تعبیر و تفسیر این غزل در فال حافظ شما
فکر و خیالی همه ذهن تو را انباشته و خواب و خوراک را از تو گرفته است، گاهی در خود فرو میروی در حالیکه درونت آشوب است و گاهی اشک میریزی. اتفاقاتی را که پیش میآید به فال نیک بگیر، اندوه و غمی که در دل داری خارج خواهد شد و عاقبت به خوشی و سعادت میرسی. نکته در اینجاست که هیچکس با خیالبافی کردن به جایی نرسیده است. قدر لحظههای عمر را بدان، واقعبین باش و با حقایق زندگی روبرو شو. با تحمل ناراحتیهای امروز، قدر سعادت فردا را بهتر میشناسی. تو در بین اطرافیانت محبوبیت داری و سخنان تو برایشان دلنشین است، با دوستانت صادق باش و برایشان فداکاری نما.
غزل شماره ۳۲۰ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی
متن غزل شماره ۳۲۰ حافظ
دیشب به سیل اشک ره خواب میزدم
نقشی به یاد خط تو بر آب میزدم
ابروی یار در نظر و خرقه سوخته
جامی به یاد گوشه محراب میزدم
هر مرغ فکر کز سر شاخ سخن بجست
بازش ز طره تو به مضراب میزدم
روی نگار در نظرم جلوه مینمود
وز دور بوسه بر رخ مهتاب میزدم
چشمم به روی ساقی و گوشم به قول چنگ
فالی به چشم و گوش در این باب میزدم
نقش خیال روی تو تا وقت صبحدم
بر کارگاه دیده بیخواب میزدم
ساقی به صوت این غزلم کاسه میگرفت
میگفتم این سرود و می ناب میزدم
خوش بود وقت حافظ و فال مراد و کام
بر نام عمر و دولت احباب میزدم
معنی و تفسیر غزل شماره ۳۲۰ حافظ
دیشب به سیل اشک ره خواب میزدم
نقشی به یاد خط تو بر آب میزدم
شب گذشته با اشک سیلآسای خود راه را در چشمان خود بر خواب میبستم یعنی به خواب اجازه ورود به چشمانم را نمیدادم. به یاد موی اطراف چهره تو نقشی بر روی آب تصویر میکردم.
ابروی یار در نظر و خرقه سوخته
جامی به یاد گوشه محراب میزدم
در حالی که ابروان محبوب در پیش چشمانم مصور بود و به شکرانه آن خرقه از سر به در آورده و سوزانده بودم، به تلافی ایامی که بیهوده در گوشه محراب مسجد سپری کرده بودم، جام شراب مینوشیدم.
هر مرغ فکر کز سر شاخ سخن بجست
بازش ز طره تو به مضراب میزدم
هر پرنده اندیشه و مضمون که از شاخسار درخت سخن به پرواز درآمده و در قالب لفظ نمیگنجید، بهوسیله دام و بند موی تو، آن را گرفته و به رشته کلام درمیآوردم.
روی نگار در نظرم جلوه مینمود
وز دور بوسه بر رخ مهتاب میزدم
چهره محبوب در پیش چشمانم جلوهگر بود و من در عالم خیال و از راه دور صورت ماه را به یاد چهره او میبوسیدم.
چشمم به روی ساقی و گوشم به قول چنگ
فالی به چشم و گوش در این باب میزدم
به چهره ساقی مینگریستم و به آواز چنگ گوش میدادم و با این دیدن و شنیدن، تفأل نیک میزدم.
نقش خیال روی تو تا وقت صبحدم
بر کارگاه دیده بیخواب میزدم
تصویر تو را تا بامداد در کارگاه دیدگان بیدارم کشیده و مصور میساختم.
ساقی به صوت این غزلم کاسه میگرفت
میگفتم این سرود و می ناب میزدم
ساقی همآهنگ با وزن این غزل من، با سرانگشتان خود بر لب کاسه توزیع شراب، ضرب میگرفت و من در حالی که این سرود و غزل را سروده و میخواندم، شراب مینوشیدم.
خوش بود وقت حافظ و فال مراد و کام
بر نام عمر و دولت احباب میزدم
وقت و حال حافظ به خوشی میگذشت و به یاد دوستان و به نیت اقبال و شوکت آنها تفأل خیر زده، به یاد آنها بودم.
منبع: شرح جلالی بر حافظ با تصرف و تلخیص.
Ali
واقعا ممنونم ازتون بابت این لطف و این ترجمه بسیار زیباتون
محمد
این غزل درس عرفانی است که حافظ تحت عنوان (ذکر و فکر) میدهد.