن. آنچه خواستارش هستی مرواریدی گرانبها و کمیاب است و تو برای کسب آن کاری کرده‌ای که از عاقبت آن بی‌خبر هستی، اما خداوند یاور تو خواهد بود، اراده، پشتکار و توکل به خدا از عوامل مهم و اصلی پیروزی است. به رضای خداوند دل بسپار زیرا مصلحت تو را بهتر می‌داند. اگر شخصی خواست تو را با سخنان شیرین و عشوه از راه به‌در کند، گول حرف‌های دروغینش را مخور.    

 

غزل شماره ۳۴۶ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی

 

متن غزل شماره ۳۴۶ حافظ

من نه آن رندم که ترک شاهد و ساغر کنم
محتسب داند که من این کارها کمتر کنم
من که عیب توبه کاران کرده باشم بارها
توبه از می وقت گل دیوانه باشم گر کنم
عشق دردانه‌ست و من غواص و دریا میکده
سر فروبردم در آن جا تا کجا سر برکنم
لاله ساغرگیر و نرگس مست و بر ما نام فسق
داوری دارم بسی یا رب که را داور کنم
بازکش یک دم عنان ای ترک شهرآشوب من
تا ز اشک و چهره راهت پر زر و گوهر کنم
من که از یاقوت و لعل اشک دارم گنج‌ها
کی نظر در فیض خورشید بلند اختر کنم
چون صبا مجموعه گل را به آب لطف شست
کجدلم خوان گر نظر بر صفحه دفتر کنم
عهد و پیمان فلک را نیست چندان اعتبار
عهد با پیمانه بندم شرط با ساغر کنم
من که دارم در گدایی گنج سلطانی به دست
کی طمع در گردش گردون دون پرور کنم
گر چه گردآلود فقرم شرم باد از همتم
گر به آب چشمه خورشید دامن تر کنم
عاشقان را گر در آتش می‌پسندد لطف دوست
تنگ چشمم گر نظر در چشمه کوثر کنم
دوش لعلش عشوه‌ای می‌داد حافظ را ولی
من نه آنم کز وی این افسانه‌ها باور کنم

 

غزل شماره ۳۴۶ حافظ
غزل شماره ۳۴۶ حافظ

 

معنی و تفسیر غزل شماره ۳۴۶ حافظ

بیت اول

من نه آن رندم که ترک شاهد و ساغر کنم
محتسب داند که من این کار‌ها کمتر کنم

من آن عیار قلندر نیستم که از عشقبازی با زیبارویان و پیاله شراب دست بکشم. مأمور رسیدگی به اجرای احکام شرع نیز این را می‌داند که من کمتر از شاهد و شراب توبه می‌کنم.

 

✦✦✦✦

 

بیت دوم

من که عیب توبه‌کاران کرده باشم بار‌ها
توبه از می‌ وقت گل دیوانه باشم گر کنم

من که خود بار‌ها بر توبه کنندگان خرده گرفته‌ام، باید دیوانه باشم که هنگام گل و فصل بهار از باده‌نوشی دست بردارم.

 

✦✦✦✦

 

بیت سوم

عشق دردانه‌ست و من غواص و دریا میکده
سر فروبردم در آن جا تا کجا سر برکنم

عشق مانند مروارید، من مثل غواص و میخانه همچون دریاست. من که صیاد مرواریدم در دریای میکده فرو رفته‌ام و نمی‌دانم از کجا سر درمی‌آورم.

 

✦✦✦✦

 

بیت چهارم

لاله ساغرگیر و نرگس مست و بر ما نام فسق
داوری دارم بسی یا رب که را داور کنم

لاله پیاله شراب در دست دارد و نرگس با چشمان خمار مست است، با این وجود ما را به نام فاسق و فاسد می‌خوانند. خداوندا من شکایت بسیار دارم و نمی‌دانم چه کسی را به عنوان قاضی و داور برگزینم.

 

✦✦✦✦

 

بیت پنجم

بازکش یک دم عنان‌ ای ترک شهرآشوب من
تا ز اشک و چهره راهت پر زر و گوهر کنم‌

 

ای زیباروی آشوبنده شهر، یک لحظه دهانه و لگام اسب را بکش و بایست، تا در مسیر عبور تو توسط اشک چشم و گذاشتن رویم بر خاک، طلا و جواهر نثار کنم.

 

✦✦✦✦

 

بیت ششم

من که از یاقوت و لعل اشک دارم گنج‌ها
کی نظر در فیض خورشید بلند اختر کنم

من که به سبب داشتن اشک لعل و یاقوت مانند خود، ثروت بسیار در اختیار دارم، دیگر به فیض و برکت خورشید بلندمرتبه چشم نمی‌دوزم.

 

✦✦✦✦

 

بیت هفتم

چون صبا مجموعه گل را به آب لطف شست
کج‌دلم خوان گر نظر بر صفحه دفتر کنم

حال که باد صبا با آب لطف و زیبایی اوراق گل را شُسته و بر صفای آن افزوده، مرا کج‌سلیقه بنامید اگر بر صفحه کتاب چشم بدوزم.

 

✦✦✦✦

 

بیت هشتم

عهد و پیمان فلک را نیست چندان اعتبار
عهد با پیمانه بندم شرط با ساغر کنم

بر قول و قرار این چرخ گردون اعتباری نیست، به همین خاطر من با جام شراب پیمان و با ظرف باده قرار می‌بندم.

 

✦✦✦✦

 

بیت نهم

من که دارم در گدایی گنج سلطانی به دست
کی طمع در گردش گردون دون پرور کنم

من که در عالم فقر و قناعت خزانه بی‌نیازی را مانند شاهان در اختیار دارم، هرگز از آسمان پروراننده فرومایگان، توقع و چشمداشتی نخواهم داشت.

 

✦✦✦✦

 

بیت دهم

گرچه گردآلود فقرم شرم باد از همتم
گر به آب چشمه خورشید دامن‌ تر کنم

هرچند گرد فقر بر دامنم نشسته، در برابر همت خود شرمسار می‌شوم اگر بخواهم با آب چشمه خورشید فقر را از دامن خود بشویم و آبروی خودم را ببرم.

 

✦✦✦✦

 

بیت یازدهم

عاشقان را گر در آتش می‌پسندد لطف دوست
تنگ چشمم گر نظر در چشمه کوثر کنم

اگر لطف و عنایت یار سوز و گداز عاشقان را در آتش هجران خوش می‌دارد، من کوتاه‌نظر هستم اگر از این پس به آب گوارای چشمه بهشتی التفات و توجه داشته باشم.

 

✦✦✦✦

 

بیت دوازدهم

دوش لعلش عشوه‌ای می‌داد حافظ را ولی
من نه آنم کز وی این افسانه‌ها باور کنم

دیشب لب لعل مانندش برای حافظ دلفریبی می‌کرد، اما من کسی نیستم که به وعده‌های او فریفته شوم.

منبع: شرح جلالی بر حافظ با تصرف و تلخیص.

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید