تعبیر و تفسیر این غزل در فال حافظ شما
خداوند آنقدر به تو نعمت بخشیده که بتوانی به خوبی و خوشی زندگی کنی. بلندپروازیهای نابجا نتیجهای جز رنج و مصیبت برای تو ندارند. در زندگی خود قانع باش و قدر هر چیزی را که داری بدان. به خدا توکل کن و برای لذتهای زودگذر زندگی، خود را اسیر و بنده دیگران نکن. هوا و هوس را از وجود خود دور کن. حافظ میگوید اگر میخواهی موفق باشی، شبها را به دعا و مناجات به درگاه خداوند بگذران و روزها به بحث علمی و مطالعه بپرداز.
غزل شماره ۲۶۹ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی
متن غزل شماره ۲۶۹ حافظ
دلا رفیق سفر بخت نیکخواهت بس
نسیم روضه شیراز پیک راهت بس
دگر ز منزل جانان سفر مکن درویش
که سیر معنوی و کنج خانقاهت بس
وگر کمین بگشاید غمی ز گوشه دل
حریم درگه پیر مغان پناهت بس
به صدر مصطبه بنشین و ساغر مینوش
که این قدر ز جهان کسب مال و جاهت بس
زیادتی مطلب کار بر خود آسان کن
صراحی می لعل و بتی چو ماهت بس
فلک به مردم نادان دهد زمام مراد
تو اهل فضلی و دانش همین گناهت بس
هوای مسکن مألوف و عهد یار قدیم
ز رهروان سفرکرده عذرخواهت بس
به منت دگران خو مکن که در دو جهان
رضای ایزد و انعام پادشاهت بس
به هیچ ورد دگر نیست حاجت ای حافظ
دعای نیم شب و درس صبحگاهت بس
معنی و تفسیر غزل شماره ۲۶۹ حافظ
دلا رفیق سفر بخت نیکخواهت بس
نسیم روضه شیراز پیک راهت بس
ای دل تنها بخت و اقبال که خیر و خوبی تو را میخواهند به عنوان رفیق سفر برای تو بس است و نسیمی که از باغ شیراز میوزد به عنوان قاصد و بدرقه کننده راه تو کافی است.
دگر ز منزل جانان سفر مکن درویش
که سیر معنوی و کنج خانقاهت بس
ای بینوا، انگاه که به منزل جانان (خانقاه شیخ دادا) رسیدی دیگر آنجا را ترک مکن، زیرا سیاحت در عالم معنا در کنج خانقاه او برای تو بس است.
وگر کمین بگشاید غمی ز گوشه دل
حریم درگه پیر مغان پناهت بس
و اگر غمی از گوشه دلت بیرون تاخته بر تو روی آورد، حریم آستان پیر مغان (خانقاه دادا) به عنوان پناهگاه برای تو کافی است.
به صدر مصطبه بنشین و ساغر می نوش
که این قدر ز جهان کسب مال و جاهت بس
در آنجا بر بالای سکوی نشیمنگاه بنشین و پیالهای شراب بنوش که همین اندازه کسب مال و مقام تو را کفایت میکند.
بیت پنجم
زیادتی مطلب کار بر خود آسان کن
صراحی می لعل و بتی چو ماهت بس
زیاده طلب مباش و امور زندگی را بر خود آسان گیر. یک تنگ شراب و یک همدم ماهرو برایت کافی است.
فلک به مردم نادان دهد زمام مراد
تو اهل فضلی و دانش همین گناهت بس
سپهر گردون سررشته آرزوها را به نادانان میسپارد. گناه تو همین بس که اهل دانش و فضیلت و علم هستی.
هوای مسکن مألوف و عهد یار قدیم
ز رهروان سفرکرده عذرخواهت بس
تنها همین علاقهای که به شهری که با آن الفت داری یعنی شیراز و عهد و پیمان با دوستان قدیمی، به عنوان عذرخواهی تو در نزد دوستانی که سفر کرده و به آنجا برگشتهاند کافی است.
به منت دگران خو مکن که در دو جهان
رضای ایزد و انعام پادشاهت بس
عادت مکن که زیر بار منت بروی. تنها رضایت خداوند و بخششهای پادشاه (شاه یحیی) تو را کفایت میکند.