تعبیر و تفسیر این غزل در فال حافظ شما
انتظارها به پایان رسیده و خبری را که مدتها منتظرش بودی دریافت کردی. شاد باش که زمان وصال یار بسیار نزدیک است. قصه عشق شروع شده و زمان جدایی پایان یافته است. تو هم به کمال و هم به جمال میرسی. میدان برای نشان دادن هنرهایت خالی است پس مرد میدان باش. بهتر است از غرور و نخوت دست برداری و با دوستان و خانوادهات مهربانتر باشی. حرفها و بغضهایت را در دل نگه مدار و آنها را ابراز نما.
غزل شماره ۳۰۲ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی
متن غزل شماره ۳۰۲ حافظ
خوش خبر باشی ای نسیم شمال
که به ما میرسد زمان وصال
قصّةُ العشقِ لا انفصام لها
فُصِمَت ها هُنا لسانُ القال
ما لِسَلمی و من بذی سَلَمِ
أینَ جیرانُنا و کیف الحال
عَفَتِ الدارُ بعدَ عافیةٍ
فاسألوا حالَها عَنِ الاطلال
فی جمالِ الکمالِ نِلتَ مُنی
صَرَّفَ اللهُ عَنکَ عَینَ کمال
یا برید الحِمی حَماکَ الله
مرحباً مرحباً تعال تعال
عرصهٔ بزمگاه خالی ماند
از حریفان و جام مالامال
سایه افکند حالیا شب هجر
تا چه بازند شب روان خیال
ترک ما سوی کس نمینگرد
آه از این کبریا و جاه و جلال
حافظا عشق و صابری تا چند
نالهٔ عاشقان خوش است بنال
معنی و تفسیر غزل شماره ۳۰۲ حافظ
خوش خبر باشی ای نسیم شمال
که به ما میرسد زمان وصال
ای نسیم و باد ملایم شمال، امیدوارم که خبر خوشی بر این داشته باشی که زمان رسیدن به محبوب نزدیک شده است.
قصّةُ العشقِ لا انفصام لها
فُصِمَت ها هُنا لسانُ القال
داستان عشق گسیخته شدنی نیست و هرگز قطع و تمام نمیشود. در اینجا زبان گفتار از بیان عاجز است.
ما لِسَلمی و من بذی سَلَمِ
أینَ جیرانُنا و کیف الحال
(ای نسیم شمال قاصد بگو ببینم) حال سلمی (نام معشوقی در قصههای عاشقانه قدیمی) چطور است و حال کسانی که در ذی او و با او هستند چگونه است؟ همسایگان ما کجا هستند و حالشان چطور است؟
عَفَتِ الدارُ بعدَ عافیةٍ
فاسألوا حالَها عَنِ الاطلال
خانه پس از آبادانی ویران شد. اکنون حال آن را از وضع ویرانههای بهجا مانده بپرسید.
فی جمالِ الکمالِ نِلتَ مُنی
صَرَّفَ اللهُ عَنکَ عَینَ کمال
(ای محبوب) تو در کمال زیبایی به خواستههای دل خود دست یافتی و به آرزوهایت رسیدی. خداوند چشم بد را از تو دفع کند.
یا برید الحِمی حَماکَ الله
مرحباً مرحباً تعال تعال
ای قاصدی که از منزل و جایگاه دوست آمدهای، خداوند تو را در پناه خویش نگهدارد. بفرما، منزل منزل خودت است. وارد شو، فرود آی.
عرصه بزمگاه خالی ماند
از حریفان و جام مالامال
در محوطه مجلس جشن، از رفیقان همپیاله و جامهای لبریز از شراب خبری نیست و جایشان خالی است.
سایه افکند حالیا شب هجر
تا چه بازند شب روان خیال
در حال حاضر شب فراق بر ما سایه افکنده است. تا ببینیم از دست خیالهای شبانه ما چه برمیآید.
ترک ما سوی کس نمینگرد
آه از این کبریا و جاه و جلال
معشوق زیباروی ما به سوی کسی نظر نمیاندازد. از دست این بزرگمنشی و شکوه و ابهت او آه و حسرت میکشم.
حافظا عشق و صابری تا چند
ناله عاشقان خوش است بنال
منبع: شرح جلالی بر حافظ با تصرف و تلخیص.
سعید
سلام وقتتون بخیر واقعا تفسیر و توضیحات دقیقی داره سایتتون من تازه آشنا شدم با سایتتون
مهسان
بسیار عالی متشکرم خسته نباشید
شاه دل
ازتون ممنونم ک تفسیر درست رو ارائه دادین من حدود یک سال هست ک از سایتتون استفاده میکنم سپاس فراوان برای تمام زحماتتون
مدیر سایت
خوشحالیم که مطالب سایت مورد پسند و رضایت شما قرار گرفته است. پیروز و سربلند باشید