تعبیر و تفسیر این غزل در فال حافظ شما
بیتاب و بیقرار هستی تا به خواسته دل خودت برسی، باید هشیار باشی چراکه اگر از حد تعادل خارج شوی، دچار مشکل خواهی شد. ناامیدی در وجودت رخنه کرده، آن را از خودت دور کن که بهزودی به آرزوی دیرینهات خواهی رسید. برای رسیدن به مقصود باید صبور و بردبار باشی. آرامش خود را حفظ کن. نباید به چیزی یا کسی دل ببندی که توان رسیدن به آن را نداری. عشق حقیقی و پایدارترین حقایق مختص ذات کبریایی خداوند است.
غزل شماره ۲۸۲ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی
متن غزل شماره ۲۸۲ حافظ
ببرد از من قرار و طاقت و هوش
بت سنگین دل سیمین بناگوش
نگاری چابکی شنگی کلهدار
ظریفی مه وشی ترکی قباپوش
ز تاب آتش سودای عشقش
به سان دیگ دایم میزنم جوش
چو پیراهن شوم آسوده خاطر
گرش همچون قبا گیرم در آغوش
اگر پوسیده گردد استخوانم
نگردد مهرت از جانم فراموش
دل و دینم دل و دینم ببردهست
بر و دوشش بر و دوشش بر و دوش
دوای تو دوای توست حافظ
لب نوشش لب نوشش لب نوش
معنی و تفسیر غزل شماره ۲۸۲ حافظ
ببرد از من قرار و طاقت و هوش
بت سنگین دل سیمین بناگوش
آن زیباروی سختدل و بیرحم که بُن گوش او سفید و بلورین است؛ آرام، توان و عقلم را از من گرفته است.
نگاری چابکی شَنگی کلهدار
ظریفی مهوشی تُرکی قباپوش
زیبارویی، زرنگ، شوخ و شیرینحرکات، تاجدار و صاحب حشمت، خوشطبع، ماه رخسار، شاهد زیبا، پوشنده جامه بزرگان.
در این بیت صنعت تنسیق صفات مراعات شده است.
ز تاب آتش سودای عشقش
به سان دیگ دایم میزنم جوش
از گرمی آتشی که غلبه عشق وی در من برمیانگیزد، مانند دیگ بر سر آتش میجوشم.
چو پیراهن شوم آسوده خاطر
گرش همچون قبا گیرم در آغوش
اگر قباگونه یار را در بغل گیرم، چون پیراهنش که در کنار وی جمعیت خاطر دارد، من نیز آسوده دل خواهم شد.
اگر پوسیده گردد استخوانم
نگردد مهرت از جانم فراموش
حتی زمانی که درون گور بپوسم، عشق تو از جانم بیرون نرفته و آن را از یاد نخواهم برد.
دل و دینم دل و دینم ببردهست
بر و دوشش بر و دوشش بر و دوش
سینه و شانه یار دل و دین را از من ربوده است.
در این بیت و بیت بعد صنعت تکریر مراعات شده است.
دوای تو دوای توست حافظ
لب نوشش لب نوشش لب نوش
ای حافظ، دوای درد تو لب شیرین و مطبوع یار است.
منبع: دیوان حافظ به کوشش دکتر خلیل خطیب رهبر.
بیچاره
به من گفتی صبوری کن صبوری.
چه خاکی این صبوری بر سرم کرد.