تعبیر و تفسیر این غزل در فال حافظ شما
در راهی قدم میزنی که رقیبان حسود در آن هستند، نگران حضور حریفان و حسودان اطرافت مباش که بهسادگی همه آنها را شکست خواهی داد اما به شرط اینکه در کسب روزی، راه حلال را پیش بگیری و از عقل و درایت خود نهایت استفاده را بکنی. انسانی هستی که در حق همه نیکوکاری میکنی، نتیجه کارهای خوب را که انجام دادهای خیلی زود میبینی و مشکل تو هم حل میشود. از فکر و خیالات نگرانکننده دست بردار و نگران معیشت و درآمد خودت مباش که خداوند روزیرسان بندگان است و عهدهدار رزق آنها شده است.
غزل شماره ۳۰۴ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی
متن غزل شماره ۳۰۴ حافظ
دارای جهان نصرت دین خسرو کامل
یحیی بن مظفر ملک عالم عادل
ای درگه اسلام پناه تو گشاده
بر روی زمین روزنه جان و در دل
تعظیم تو بر جان و خرد واجب و لازم
انعام تو بر کون و مکان فایض و شامل
روز ازل از کلک تو یک قطره سیاهی
بر روی مه افتاد که شد حل مسائل
خورشید چو آن خال سیه دید به دل گفت
ای کاج که من بودمی آن هندوی مقبل
شاها فلک از بزم تو در رقص و سماع است
دست طرب از دامن این زمزمه مگسل
می نوش و جهان بخش که از زلف کمندت
شد گردن بدخواه گرفتار سلاسل
دور فلکی یک سره بر منهج عدل است
خوش باش که ظالم نبرد راه به منزل
حافظ قلم شاه جهان مقسم رزق است
از بهر معیشت مکن اندیشه باطل
معنی و تفسیر غزل شماره ۳۰۴ حافظ
دارای جهان نصرت دین خسرو کامل
یحیی بن مظفر ملک عالم عادل
یحیی پسر مظفر، پادشاه دانا و دادگستر، صاحب جهان، یاور دین، پادشاه کامل…
ای درگه اسلام پناه تو گشاده
بر روی زمین روزنه جان و در دل
ای آنکه درگاه تو پشت و پناه اسلام و مانند پنجرهای بر روی روان و قلب آدمی گشوده است.
تعظیم تو بر جان و خرد واجب و لازم
انعام تو بر کون و مکان فایض و شامل
بر روح و عقل ضروری است که در بزرگداشت تو بکوشند، زیرا احسان و بخشش تو همه جهان و جهانیان را در بر میگیرد.
روز ازل از کلک تو یک قطره سیاهی
بر روی مه افتاد که شد حل مسائل
در روز ازل از نوک قلم تو یک قطره مرکب سیاه بر چهره همچون ماه تو تراوش کرد که علامت راهگشای دشواریهای شناسایی عشق تو شد.
خورشید چو آن خال سیه دید به دل گفت
ای کاج که من بودمی آن هندوی مقبل
وقتی خورشید آن خال سیاه را دید به خود گفت: ای کاش من به جای آن سیاه خوشبخت بودم.
شاها فلک از بزم تو در رقص و سماع است
دست طرب از دامن این زمزمه مگسل
ای پادشاه، سپهر گردنده از شادی مجلس عیش و نوش تو به پایکوبی و سرودخوانی افتاده است. به این زمزمه شادی ادامه بده و رشته شادی آسمان را از هم پاره مکن.
می نوش و جهان بخش که از زلف کمندت
شد گردن بدخواه گرفتار سلاسل
شراب بنوش و به بخشندگیهای بزرگ دست بزن که به برکت گیسوی همچون کمند تو گردن بدخواه دچار زنجیر و در بند شده است.
دور فلکی یک سره بر منهج عدل است
خوش باش که ظالم نبرد راه به منزل
خوشحال باش که گردش این سپهر بر گرد محور راست و روشن عدالت برقرار شده و ظالم راه به جایی نمیبَرَد.
حافظ قلم شاه جهان مقسم رزق است
از بهر معیشت مکن اندیشه باطل
منبع: شرح جلالی بر حافظ با تصرف و تلخیص.